دوشنبه 10 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارشی از جشن شصتمین سال تاسیس جبهه ملی ایران در کلن - آلمان

جشن شصتمين سالروز تاسيس جبهه ملی ايران شنبه هشتم خردادماه ۱۳۸۸ (برابر با ۲۹ ماه مه ۲۰۱۰ ) در شهر کلن- آلمان از سوی جبهه ملی ايران - اروپا در سالن موسسه کاريتاس اين شهر برگزار شد و با استقبال بسياری از ايرانيان با نحله های فکری گوناگون مواجه گرديد.

حضور جوانان در کنار ساير فعالين سياسی و همراه گردانندگان اين مراسم جشن چشمگير بود. پس از پخش سرود مهر ايران مراسم با خير مقدم آقای صادق محمودی و اعلام چند لحظه سکوت برای بزرگداشت خاطره همه شهدای راه آزادی و مردمسالاری در ايران افتتاح شد. در ميان اجرای زنده قطعاتی از موسيقی ايرانی، قرائت پيامهای رسيده به جشن، شعرخوانی و نمايش کليپ های ويديويی درباره جنبش ملی، آقايان ناصر کاخساز، هدايت متين دفتری و فرهنگ قاسمی پيرامون جايگاه دکتر محمد مصدق در نهضت ملی ايران سخن رانده و به بررسی و ارزيابی کارکرد جبهه ملی ايران در طول شصت سال فعاليت تحت دو حکومت سلطنتی و جمهوری اسلامی پرداختند. سخنرانان درباره چشم اندازی از فعاليت هايی را که در آينده فعالين ملی ميتوانند در خدمت به ايران انجام دهند، نظرات خود را بيان کردند.

پيامهای رسيده به مراسم بزرگداشت:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پيام آقای اديب برومند به همايش جبهه ملی ايران - اروپا

با کمال خوشوقتی همايش هواداران ديرين و اعضای جبهه ملی ايران در اروپا را به مناسبت شصتمين سالگرد تشکيل جبهه ملی تبريک می گويم و توفيق همگان را از خداوند خواستارم.

رييس شورای مرکزی و هيئت رهبری جبهه ملی ايران اديب برومند تهران – ۸ خرداد ۱۳۸۹


پيام دکتر هرميداس باوند به همايش جبهه ملی ايران - اروپا

درود بی پايان بر پويندگان راه آزادی، مردم سالاری، حقوق بشر و حکومت قانون، بر راد زنان و مردانی که در طی شصت و يک سال، مبارزات پيگيری را برای حفظ تماميت ارضی ايران، استقلال، آزادی و حقوق اساسی، رفاه عمومی، اعتلای فرهنگی و علمی و احراز جايگه مطلوب برای ايران در صحنه بين المللی در پيش گرفته و در اين روند بس نامراديها، نامرديها، زندان، تبعيد و دوری از وطن را به جان خريده اند. اينک که در آستانه هفتمين دهه جبهه ملی هستيم، بر ماست که از اين فرصت استفاده نموده در مقام بازنگری و بازتعريف از حوادث و رويدادهای اخير برآمده در راه تحقق آزادی، مردم سالاری، حقوق بشر و حکومت قانون، وحدت، همبستگی و اتحاد بيشتری را در پيش گيريم.

با درود فراوان داود هرميداس باوند تهران – ۸ خرداد ۱۳۸۹


پيام آقای کورش زعيم به مراسم بزرگداشت شصت سال جبهه ملی ايران ۸ خرداد ۱۳۸۹ (۲۹ مه ۲۰۱۰)

