چهارشنبه 14 مهر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قوز بالا قوز! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
گذاشتن تحريم‌های مالی و مسافرتی بر مسئولان جنايت‌های پس از انتخابات در ايران در حالی‌ که آن‌ها دلارهای نفتی خود را در زير متکاهای‌شان پنهان می‌کنند و برای مسافرت‌های صيغه‌ای به خاوردور و حداکثر با اهل و عيال خود به ديدار عتبات می‌روند چه ارزش اجرايی و پيامی می‌تواند داشته باشد، جز آن‌که غرب امروز پرونده سياه رژيم در مورد نقض حقوق بشر را بر پرونده هسته‌ای نيز افزوده است؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بر خلاف حکومت های استبدادی که سياست خارجی آنها بر مبنای نياز به ادامه قدرت به هر قيمت و بازتابی از سياست های سرکوبگرانه داخلی آنها نسبت به مردمشان است، در کشورهای غربی سياست خارجی بر اصل حمايت از منافع ملی و همزمان رفتار متمدنانه با شهروندان خود به عنوان پشتيبانان اين سياستها استوار است.

در آشفته بازار حاکم بر ميهن ما که روزی يک رئيس جمهوری آن طرح گفتگوی ميان تمدنها و اديان را سرلوحه کار خود قرار می دهد و روز ديگر جانشين او به هر کجای دنيا که قدم می گذارد جز شلتاق ديپلماتيک و جنگ افروزی با بقيه کشورها کار ديگری از او سر نمی زند صحبت از داشتن يک سياست خارجی منسجم و تامين کننده منافع ملی ما ايرانيان از سوی حاکمان آن بی معنی است.

در مقابل، کشورهايی که جمهوری اسلامی از روز نخست تاسيس دردآور آن هدف تهاجمات ديپلماتيک و ستيزه جويی های مصيبت آفرين برای مردم ما قرار گرفته اند، يعنی آمريکا و متحدان غربی آن، همواره با يک سياست مشخص خارجی با ايران برخورد داشته اند.

نطفه های اين سياست خارجی غرب نسبت به ايران از زمان رياست جمهوری رونالد ريگان و متحد سرسخت او مارگارت تاچر در اتاق های فکری و از ميان بحث های کارشناسان و ايران شناسان در چهار مورد مشخص تدوين و تا به امروز با اندکی تغييرات ناشی از روند تحولات غير قابل پيش بينی سی سال گذشته به پيش رفته است.

اين چهار محور شامل جلوگيری جمهوری اسلامی از دست يابی به بمب هسته ای، توقف حمايت رژيم از سازمانهای تروريستی، به رسميت شناحتن حق حيات اسرائيل و خودداری از فعاليت های مخرب در روند صلح خاورميانه، و سرانجام احترام به حقوق بشر برای مردم ايران بوده است.،

در هر دوره تاريخی از تحولات داخلی ايران و منطقه يکی از اضلاع اين مربع منسجم سياست خارجی غرب بر بقيه برتری پيدا کرده، بی آنکه بقيه آنها کنار گذاشته شوند.

موضوع پرونده هسته ای ايران در ده سال گذشته و به دنبال افشای فعاليت های مخفی جمهوری اسلامی در اين زمينه محور فشارهای ديپلماتيک غرب بر رژيم بوده است.

به نظر می رسد با «کم خطر شدن» اهداف هسته ای رژيم در اثر برنامه های نظارتی آژانس و تحريم های فنی و تخريب های کامپيوتری، غرب اکنون دست خود را برای گشودن يک جبهه جديد برای مقابله با حکومت جمهوری اسلامی از يک سو و سرمايه گزاری روی تحولات آتی ايران باز ديده است. اين امر به ويژه پس از سخنرانی اخير احمدی نژاد در سازمان ملل و بی توجهی واشنگتن به درخواست های مکرر او برای رسيدن به تفاهمی که بتواند موقعيت جناح او در درون حاکميت شقه شقه شده را تقويت کند روند رو به افزايشی گرفته است.

گذاشتن تحريم های مالی و مسافرتی بر مسئولان جنايت های پس از انتخابات در ايران در حاليکه آنها دلارهای نفتی خود را در زير متکاهايشان پنهان می کنند و برای مسافرت های صيغه ای به خاوردور و حداکثر با اهل و عيال خود به ديدار عتبات می روند چه ارزش اجرايی و پيامی می تواند داشته باشد، جز آنکه غرب امروز پرونده سياه رژيم در مورد نقض حقوق بشر را بر پرونده هسته ای افزوده است؟

آقای خامنه ای همواره در سخنرانی های عمومی و قطعا به شکل سرسختانه تری در بحث های خصوصی ميان کارگزاران نظام بر اين نکته تاکيد می کرده است که کوتاه آمدن در مساله هسته ای به پيش آوردن موضوع حقوق بشر از سوی غرب منتهی خواهد شد.

