خشونت و جنايت خيابان يک طرفه نيست، اعلاميه راه کارگر به مناسبت انفجارهای خونين زاهدان

اعلاميه هيئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ايران(راه کارگر)

در شامگاه ۲۴ تيرماه ۱۳۸۹ـ (۱۵ ژوئيه ۲۰۱۰ ) يک جوان و يک نوجوان ۱۴ سالۀ بلوچ با منفجر کردن خود در جلو مسجد جامع زاهدان، حداقل ۲۷ نفر ديگر را به کام مرگ کشاندند و نزديک به ۲۷۰ نفر را زخمی کردند. اين دو جوان و نوجوان، با اين تصور که انتقام خون عبدالمالک و عبدالحميد ريگی را می گيرند و در راه آمال و آرزوهای مردم بلوچ کشته می شوند، خود را قربانی نقشه ها و اهداف رهبران گروه "جندالله" کردند و نشان دادند اعتقادات بنيادگرايانه مذهبی تا چه حد می تواند خطرناک و خونبار باشد. اعتقاداتی که حتی از سوءاستفاده از يک نوجوانی که تازه برای زندگی آماده می شود نيز دريغ نمی ورزد. همانگونه که خمينی، حسين فهميده، آن نوجوان سيزده ساله را رهبر خود می ناميد که با نارنجک خود را به زير تانک انداخته بود.

دولت جمهوری اسلامی که بويژه در دوران حکمرانی محمود احمدی نژاد و طرفدارانش، سياست مشت آهنين را در بلوچستان به اجرا درآورده است، بر اين تصور بوده و هست که می تواند با دستگيری، شکنجه و اعدام، آرامش گورستانی در بلوچستان ايجاد کند و اجازه ندهد بلوچستان به خط مقدم جنگ اعلام نشدۀ آمريکا و متحدانش عليه جمهوری اسلامی تبديل شود. نزديک به ۳۰۰ اعدام و ۷۰۰ نفر محکوم به اعدام در زندان های استان، کارنامۀ دولت "مهرپرور" احمدی نژاد در بلوچستان است. وقتی در ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ رهبر "جندالله" در زندان اوين به دار آويخته شد، جنايت کاران جمهوری اسلامی تبليغ می کردند، کار گروه "جندالله" پايان يافته است. اما انفجار خونين زاهدان نشان داد جنايت و خشونت خيابانی يک طرفه نيست.

سرکوب خشن خواست های ملی مردم بلوچ، فشار سنگين مذهبی بر اهل سنت تا حد خراب کردن مسجد آنها در زابل، کنترل شديد حوزه های علميه اهل سنت و اعدام چندين تن از روحانيان سنی، ترور جوان های بلوچ در خيابان ها و جاده ها به اتهام قاچاقچی، دستگيری گسترده جوانان بلوچ صرفأ به دليل مشکوک يا مظنون بودن به همراهی يا همدلی با "جندالله"، تلاش برای به همکاری کشاندن سران طوايف و خوانين منطقه، دامن زدن به اختلافات ميان طوايف و قبايل و تشويق جنگ ها و درگيريها ميان آنها، تبديل بلوچستان به يک پادگان نظامی و بی توجهی مطلق به خواست ها و مشکلات مردم اين ديار، نمونه هايی از سياست های دولت اسلامی در بلوچستان است. اين سياست بشدت امنيتی و يک جانبه بستر مناسبی برای رشد و گسترش جريانات بنيادگرا و خشونت طلب است.

بر متن اين سياست امنيتی جمهوری اسلامی، گروه "جندالله" برای سياست های بنيادگرايانۀ خود، خوراک تبليغاتی تهيه می کند. اين گروه همچون افراطيون شيعه، می خواهد به جنگ شيعه و سنی دامن بزند و افکار بينادگرايانه دينی خود را به کرسی بنشاند. با اشاره به چنين سياست ضد مردمی جمهوری اسلامی است که گروه "جندالله" اقدامات نفرت انگيز تروريستی خود را توجيه می کند و گروگان گيری، سربريدن، انفجار مساجد و اماکن، و کشتار کور ده ها نفر را عمليات مبارزاتی و استشهادی قلمداد می کند.

سازمان ما ضمن محکوم کردن جنايات رژيم اسلامی در بلوچستان و بويژه اعدام جوانان بلوچ، اقدامات تروريستی گروه "جندالله را محکوم کرده و آن را روی ديگر سکه خشونت و جنايتی ميداند که جمهوری اسلامی در بلوچستان برنامه ريزی کرده است.

سازمان ما بر اين نظر است که اقدامات تروريستی از قبيل انفجار مساجد و کشتن کور ده ها نفر، کمکی به جنبش ملی مردم بلوچ نمی کند. اين قبيل اقدامات، هم چون اقدامات جنايت کارانۀ جمهوری اسلامی، می تواند همزيستی و همبستگی ساکنان بلوچستان صرف نظر از شيعه و سنی و بلوچ و غيربلوچ و همبستگی ميان همه مليت های ايران را با چالش های خطرناکی روبرو سازد.
سازمان ما بر اين نظر است که دفاع قاطع از حقوق ملی مردم بلوچ و دفاع از حق تعيين سرنوشت مليت های کشور، و تلاش برای گسترش همبستگی و اتحاد داوطلبانۀ آن ها در ايران تنها راه مبارزه با خشونت ها و جنايت های سازمان يافتۀ حکومتی و غيرحکومتی است.

مستحکم باد همبستگی و اتحاد داوطبانه همۀ مليت های ايران
سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسياليسم

هيئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
۲۵ تيرماه ۱۳۸۹ـ ۱۶ ژوئيه ۲۰۱۰