سخنرانی کورش زعيم به همايش جبهه ملی ايران - اروپا – در کلن

به نام خداوند جان و خرد با درود بی پايان به هموندان گرامی جبهه ملی ايران در اروپا، هم انديشان و پيروان خرد مصدق. امسال هفتمين دهه بنيانگذاری جبهه ملی ايران را آغاز کرده ايم. شش دهه پر نشيب و فراز و تجربه مبارزه با دو نوع ديکتاتوری، ما را آبديده کرده است. هر چند در برهه های حساس و سرنوشت ساز دهه های گذشته، هنگامی که شرايط داخلی و بين المللی فرصت نجات ميهن را برای ما فراهم آورده بود، نتوانستيم همبستگی ضروری را ايجاد کنيم و نيز نخواستيم از آرمانهای ايده آل خود عدول کنيم تا خواست مردم را که حاکميت مردم سالار جبهه ملی ايران بود اجابت کرده باشيم، ولی هرگز شيفته قدرت و آلوده فساد سياسی حاکم هم نشديم. تنها سازمان سياسی که پس از گذشت ۶۱ سال، هنوز در قلب ملت ايران جای دارد، اميد آينده آنان به شمار می رود و مورد اعتماد و احترام جهانيان است. تنها سازمان سياسی که تا کنون هميشه تحليل ها و موضعگيری هايش درست بوده و در تاريخ معاصر ما جاودانه مانده است. ما اين ميراث را چگونه بدست آورده ايم؟ انديشه جبهه ملی ايران از دکتر حسين فاطمی بود، مرد بزرگی که هنوز او را به خوبی نشناخته ايم. بنيانگذار و رهبر آن، ابرمرد تاريخ معاصر ايران، دکتر محمد مصدق بود، که هر چه او را بيشتر می شناسيم، بيشتر چيزی برای شناختن می يابيم. مردی که پژواک نام او هنوز مانند زمين لرزه پايه های حکومت ديکتاتورها را می لرزاند. مردی که نام او همتراز نام گاندی مردم جهان را به کرنش وا می دارد؛ چنانکه صندلی که او در دادگاه لاهه بر آن نشسته بود، به احترامش همانگونه نگهداری شده و يک جاذبه توريستی به شمار می آيد. امروزه که اداره کشور ما به دست شخصيت هايی افتاده که حتا در بدبينانه ترين تخيلاتمان هم فکر آن را نمی کرديم، عضويت در جبهه ملی ايران جرم شناخته می شود و سزاوار زندان و تبعيد و مرگ است؟ چرا؟ برای اينکه در برابر سازمانی چون جبهه ملی ايران احساس حقارت می کنند. از ميراث مصدق بزرگ و از ما که تلاش می کنيم ديدگاه او را در کشور نهادينه کنيم، هراس دارند. چون ما سخن از مردم سالاری می کنيم، چون ما صحبت از رای مردم می کنيم، چون ما ناسيوناليسم ايرانی را که بر پايه خردمندی، جهانگرايی، احترام به همه باورها و فرهنگ هاست ترويج می کنيم. ناسيوناليسم ايرانی انديشه ايست که مصدق نه تنها در ذهن ما ملت ايران کاشت، بلکه سراسر جهان را با اين انديشه به خيزش واداشت. مصدق گفت: "هيچ قانونی بالاتر از اراده ملت نيست!" و اين انديشه ديکتاتورها را می ترساند. و اکنون، ما که ادعا داريم راه و روش مصدق را پرچمداری می کنيم، برای درک عظمت وظيفه و تعهد خود نسبت به اين راه، بايد مردی را که نقشه راه را برای ما کشيده بهتر بشناسيم. مصدق نخستين کسی در آن جهان دو قطبی بود که هر دو قطب قدرت و سلطه را که در تار و پود سياست و اقتصاد کشور نفوذ کرده بودند، سياستمدارانه از کشور بيرون راند و درس استقلال به جهانيان آموخت. سياست موازنهٔ منفی او بر پايه بی‍طرفی در راستای منافع ملی، جنبش عدم تعهد را در ميان کشورهای در حال توسعه به وجود آورد که هنوز دوام دارد. در نخستين نشست جنبش عدم تعهد، که وی به رياست آن برگزيده شده بود، به علت زندانی بودنش، کرسی