غافل از آنکه خود و حاکميت زير رهبری او در تمامی سی سال گذشته با حرکت در خط مناقشه برانگيز برخورد مستقيم با ديپلماسی کشورهای غربی، در حقيقت در مسير اجرای برنامه های آنها و در تضاد با استقلال و پيشرفت کشور عمل کرده اند.

به عبارت ديگر، چهار محور نامبرده واکنش غرب به سياست منطقه ای و خارجی جمهوری اسلامی بوده است که امروز با به هدر رفتن ميلياردها دلار سرمايه کشور برای رسيدن به يک نيروگاه نيم بند و ويروس زده، سوزاندن صدها ميلون دلار در دود موشکهای حزب الله و درآشوب نگه داشتن منطقه، نشاندن ايران به جای ۳۹ کشور عرب در اختلافات خونبار تاريخی ميان اعراب و اسرائيل و سرانجام نقض فاحش و مستمر حقوق انسان ايرانی به اينجا رسيده است.

چاشنی تبليغاتی همه اين مصيبت آفرينی ها نيز فرياد های مرگ بر آمريکا و سوزاندن پرچم آنها بوده است تا سی سال بعد امروز احمدی نژاد در بدر در راهروهای سازمان ملل به دنبال يک ديپلمات دون پايه آمريکايی بگردد که با او سلام و عليک کند!


***

فوتبال دستی در مجلس!

سايت پارلمان نيوز که از قضا هنوز از طريق انتشار آن ته مانده نمايندگان دلسوز مجلس عليرغم همه فشارهای بيت رهبری و تفنگداران سپاهی شرافت و مسئوليت نمايندگی در خانه ملت را پاس می دارند در گزارشی از برگزاری ورزش يوگا برای خانم ها و مسابقات فوتبال دستی برای آقايان نماينده در ساختمان مجلس خبر داده است.

در تاريخ تشکيل مجلس شورای ملی پس از پيروزی انقلاب مشروطه آمده است که مظفرالدين شاه قاجار قصد داشته است روز گشايش مجلس را همزمان با پانزدهم شعبان (تولد امام زمان) برگزار کند ولی صدراعظم انديشمند او ميرزا نصرالله خان مشير الدوله به او يادآوری ميکند که شان و شرافت مجلس کمتر از اعياد ملی و دينی نيست و بايد جايگاه اين روز خجسته را در تاريخ کشور زنده نگاه داشت و آن را با اينگونه امور در نياميخت.

شاه قاجار اين نصيحت را پذيرفته و مراسم گشايش مجلس آنچنان پراهميت و اميدبخش به حال همه اقشار ملت بوده است که برای نخستين بار در تاريخ ايران هفده نماينده مجتهد و معمم هم در مراسمی که همراه با ساز و آواز اجرای موسيقی و عيش و ترنم بوده شرکت می کنند و مانند ساير نمايندگان به پايکوبی می پردازند.

اين حکايت صد سال پيش نمايندگان ملت ما بوده است و امروز مجلس دست نشانده ای که عده ای کارچاق کن های بازاری و مطيع مراکز قدرتهای اقتصادی و نظامی و عاملان خونريزی های کهريزک درميان اعضای آن هستند سرش را با فوتبال دستی گرم می کند.

هفته پيش در زمانی که محمد مهدی شهرياری از اعضای کميته روابط خارجی مجلس رسما اعلام ميکرد که تحريمهای جهانی کمر اقتصاد ايران را خم کرده است ونمايندگان هيچ اطلاع دقيقی از چگونگی پيشرفت يا توقف طرح برداشتن يارانه ها ندارند نمايندگان بی غم و درد آن در حال بحث در مورد لايحه قانونی کردن چند همسری و تعدد صيغه بايکديگر جر و بحث می کردند.

تونی بن سياستمدار پرسابقه انگليسی که به مدت ربع قرن از اعضای چپ گرای مجلس عوام اين کشور بوده است در تمجيد از نقش پارلمانتاريسم گفته است برای آنکه يک نماينده مجلس را مستحق شغل او بدانيد بايد اين پنج سئوال را از او بکنيد، اگر به همه آنها پاسخ قانع کننده داد آنگاه او نمايندگی شما را می کند:

قدرت تو در تصميم گيری های سيستم حکومتی چه اندازه است؟ تو اين قدرت را از کجا آورده ای؟ آن را به نفع چه کسی به کار می گيری؟ به چه کسی تو پاسخگو هستی؟ ما چگونه می توانيم در صورت لزوم و قصور در انجام وظايفت نسبت به مردم از شر تو راحت شويم؟

[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016