دوشنبه 15 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جنبش دانشجويی و لزوم انسجام، سالار پاشايی

تاريخ درخشان جنبش دانشجويی در ايران مملو از به صحنه آمدن حرکتهای آزاديخواهانه جنبش دانشجويی ايران در مقاطع مختلف زمانی است. ۱۶آذر، ورقی زرين و حماسه¬ای به ياد ماندنی از اين تاريخ است که سمبل مقاومت و انقلابيگری دانشجويان ايران به شمار ميرود. اولين جرقه¬های جنبش اعتراضی دانشجويی حدود ۶۰ سال پيش در واکنش به خفقان حاکم زده شد و به درازای بيش از نيم قرن، پيوسته تاکنون ادامه داشته است. جنبش دانشجويی در جامعه رنج ديده ايران که در اين مدت بيش از هميشه، غرق در استبداد دينی و خفقانهای سياسی بوده، به مثابه شمع فروزانی در عرصه سياسی اجتماع، پرتو افکن افکار چپ، دمکرات، مترقی و آزاديخواهانه بوده است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


تهران در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به دنبال کودتای ۲۸ مرداد و تجديد دوباره استبداد ستم شاهی، شاهد به صحنه آمدن مردم و تظاهرات عمومی بود که در راس آن دانشجويان دانشگاه تهران نقش اساسی را در اعتراض به وضع موجود ايفا نمودند. در اين روز حکومت ستم شاهی که چشم ديدن هيچ نوع مخالفتی را نداشت، دستور حمله به دانشجويان دانشگاه تهران را صادر نمود، با حمله نيروهای سرکوبگر ستم شاهی به دانشگاه، دانشجويان به خيابانها ريختند و خيابانهای اطراف دانشگاه به صحنه تظاهرات و مقاومت بر ضد استبداد مبدل گشت. سران دولتی با مشاهده چنين وضعيتی، بيرحمانه دستور به گلوله بستن صفوف دانشجويان معترض را صادر نموده و در اين حرکت وحشيانه، سه دانشجوی مبارز با نامهای مهدی شريعت¬رضوی، مصطفی بزرگ¬نيا و احمد قندچی جان باختند و جمع کثيری نيز زخمی و دستگير و روانه شکنجه گا¬ههای ساواک شدند.
با ريخته شدن خون دانشجويان بيگناه از آن روز به بعد، ۱۶ آذر، مظهر مقاومت جنبش دانشجويی در برابر ظلم و خفقان حاکم و تداعی کننده اعتراضات وسيع دانشجويی در ايران می¬باشد. چه دوران حکومت ستم شاهی و چه ظلمت¬پرستان ديکتاتوری مذهبی کنونی در طول بيش از نيم قرن گذشته، پيوسته دانشجويان را سرکوب و در صدد بوده¬اند که دانشگاه را به جولانگاه ارتجاع و خرافه-پرستی تبديل نمايند. به رغم تمامی تلاشهای سرکوبگرانه سالهای گذشته و به رغم وضعيت بحرانی و فلاکت زده جامعه ايران، اما دانشگاه کماکان سنگر آزاديخواهی باقی مانده و دانشجويان با صلابت هرچه بيشتر به عرصه مبارزات سياسی آمده و خواسته¬هايشان را مطرح¬ نموده اند.
امروز در حالی ۱۶ آذر را گرامی ميداريم که جنبش دانشجويی بر متن اعتراضات مردمی و ديگر حرکتهای اجتماعی در طول چند سال اخير و علی رغم سرکوبگريهای رژيم، گام به گام جلوتر آمده و به مثابه يک جنبش اجتماعی راديکال توانسته که پايه های اساسی استبداد حاکم را در مقاطع مختلف به چالش بکشد. جنبش دانشجويی بعد از پشت سرنهادن يک دوره رکود و سستی و متاثر بودن از گفتمانهای اسلامی و سپس افکار اصلاح طلبی دولتی، بار ديگر سر برآورد و در دوران سياستهای فاشيستی احمدی نژاد و علی الخصوص در سال گذشته همگام با جنبش سبز، بيش از پيش نوک تيز حمله خود را متوجه پايه¬های اساسی استبداد حاکم گردانيده و از سردمداران راديکاليسم جنبش اعتراضی جامعه ايران گشته است.
از سوی ديگر استبداد مذهبی حاکم نيز در مقابل، زبانی غير از سرکوب نشناخته و نماد شدت گرفتن موج سرکوبهای خونين دانشجويان را ميتوانيم درحمله به کوی دانشگاه تهران در تيرماه ۷۸ و همچنين اوج گرفتن دوباره اين توحش عليه دانشگاه و جنبش دانشجويی را در سال گذشته مشاهده نماييم که تاکنون نيز ادامه داشته است. در همين راستا دستگيريهای وسيع، شکنجه، زندان و حبسهای طويل المدت نيز پيوسته ادامه داشته است. کوچکترين صدای اعتراض دانشجويان توسط لباس شخصيهای بی¬هويت چنان وحشيانه سرکوب شده که عصر بربريت را در يادها زنده کرده¬اند. انصار حزب¬الله و اطلاعاتيهای پيرو دفتر رهبری و اطلاعات سپاه پاسداران همگام با مزدوران و خائنان به مردم، در اوج قساوت و ددمنشی به عنوان نيروهای متلاشی کننده جنبش دانشجويی سازماندهی شده¬اند. تصفيه استادان با سابقه دانشگاهها، تلاش مذبوحانه برای سازماندهی انقلاب فرهنگی دوم، اخراج و محروم نمودن دانشجويان به بهانه های واهی، کنترل شديد امورات دانشجويان دختر و پسر و توهين و بيحرمتی توسط بسيج وحراست و کميته¬های انظباطی، وضعيت نامناسب خوابگاهها و غذا و خدمات، جملگی تلاشهايی هستند در به قفس تبديل نمودن دانشگاهها برای دانشجويان.