رياست را به احترام او خالی گذاشتند. جواهر لعل نهرو، رهبر محبوب مردم هندوستان، نيز از پيروان مکتب مصدق بود. وی در تهران هنگام ملاقات با شاه، در اعتراض به زندانی شدن مصدق، ميگويد: "در قرن ما، آسيا سه مرد بزرگ به وجود آورد که در جهان تاثير آشکار گذاشتند. اين سه مرد بزرگ گاندی، مائو تسه تونگ و مصدق هستند." روزنامه تايمز لندن به مناسبت درگذشت مصدق نوشت: "هيچ فردی در جهان نتوانسته است اين چنين پردوام در راس يک جنبش ميهن‌پرستانه قرار گيرد." راديو فرانسه گفت: "...مصدق برای مردم ايران يک پيامبر بود ... دفاع هميشگی او از حق محرومان در برابر زورمندان، حضرت پولس مقدس را به ياد انسان می‌آورد." راديو صوت العرب گفت: "امشب می‌خواهيم درباره يک روح بزرگ و مبارز، يک قهرمان بزرگ از قهرمانان آزادی و جهاد در راه ميهن و ضد استعمار و استبداد سخن بگوييم .. ای روح مصدق، سلام مبارزان بر تو!" روزنامه لوموند در مقاله مفصلی او را هم وزن کورش بزرگ خواند. جمال عبدالناصر برجسته ترين رهبر جهان عرب، هميشه در سخنرانی هايش از تاثير نهضت مصدق بر خودش ياد می‌کرد و می گفت: "من شاگرد مکتب ضد استعماری دکتر مصدق هستم. از مکتب مصدق درس آموختم". و سپس فرياد می زد: "زنده باد مصدق!". سوکارنو رهبر جنبش آزاديبخش اندونزی در سال ۱۹۶۰، در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: "مصدق پرچمدار آزادی کشورهای غير متعهد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از رفتار و گفتار دکتر مصدق الهام گرفتيم و بر دشمن چيره شديم." قوام نکرومه، رهبر جنبش استقلال کشور غنا، که خود از پيشوايان جنبش های آزاديبخش افريقا بود، گفته بود: "من از سخنرانی دکتر مصدق در شورای امنيت سازمان ملل درس بزرگی گرفتم." دکتر نايورا، از رهبران آزادی تانزانيا، نيز می گفت که او يکی از شاگردان مکتب مصدق است. روزنامه هرالد بوئنس آيرس نوشت: "تاريخ جهان نشان خواهد داد که مصدق بزرگترين خدمتگزار بشريت بوده است." نشريه دارالهلال نوشت: "دکتر مصدق استاد فن ملی کردن در خاورزمين است. همه رهبران جنبش های خاورميانه در مکتب مصدق درس خوانده اند." رويوارول پاريس نوشت: "در نيم قرن اخير سياستمداری با چنين ويژگی ها در جهان وجود نداشته است ... مصدق کشور ضعيف و تنهايی را بر يک امپراتوری قدرتمند و کهنسال چيره کرد و همه نقشه های امپرياليسم بريتانيا را نقش بر آب نمود." گوريه سوييس نوشت: "مصدق بزرگترين مرد سياسی جهان، نقطه تحولی در تاريخ ملت های مسلمان خاورميانه به ‌وجود آورده است.... نام مصدق در تاريخ برای هميشه جاويدان خواهد ماند و در رديف قهرمانان بزرگی مانند واشنگتن، سيمون بوليوار و گاريبالدی ذکر خواهد شد." و سرانجام، روزنامهٔ محافظه کار ديلی تلگراف می‌‌نويسد: "در سرسرای شهرت، نام مصدق، نخست وزير مخلوع ايران، در صدر صف طولانی آن‌عده رهبران ملی که اقدام به تاراج اموال بريتانيا در سراسر جهان زده‌اند، به ياد خواهد ماند… مصدق يک بيماری واگيرداری را به جهان داد که پس از او گسترش پيدا کرد. زيرا او نشان داده بود که چگونه يک کشور ناتوان، با پشتيبانی مردم خود، می‌‍تواند با بريتانيا درافتد و به هدف برسد. صفی طولانی از شاگردان مبارز و متجاوز مصدق در سرتاسر جهان از پند و اندرز او سود بردند."

