گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
24 آبان» داستانهايی واقعی از کنشهای مدنی در سراسر جهان (بخش نخست)، استيو کراشاو و جان جکسون، ترجمه عمار ملکی18 اسفند» واکنش دکتر ملکی در برابر اتهام محاربه: ما را ز سر بريده میترسانی، جرس 11 اسفند» اين بار برای تو می نويسم مادر، عمار ملکی، روز 1 بهمن» شب شعری با پدر در زندان، عمار ملکی 4 دی» امام حسين، الگوی نافرمانی مسالمتجويانه، عمار ملکی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کنشهای کوچک و مثالزدنی از ايستادگی مدنی (بخش دوم)، ترجمه عمار ملکی"بايکوت"، يکی از شيوههای فراگير کنشهای اجتماعی، اقتصادی و سياسی است. همه اين واژه را خوب میشناسند اما کمتر کسی میداند که از کجا آمده است. روزی روزگاری شخصی به نام کاپيتان "چارلز کانينگهام بايکوت"، يکی از منفورترين کارگزاران زميندار شاهزاده انگليس در شهر کانتی مايو در غرب ايرلند بود
نوشته: استيو کراشاو و جان جکسون۱ تقديم به احمد زيدآبادی جمله ای لرزه افکن دولت برآمده از کودتای نظامی که از سال ۱۹۷۳ بر اروگوئه حکمرانی ميکرد، بشدت سرکوبگر بود. صدها هزار نفر از کشور فرار کردند، مخالفان سياسی زندانی شدند و شکنجه بخشی از زندگی روزمره شان بود. گاهی حتی کنسرتهای موسيقی کلاسيک نيز بعنوان تهديد برای براندازی بحساب می آمد! يکی از اجراهای کنسرت "پيانوی راول با دست چپ" لغو شد چرا که عنوان آن، خطر گرايش به تفکرات چپ گرايانه را داشت! اما در همين حال، در تمامی دوازده سال حکومت نظاميان، شکلی ظريف و تاثيرگذار از اعتراض در مسابقات فوتبال جريان داشت. هر زمان که پيش از شروع بازيهای مهم، گروه موسيقی سرود ملی را اجرا ميکرد، هزاران اروگوئه ای حاضر در استاديوم از خواندن آن سر باز ميزدند و تنها آنرا زمزمه ميکردند. اين کوتاهی خيره سرانه در نخواندن سرود با صدای بلند، در آن شرايط يک سرکشی آشکار بود. اما بدتر از همه برای حکومت زمانی بود که سرود به اين جمله ميرسيد:"ای ستمکاران بلرزيد"؛ چرا که تمامی جمعيت در استاديوم همصدا آنرا فرياد ميزدند و پرچمهايشان را تکان ميدادند. بعد از اين که جمعيت برای خواندن آن تکه کوتاه به خروش می آمد، همگی تا انتهای سرود را دوباره فقط زير لب زمزمه ميکردند. "بايکوت"، يکی از شيوه های فراگير کنشهای اجتماعی، اقتصادی و سياسی است. همه اين واژه را خوب ميشناسند اما کمتر کسی ميداند که از کجا آمده است. روزی روزگاری شخصی بنام کاپيتان "چارلز کانينگهام بايکوت"، يکی از منفورترين کارگزاران زميندار شاهزاده انگليس در شهر کانتی مايو در غرب ايرلند بود. در اعتراض به اجاره بهای ناعادلانه زمينها و اخراجهای بی دليل، در روز ۳ سپتامبر سال ۱۸۸۰ همه خدمتکاران و کارگران آقای بايکوت به شکلی ناگهانی و هماهنگ دست از کار کشيدند. پس از آن بايکوت و خانواده اش مجبور شدند تا خودشان گاوها را بدوشند، اسبهايشان را نعل کنند و زمينهايشان را شخم بزنند. مغازه داران هم از سرويس دادن به آقای بايکوت و خانواده اش خودداری ميکردند. کارمندان اداره پست هم از رساندن نامه های او سر باز زدند. او کاملا منزوی شده بود و قدرت تلافی کردن هم نداشت. در لندن يکی از سرمقاله های روزنامه تايمز اينگونه نارضايتی خود را از اين وضعيت ابراز داشت: " ]اين وضعيت[ ترسناکترين تصوير از يک خودسری (آنارشی) پيروزمندانه است که تاکنون يک جامعه بظاهر متمدن و قانونمند به خود ديده است." (۱) Steve Crawshaw & John Jackson (2010). Small acts of Resistance, how courage, tenacity and ingenuity can change the world?, Sterling Publishing, London. Copyright: gooya.com 2016
|