گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
1 مهر» پيغمبران ما! احمد وحدتخواه16 شهریور» سیاره میمون ها! احمد وحدتخواه 19 مرداد» اسلام منهای روحانیت و اسلام! احمد وحدتخواه 1 مرداد» مقام معظم رهبری شوخی میفرمايند! احمد وحدتخواه 25 خرداد» از زراعت در ورامین تا جنایت در اوین! احمد وحدت خواه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جنتی آمريکايی! احمد وحدتخواهآیا حملههای شبانه به منزل مسیحیان هموطن ما و زندانی و شکنجه کردن آنها به "جرم" پیروی از عیسی مسیح و آموزههای او جنایتی کم اهمیتتر از قرآنسوزان است؟ آیا انکار شبانهروزی هولوکاست و اعلام رسمی اینکه پیروان حضرت موسی "قومی شنیع و منفور" هستند همیدن آتش بر خرمن کینههای کور قرون وسطایی در دل میلیونها انسان پیرو دین یهود نیست؟احمد وحدتخواه - ویژه خبرنامه گویا جنجال تصميم به آتش زدن قرآن توسط «کشيش» تری جونز و افراطيون هوادار او در سالروز واقعه ۱۱ سپتامبر ابعاد پنهان و ويرانگر اختلافات مذهبی در جهان معاصر را بار ديگر به روی صحنه آورده است. ظاهر قضيه چنين می نمايد که به قول مستبدين حاکم بر ميهن ما اينجا و آنجا «عناصری خودسر» وجود دارند که با ندانم کاری و عدم درک از مقدسات و ارزش های مورد احترام پيروان اديان ديگر گافی می کنند و اين اعمال مسموم را بايد به حساب حماقت و بيشعوری آنها گذاشت. متاسفانه اين تصور ابعاد فاجعه ای را که می تواند خواسته و ناخواسته شعله های جنگ های صليبی جديدی را بيفروزد دقيقا روشن نمی سازد. عليرغم همه کوشش هايی که جامعه بشری در عصر فرو ريختن مرزهای جغرافيای اقتصادی - سياسی و در پس دو جنگ جهانگير در يک قرن گذشته برای صلح و همزيستی ميان «فرزندان خدا» به کار گرفته است، هنوز در قلب پيشرفته ترين تمدن و دموکراسی جهان «کليسا و رهبری مذهبی» پيدا می شود که با انديشه ای ماقبل تاريخی جز مرگ و نفرت و سياهی پيامی برای همنوعان خود ندارند. ساموئل هانتينگتون نظريه پرداز آمريکايی در مقدمه کتاب معروف خود «جنگ تمدنها» می نويسد: «سياستهای جهانی امروز وارد عصر جديدی از روابط ميان کشورها شده است. بسياری آن را با پايان تاريخ و حاکميت همه جانبه ليبرال دموکراسی برابر می دانند و برعکس، جمعی ديگر عصر کنونی را آغاز رقابت های ميان کشوری بر مبنای سنت های ملی و تاريخی طرفين. اما من بر اين باورم که منبع اصلی تضادهای جامعه بشری در قرن جديد نه عقيدتی و نه اقتصادی، بلکه اختلافات عميق ميان فرهنگ ها و تمدن های گوناگون بشری است که جهان معاصر را متحول خواهد کرد». هانتيگتون سپس در تعريف تمدن آن را بالاترين سطح همگرايی فرهنگی ميان جمع مشخصی از انسانها با هويت هماهنگ معرفی ميکند که در داخل مرزهای مشخص در حوزه های تمدنی غربی، چينی، ژاپنی، هندو، اسلاو، ارتودکس، مسلمان و آمريکای لاتين زندگی ميکنند. پرسش اما اين است که آيا تری جونز ها و ملا عمرها و جنتی ها وليبرمن ها نمايندگان تمدن های بشری هستند؟ تمدن ها، هر آيينه اگر به تفسير خود هانتينگتون هم «بالاترين سطح همگرايی فرهنگی ميان انسانها» باشند جز از راه تفاهم و صلح و انسانيت و سازندگی به وجود نيامده اند. چگونه ممکن است جمعی انسان بر مبنای زندگی مشترک و همدردی با يکديگر در اين کره خاکی سازندگان تمدن باشند و همزمان به جنگ با ديگر تمدنهای بشری و همنوعان خود در سرزمين های مجاور بيانديشند؟ جنگ ها نمايش کامل توحش و خوی حيوانی انسانهای ماقبل تاريخ است که بدون درک و دانش از فلسفه وجودی خود در عالم هستی و فقط در پی به چنگ آوردن تکه ای خوراک برای بقا، و در اعصار نزديکتر در پی کسب قدرت و گستردن بساط استعمار و چپاول شکل گرفته اند. در حاليکه تمدن ها نماد توانايی های شگفتی آور انسانی در آفريدن شاهکارهای هنری - ادبی و معجزه های علمی و پزشکی، صنعتی و فضايی هستند که جز افزودن بر تعالی انسان، فارغ از هر نژاد و رنگ و مذهب، در طی هزاره ها دستاورد ديگری نداشته اند. به عبارت ديگر، مشخصه اصلی تضادهای جهان امروز بشريت نه اختلاف و جنگ ميان تمدنها، بلکه اختلاف ميان منحرفترين و ارتجاعی ترين اقشار مذهبی از ميان مسلمانان، مسيحيان، يهوديان و غيره و در بين خود آنها است که می خواهند آن را به کل جامعه بشری سرايت دهند. آيا حمله های شبانه به منزل مسيحيان هموطن ما و زندانی و شکنجه کردن آنها به «جرم» پيروی از عيسی مسيح و آموزه های او جنايتی کم اهميت تر از قرآن سوزان است؟ آيا بولدوزر کردن خانقاه درويشان و محروم کردن سنی های وطن ما از داشتن حتی يک مسجد در پايتخت «ام القرای اسلامی عين مسلمانی است؟» با اين تفاوت که اولی در ايران ما با حيله و کودتا و سرکوب امروز بر خر مراد سوار است و دومی با سوء استفاده از آزادی ملت خود به ديگری خوراک خشونت و نفرت می رساند. Copyright: gooya.com 2016
|