و دکتر حسين فاطمی، که انديشه تشکيل جبهه ملی ايران را برای پيگيری راه مصدق پيشنهاد کرد و به انجام رساند، درخرداد ۱۳۳۱، درباره جنبشی که مصدق آغاز کرده و پيروز شده بود، در سرمقاله «باختر امروز» نوشت: "پيمودن راه مبارزه و فتح ما، زمينه را برای پيروزی قطعی ملل زير سلطه و مردمی که ساليان دراز است در چنگال بيرحمانهٔ سياست استعماری دست و پا می‌زنند، آماده می‌سازد." اما اگر ما فقط بر همه آنچه که در گذشته جبهه ملی بوده تکيه کنيم، و يا فقط به بازگوکردن ارزش های کم نظير رهبر آن، مصدق بزرگ بپردازيم، بی آنکه خردی را که او برای ما به ميراث گذاشته برای حل مسائل زمان حال بکار بگيريم، مثال معروف «من آنم که رستم يلی بود در سيستان» را زنده می کنيم. من براستی با اين يادآوری ها می خواهم که عظمت مسئوليت سياسی و اجتماعی جبهه ملی ايران را در امروز به ياد بياوريم، و اينکه ما فقط يک سازمان سياسی برای برگرداندن مردم سالاری و حقوق بشر در ايران نيستيم، ما پرچمدار ناسيوناليسم ايرانی هستيم، که آن را نخست کورش بزرگ برای صلح و همزيستی و همکاری و پيشرفت همه مردمان جهان پايه گذاری کرد. مردان بزرگی در مسير تاريخ ما که واپسين آنان مصدق بود، آن را باززنده سازی کردند و چشم جهانيان را به سوی خرد ايرانی باز گرداندند. ما که خود را هموند جبهه ملی ايران يا پيرو مصدق بزرگ ميخوانيم، وامدار چنين ميراث گرانقدری هستيم. اکنون که ميهن ما در شرايط بسيار نگران کننده و خطرناک قرار گرفته و در آتش جهنمی که بی خردان و خائنان بر پا کرده اند می سوزد، بايد به وظيفه خود بيانديشيم. اکنون که ميهن ما در نارضايتی عمومی غرق شده و به وسيله دستهای پنهان به سوی فروپاشی و تجزيه پيش برده می شود، ما چه وظيفه ای داريم؟ اين نگرانی تمام وجود مرا فرا گرفته که خرد مصدق را برای حل مسائل خارق العاده کنونی کشور نياموخته باشيم و اينکه ما بجز پيروان کودن مصدق نباشيم. در حاليکه سايه غول آسای دشمن بر همه ما و سراسر کشور گسترده شده، ما در پی دشمنی مجازی هستيم و برخی از ما در چشمان يکديگر او را ميجوييم. کشور ما صدها سال است که چنين شرايطی را تجربه نکرده است و ما مانده ايم که چگونه می توان ميهن را از اين ورطه تاريخی نجات داد؟ آيا هرگز در تخيل مصدق هم می توانست بگنجد که کشورش، که وی آن را با چنان ظرافت سياسی و خرد کم نظير به اوج سلامت و سربلندی و احترام جهانی رسانده بود، روزی به چنين منجلابی از بی خردی و نفرت جهانی فرو افتد؟ امروز ما همه چيزمان را از دست داده ايم. همه حقوق انسانی از ما گرفته شده و در چنبره خودمحوری ها گرفتار آمده ايم. من همواره از خود می پرسم که در چنين شرايطی مصدق چکار می کرد؟ ما چه برداشتی می توانيم از منش و سياست و انديشه های خلاق او داشته باشيم که راهنمايمان باشد؟ مصدق انديشه و خرد خود را در چارچوب جبهه ملی ايران برای ما به ميراث گذاشت تا در چنين روزی به کارمان آيد، ولی آيا می توانيم خط او را بخوانيم؟ من با همه دشواری ها و نااميدی ها بسيار اميدوارم. من جبهه ملی را می بينم که در آن لحظه حساس که در پيش رو داريم منسجم خواهد شد، يکرنگ خواهد شد؛ و من می بينم که جوانان آگاه و فداکار جبهه ملی ايران که شمارشان روز به روز در حال افزايش و گسترش است به ياری ما از پا افتادگان خواهد آمد و حماسه جبهه ملی ايران که بار ديگر نجات ميهن خواهد بود، بزودی تکرار خواهد شد. من از همه هم دورگان خود می خواهم که کاستی های يکديگر را بخاطر منافع ملی بهم ببخشند و دست در دست يکديگر گذارند، که برای نجات ميهن به همه ما نياز خواهد بود. با سپاسگزاری از بردباری شما، شب خوش. کورش زعيم ۸ خرداد ۱۳۸۹ (۲۹ مه ۲۰۱۰)