بدين معنا، يک پروژه همه جانبه امنيتی / ايدئولوژيک عليه دانشگاه و جنبش دانشجويی توسط مافيای حاکم سازمان داده شده است. هم اکنون دانشجويان آزاديخواه بيشماری در زندانهای جمهوری اسلامی زير شکنجه قرار دارند، بطوريکه سرنوشتشان برای خانوادهايشان نيز مشخص نيست. آری اين است پاداش روشنفکری و عدالتخواهی در ايران.
جنبش دانشجويی در تاريخ پرفراز و نشيب معاصر ايران، مهر واقعی و مشخص خود را بر وقايع سياسی برجای گذاشته است. اما از ضعف و کمبود هم مستغنی نبوده که لازم است دراين خصوص به نکاتی اشاره نماييم: در حال حاضر جنبش دانشجويی کماکان از وجود گفتمانهای مختلف، عدم انسجام وسيع و عدم وجود تشکيلاتی قوی، مستقل و خارج از سيطره هر نوع نهاد حکومتی جهت کاناليزه کردن هر حرکتی، رنج ميبرد. بيگمان هر جنبش و حرکتی اجتماعی در فقدان ابزار و ظرف لازم خود، از فرموله کردن خواستها، مطالبات و سازماندهی کردن حرکتهای اعتراضی در شرايط زمانی و مکانی مختلف باز خواهد ماند و نهايتاً از نيل به اهداف واقعی خويش عاجز خواهد بود. اين مسئله درست است که فعاليت سياسی در فضای تحت خفقان کنونی ايران علی الخصوص برای دانشجويان هزينه¬بردار بوده و موقعيت آنها را به خطر می¬اندازد، اما بدون شک تلاش برای ايجاد تشکيلاتی منظم و محکم که بتواند حتی در شرايط سخت انسداد سياسی و خفقان، به گونه¬ای سيستماتيک امورات را به انجام برساند، اساسی¬ترين نياز اين مقطع جنبش دانشجويی ايران است.
با آگاهی به اينکه جنبش دانشجويی علی رغم نکات ضعف و قوت خود، جنبشی خود آگاه و خودجوش به شمار می¬آيد و آنچه در کنار ديگر دستاوردها بايد بر آن تاکيد بيشتری شود، استراتژِی روشن و استفاده از تاکتيکهای مشخص در برابر استبداد مذهبی حاکم است. لزوم تکوين بلوغ فکری، ارتقا شعور و آگاهی سياسی جنبش دانشجويی در اين دوره و اتخاذ روشهای دمکراتيک و مدنی در بطن اعتراضات دانشجويی و بسترسازی برای گفتمانی قوی که نمايندگی نقاط مشترک و دمکراتيک طيفهای مختلف دانشجويی را دربرداشته باشد، وظيفه¬ايست جدی و حائز اهميت. با توجه به اينکه جنبش دانشجويی به عنوان بخشی از جنبش عمومی و مدنی مردم ايران به شمار ميرود، بايد همچون گذشته، با ديگر جنبشهای اجتماعی حاضر در عرصه مبارزه، پيوند و نزديکی عميقتری برقرار نمايد. جنبش زنان، معلمان، وکارگران، حرکتهای اجتماعی مهمی هستند که لازم است جنبش دانشجويی پيوسته با آنان در ارتباط بوده و مکمل و تقويت کننده جنبش اعتراضی عمومی در ايران باشد.
مرزبندی کامل با نهاد¬های دانشجويی زرد و دولتی و نقد پيگير آنان نيز به جهت جلوگيری از به انحراف کشاندن جنبش و لوث کردن حرکتهای اعتراضی از واجبات اين دوره است. با اين وصف، بدون شک جنبش دانشجويی يکی از فاکتورهای مهم بسترسازی روند رو به دمکراتيزاسيون جامعه ايران در حال و آينده خواهد بود.
در ۱۶ آذرماه امسال و در پنجاه و هفتمين سالگردش، با گرامی داشتن ياد و خاطره تمامی دانشجويان آزاديخواهی که به جرم آزاد¬انديشی و عدالتخواهی به ناحق در خون سرخ خود غلتيدند و به سان گل پرپر شدند و همچنين، همگی دانشجويانی که هم اينک در شکنجه¬گاههای ديکتاتوری حاکم تحت شکنجه¬های غير انسانی بسر ميبرند، تمامی مقاومتهای سالهای گذشته دانشجويی را ارج مينهيم . هم اکنون وظيفه ديگر دانشجويان غيور و آزاديخواه دانشگاهها است که جنبش دانشجويی را به مرحله¬ای جديد ارتقا داده و سنگر آزادمنشی و دمکراسی¬خواهی را از هميشه بيشتر محکم نگه دارند. ۱۶ آذر بايد به روز فوران و رستاخيز خواستهای سرکوب شده دانشجويان آزاديخواه مبدل شود، به جريان افتادن سيل خروشان جنبش دانشجويی در اين روز در راستای نيل به اميدها و آرزوهای ديرين، دمکراسی و عدالت خواهی به هدف پيروزی جنبش عمومی و فراگير مردم در برابر فاشيسم اسلامی حاکم بر ايران.

[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016