گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
28 مهر» واکاوی مثلث روحانيت، مذهب و قدرت، بيژن صفسری14 مهر» کسی نزده است از اين کمان تير مراد بر هدف، بيژن صفسری 25 شهریور» تعبير خواب رئيس مجلس خبرگان نقل خواب لوطی طاهر عطار است، بيژن صفسری 18 شهریور» یک زخم شدن، تنها دعای مردم ما در عید صیام است، بيژن صفسری 7 شهریور» دکتر علی بهزادی، مدير مجله سپيد و سياه چشم بر دنيا بست، بيژن صفسری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وقتی علم اسباب زحمت میشود، دارالفنون هم تعطيل میشود، بيژن صفسریدر اين بلاد، درب بر پاشنهی همان لولای عهد عتيقی میچرخد که علم را اسباب زحمت حکومت میدانستند و از دانشآموز تا معلم و استاد را آفت جامعه؛ و امروز اين ماجرا ناخودآگاه بیآنکه قصد تشابهسازی در ميان باشد تداعیکننده حکايت تعطيلی دارالفنون در زمان ناصری استانحلال دانشگاه علوم پزشکی آن هم يک شب و با يک نامه ای که بر آيند تصميم گيری دريک روز تعطيل ( جمعه ) يوده و معلوم نيست اين تصميم گيری از سوی چه فرد يا افرادی گرفته شده که حتی مجلس هم از اين تصميم بزرگ اظهار بی اطلاعی می کند تا بدانجا که دکتر مرندی عضو کميسيون بهداشت مجلس فرياد بر می آورد که مجلس شوک زده است چرا که خبر نداشته و به همين دليل نمايندگان در مقابل اين تصميم موضع گيری خواهيند کرد تا نشان دهند "تشريفاتی" در بهارستان ننشستهاند، همه و همه نشان از دو واقعيت دارد که اولا تاريخ در اين سرزمين کماکان در حال تکرار است و نمونه چنين حکايتی نه يک بار بلکه ده ها بار اتفاق افتاده و مسبوق به سابقه است، و واقعيت دوم آنکه هنوز در اين بلاد کفرستيز، درب برپاشنه همان لولای عهد عتيقی می چرخد که علم را اسباب زحمت حکومت می دانستند و از دانش آموز تا معلم و استاد را آفت جامعه، و امروز اين ماجرا ناخودآگاه بی آنکه قصد تشابه سازی در ميان باشد تداعی کننده حکايت تعطيلی دارالفنون در زمان ناصری است که ميرزامحمدخان سپهسالار همان که مامور بود تا کار طبقات تحصيل کرده را يکسره کند، اعلانی از طرف شاه، در روزنامه دولتی بدين شرح منتشر می کند: "….در اين روزها به عرض رسيده است که بعضی از اجامر و اوباش شهر گفتگو از وضع و تربيت فراموشخانه های يوروپ (چيزی شبيه افکار سکولاريسم) می کنند و به ترتيب آن اطهار ميل می نمايند ، لهذا صريح حکم همايونی شد که اگر بعد از اين، عبارت و لفظ فراموشخانه از دهن کسی بيرون بيايد، تا چه رسد به ترتيب آن، مورد کمال سياست و غضب دولت خواهد شد..." به گواهی تاريخ با اين اعلاميه جلال الدين ميرزا خانه نشين شد، ميرزا ملکم خان و همچنين مردم روشن ضمير و ناراضی از اوضاع را به نام ملحد و بی دين از ايران بيرون کردند تا بدانجا که شعله اين آتش به دارالفنون رسيد و کار بدانجا کشيد که روزی غلامعلی خان مليجک عزيزالسلطان، با غلامبچه هايی که همبازی او بودند، به مدرسه دارالفنون می روند و بی سبب دو سه تن از معلمان و عده ای از شاگردان را کتک می زنند و رئيس و ناظم و آجودان و معلمان و فراشان هم از ترس بد آمدن شاه مانع آنان نشدند و روز بعد هم که محمدحسين خان اديب الدوله گزارش به عرض سلطان رسانيد، شاه تنها تبسمی کرد و چيزی نگفت و مليجک را مواخذه نکرد و در نتيجه اساتيد خارجی از امدن به ايران پشيمان شدند و معلمان و دانش آموختگان ايرانی نيز به بهانه های گوناگون ترک وطن کردند و وقوع اين ماجرا در زمانی بود که هنوز عبارت فرار مغزها بر اهل حکومت ناشناخته مانده بود. هفتصد سال قبل از ناصرالدين شاه هم همين پوست خربزه را به زير پای خليفه هم نام شاه قاجار يعنی خليفه الناصرالله گذاشتند تا در يک کودتای دانشگاهی به نام حفط دين ”نظاميه بغداد” را که تا آن زمان قدمتی بيش از يکصد و پنجاه ساله داشت، تعطيل کند و با بيرون کردن اساتيد، نظاميه را محل طويله استران سازد، اگر چه چندی بعد همين جناب خليفه الناصرالله از کرده خود پشيمان شد و گفت ”خواجه نظام الملک را خواب ديدم و از اين کار من گله داشت “. حال با چنين سوابقی در تاريخ علم، خاصه در اين سر زمين، گفته های به حق عضو کميسيون بهداشت مجلس کمی خنده دار به نظر می آيد و در پاسخ بايد به ايشان گقت که از قضای روزگار، به يمن تشريفاتی بودن مجلس است که نه تنها دانشکده پزشکی را تعطيل می کنند بلکه نام ايران را هم از سر در اين دانشگاه برمی دارند. بيژن صفسری Copyright: gooya.com 2016
|