پيام جمهوری خواهان ملی ايران
به جشن بزرگداشت شصتمين سال تاسيس جبهه ملی ايران

پس از گذشت سه دهه از انقلاب ، جامعه مدنی ايران با استفاده از فرصتی که بحران نا شی از تقلب انتخاباتی در اختيار گذاشت، چهره مستقل، توانمند پويا و مسالمت جوی خود را به جهان عرضه نمود و نشان داد که در شوره زار خشونت و حذف و طرد جمهوری اسلامی، نسل جوان بطرز شگفت آوری دارای سرزندگی و نشاط و مملو از اميد به آينده و عشق به وطن ببار آمده و مصمم است راه دشوار خود را تا رسيدن به مقصد نهايی ادامه دهد. در ميان اما جامعه مدنی بی واسطه نيروهای سياسی با سابقه و استخواندار از برخورداری از بسياری از تجربيات گرانبها در حصول به نتيجه محروم خواهد بود. انتقال تجارب نسلهای پيشين به جوانان محتاج به برقراری تماس، جلب اعتماد و داشتن زبان مشترک و چشم انداز يکسان است. جبهه ملی ايران هنگامی قادر به انجام اين مهم خواهد بود که نوآوريهای نسل جوان را با سنتهای تاريخی و ارزشهای سياسی خود وفق دهد و در راستای تطبيق بينش خود با واقعيات کنونی جامعه ايران و جوانان آن بکوشد. شخصيتهای مورد احترام و سالمند جبهه ملی بايد فرزندان جوان خود را با اعتماد واحترام پذيرا بوده و گوش و هوش به خواسته های آنان و راه و روششان که چه بسا اينجا و آنجا با سنتهای ديرينه سياسی نسل ما متفاوت است، بسپارند و با جوان گرايی و نوسازی روح جديدی به کالبد ارگانهای سياسی و فعالين مدنی وفادار به سنت زنده ياد دکتر محمد مصدق و جبهه ملی که يادگار اوست بدمند. جنبش مدنی ايران راه درازی را در پيش دارد. راه معتدل و بخردانه مليون ايران که برمبنای احترام و علاقه به ايرانيان از هر زبان و مذهب و رسته و عقيده و حفظ منافع مشترک آنان بوده است همچنان ملاطی قوی برای حفظ يکپارچگی سرزمينی و اتحاد ملی ماست. اين راه نبايد به شائبه افراط و تفريط و کهنگی و فرسودگی دچار شود. تلاش شما بی شک در مسير تحرک دادن بيشتر به اين آرمانها و کوشش شما برای ارتقاء درجه و ديدگاه اين جبهه سابقه دار و قرار دادن آن در مکان بايسته آنست. ما از هر کوششی در اين مسير حمايت نموده و به اميد موفقيت در اين راه دستان شما را ميفشاريم. پيروز باشيد

از طرف جمهوری خواهان ملی ايران حسن شريعتمداری


پيام هيئت سياسی- اجرايی سازمان فداييان خلق ايران - اکثريت
به جشن بزرگداشت شصتمين سال تاسيس جبهه ملی ايران

ميراث مصدق، ثروتی است سترگ!
دوستان و همرزمان گرامی!

برگزاری شصتمين سالگرد تاسيس جبهه ملی ايران به رهبری بزرگمرد تاريخ معاصر ايران - دکتر محمد مصدق را به شما، دوستداران جبهه ملی و ديگر کوشندگان آزادی در ايران شادباش می گوييم. ما آرزومنديم که چنين بزرگداشت های ارزشمندی، پشتوانه ای باشند برای امروز مردم ايران که همچنان تلاش ورز دمکراسی و آزادی عليه استبداد ولايت فقيه هستند. خدمت بزرگ و ماندگار مصدق و يارانش در اين بود که با ايجاد جبهه ملی ايران ، اهداف ملی و دمکراتيک مشروطيت را احياء کردند، به آنها جنبه مبارزاتی روز عليه استعمار و استبداد وقت دادند و اين مبارزه را به شکل دمکراتيک و در قالبی ملی پيش بردند. دکتر مصدق و همراهانش در جبهه ملی، با گزينشی بهينه در برخورد با ميراث مشروطيت ، توانستند ارثی ماندگار برای مبارزات آتی در اين سرزمين فراهم آورند. اصالتی که جبهه ملی ايران با زايش خويش در روح مبارزات مدنی جامعه ايران دميد، اکنون چونان ققنوسی پر کشيده از دل خاکستر شصت ساله ، منبع الهام بزرگی است پيشاروی مبارزه ملی برای آزادی و دمکراسی در ميهن ما. الهامی نه صرفآ متعلق به رهروانی که فعاليت خود را زير نام جبهه ملی ايران پيش می برند، بلکه نصيب همه آنانی است که درراه مبارزه برای آزادی و دمکراسی پيش می روند. سنت مصدق و جبهه ملی ، سنت ملی و همگانی است. شش دهه حضور جبهه ملی در صحنه سياسی ايران، کشوری که پيوسته استبداد بر آن حاکم بوده و شاه و شيخ هريک تلاش کرده اند با سرکوب و زندان ، منتقدان ومخالفان سياسی را از صحنه حذف کنند، نشانگر پايداری و پايبندی رهروان جبهه ملی بر ارزش هايی است که اين نهاد بر آن پايه گذاری شده است. دوستان! آرزوی ما، برگزاری جشن سالگرد بنيانگذاری جبهه ملی ايران دردرونمرز ايران است؛ ايرانی رها از قيد استبداد دينی و آزاد از هر شکل و هر نوعی از ديکتاتوری. آرزوی ما، برگزاری همه ساله جشن تاسيس جبهه ملی ايران با مديريت همه آنانی است که در پراکندگی و تفرق زير نام جبهه ملی فعاليت دارند. آرزوی ما ، آنست که تاسيس جبهه ملی ايران ، جشن ملی همه ايرانيان آزاديخواه باشد و با مباشرت همه احزاب ، سازمان ها و تشکل های سياسی و مدنی آزاديخواه کشور برگزار شود. و آرزوی ما ، آنست که جنبش سبز جاری در ميهن اسير استبداد ، شکوفايی و سبزينه گی خود را با همه ميراث های هنوز معتبر مصدق فرزانه در آميزد، وبا حفظ ماهيت جنبشی خود تبلور سازمانی بيابد و به پيروزی برسد.

دست شما را به گرمی می فشاريم و برايتان آرزوی موفقيت در نگاه و عمل ملی داريم. با درود های دوستانه،

هيئت سياسی- اجرايی سازمان فداييان خلق ايران - اکثريت شنبه ٨ خرداد ۱٣٨۹ - ۲۹ می ۲۰۱۰


از طرف آقای ابولحسن بنی صدر نيز پيامی دريافت شده که متاسفانه بعلل مشکلات فنی فعلا امکان انتشار آن نيست. اين پيام بزودی جداگانه منتشر خواهد شد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016