گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
4 بهمن» آسمان تو چه رنگ است امروز؟ پدرام فرزاد24 دی» تاس اگر نيک نشيند همهکس نرّاد است، راهی که ما میرويم، راهی که آنها رفتند، پدرام فرزاد 6 دی» زمينخوار بزرگ؛ مدافع حقوق بشر، پدرام فرزاد 27 آذر» ايران؛ کشوری با دو ارتش و نصفی! پدرام فرزاد 13 آذر» جمهوری اسلامی و تاوان ادعاهای بیجا، پدرام فرزاد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ناشيگري، شكست و تهديد، پدرام فرزادخبر روي خروجي خبرگزاري ايسنا بود. خبري كوتاه: وزارت امور خارجه كشورمان به مقامات مصري تاكيد كرد كه از هرگونه برخورد خشونتآميز با موج مردمي اين كشور احتراز نمايند. يك منبع آگاه در وزارت امور خارجه كشورمان با اشاره به تحولات جاري در كشور مصر، اظهار كرد: حركت مردم عدالتخواه مصر بر اساس آموزههاي ديني و ناشي از بيداري اسلامي در منطقه بوده و در جهت بازگشت اين كشور به جايگاه اصلي خود در صحنههاي داخلي، منطقهاي و بينالمللي ميباشد. وي افزود: مصر و مردم اين كشور استحقاق موقعيتهاي بالاتر و تاثيرگذارتري در خاورميانه و جهان اسلام را دارا ميباشند و مناسبتر به نظر ميرسد مقامات اين كشور ضمن تمكين به خواستههاي به حق مردم خود از هرگونه برخورد خشونتآميز نيروهاي نظامي و امنيتي با اين موج مردمي احتراز نمايند. ظاهرا هنوز جاي سوختگي از بيمحلي مصريها به ديپلماتهاي ايراني در چند ماه گذشته خوب نشده كه چنين بيانيهاي آن هم از سوي كشوري كه به هر دري زد تا سد رابطه قطع شده را مصر را بشكند (اما نشد كه نشد) صادر ميشود. يادمان نميرود كه محمد البرادعي يكي از نامزدهاي داراي شانس بالا براي در دست گرفتن سكان هدايت دستگاه ديپلماسي مصر براي 6 سال آينده است. البته اين امر مشروط به برگزاري انتخاباتي آزاد و بدون تقلب و دستكاري در صندوقهاي آراست و چنان كه از حالا البرادعي با حصر خانگي روبرو شده، احتمال دستيابياش به صندلي رياست جمهوري كمرنگتر از قبل شده است، مگر اين كه كار به جايي برسد كه مبارك نيز به رئيس جمهوري شدن البرادعي راضي گردد. دو يا سه روز تظاهرات همهجانبه در تمام شهرهاي مصر و فوج جمعيتي عظيم در برابر ماموران انتظامي و امنيتي اين كشور، به علاوه مشكل بودن خبررساني از مصر به خارج از اين كشور باعث شده تمام كشورهايي كه داعيه رعايت دموكراسي را دارند، لب به بيان نصايح خود گشوده و باتوجه به تجربياتشان، مصر را از برخورد خشونتبار با مردمي كه تظاهرات را به راه انداخته و در آن شركت كردهاند منع كنند. كشورهاي اروپايي به كنار، امريكا نيز، معلوم نيست در اين ميان ايران چرا خود را در اين قضيه سهيم دانسته و با نگاهي از بالا به پايين به مبارك پند «برخورد نكردن با تظاهرات مردم» را ميدهد؟ آيا اگر اين اتفاقات در ايران افتاده بود و مردم در اعتراض به رياست جمهوري وقت (حالا هر كسي كه ميخواهد، باشد) به خيابانها ريخته و خواستار تعويض وي يا انتخابات زودرس ميشدند، مقامات سياسي و نظامي ايران، همين نسخهاي را كه براي مبارك پيچيدند، براي ماموران و مواجب بگيرانشان ميپيچيدند؟ اين سوال، سوالي است كه در همان لحظه طرحش به ذهن مخاطب يك مصرع معروف خطور ميكند؛ چو داني و پرسي، خطاست. هنوز در مصر نه انتخاباتي برپا شده، نه مبارك سفرهاي استاني خود را شروع كرده و نه نفر دست راست او جهت سروسامان دادن به ستادهاي انتخاباتياش از سمت خود استعفا كرده و به رتق و فتق امور مربوط به تمديد رياست جمهوري وي پرداخته و نه وزير كشورش مبلغي ناقابل (10 ميليارد تومان) مستقيما به ستاد اصلي انتخابات مبارك هديه كرده و نه ماموران امنيتي مصر دستگاههاي شنود و تصويربرداري از جلسات البرادعي و ديگران را در خانههايشان يا محل برگزاري جلساتشان نصب كردهاند كه بعدها عليه آنان استفاده كنند و نه خيلي چيزهاي ديگر اتفاق افتاده كه ايران چنين راهحلي را پيش روي مبارك ميگذارد. معلوم نيست اگر پس از برگزاري انتخابات در مصر و شائبه تقلب در آن، مردم اين كشور به خيابانها ميريختند و خواستار بازشماري صندوقها يا ابطال انتخابات ميشدند ايران چه ميكرد؟ احتمالا لشكري از «ذوبشدگان در ولايت» را راهي آن ديار ميكرد جهت امدادرساني به معترضان يا ثبتنام كنندگان در عمليات استشهادي را با جليقههاي مملو از مواد منفجره راهي مصر ميكرد تا با انفجارهاي پي در پي، كشتن مردم و ماموران با هم، ايجاد جو رعب و وحشت در سرتاسر مصر و نشان دادن ناكارآمدي مبارك در كنترل كشور، وي را وادار به ترك قدرت يا برگزاري مجدد انتخابات (آن هم با حضور ناظران سازمان ملل يا كشورهاي قدرتمند ديگر) نمايد. ** رطب خورده منع رطب چون كند؟ اگر اين اتفاقات در ايران رخ ميداد و حسني مبارك پيشنهاد ايران به مصر را به خود ايران ميداد، سياستورزان و دستگاه ديپلماسي ما چه جوابي به مبارك ميدادند؟ عربستان، سوريه و مصر سه كشوري هستند كه به هر دري ميزنند تا به هر شكل كه شده، دولتمردي معروف و متشخص با كاريزماي جمال عبدالناصر را به جهان عرب معرفي كرده و به نوعي افكار و اعمال اعراب را تحت لواي «رهبريت جهان عرب» در اختيار خود بگيرند. در ليبي، قذافي كه هنوز در چادرش ميان اوهام و خيالات سير ميكند و معلوم نيست غير از مرگ چه چيز ديگري ميتواند وي را با واقعيات روبرو كند. صدام حسين كه «رستم اعراب» بود نيز پس از آن كه كاملا هيمنه و ابهتش با خاك يكسان شد، با خفت و خواري به دار آويخته شد. در عربستان كه دعوا بر سر خلافت و پادشاهي به اوج خود رسيده و اين كشور اگر بتواند از هرج مرجي شبيه به آنچه در مصر رخ داده جلوگيري كند، هنر كرده است. تونس كه با انقلاب مردمش به طور كلي از بازي خارج شد و سودان هم با رئيس جمهوري كه قبلا ژنرال بود و حالا از ترس دستگيري، به غير از ايران به هيچ نقطه ديگري از جهان نميتواند سفر كند و حتي سفر به ايران را هم از ترس قطع كردن مسير هوايياش توسط هواپيماهاي جنگنده مربوط به ناتو يا سازمان ملل انجام نميدهد، تا اطلاع ثانوي تعطيل شده است. ميماند سوريه كه اينجا معلوم ميشود اهداي چندين سال نفت مجاني به پدر بشار اسد (حافظ اسد) طي 8 سال جنگ ايران و عراق، توانسته او را وامدار ايرانيان كند يا خير؟ فعلا كه جنگي پنهان ميان ايران و سوريه در مصر برقرار است و اخوانالمسلمين هم در اين ميان مانده كه در دامان كدام يك از اين دو كشور بغلتد تا ضرر نكند. اعطاي درجه سرلشكري به قاسم سليماني (فرمانده سپاه قدس) بيدليل نبود زيرا در اين زمان كه در مصر دستمان به جايي بند نيست، فرمانده عملياتهاي آشكار و پنهان خارج از ايران توسط سپاه پاسداران و مسئول تامين مخارج گروههاي تروريست در كشورهاي اسلامي و غيراسلامي در سپاه با دلي قرص و محكمتر از قبل ميتواند دستورات رسيده از «آقا» را با طيب خاطر و به نحو احسن تا مصر برده و به اجرا بگذارد. تنها مسئله باقيمانده، چگونگي ورود به مصر و پس از آن «مصلح» جلوه دادن سپاهياني است كه در اين امر شركت ميكنند به نحوي كه مردم مصر را بتوانند قانع كنند «ما براي وصل كردن آمديم». تقريبا درست پيشبيني كرده بود دستگاه ديپلماسي ايران كه البرادعي پس از خداحافظي از كرسي رياست بر آژانس بينالمللي هستهاي، به سمت رياست جمهوري مصر يورش خواهد برد و تعامل كجدار و مريز ايرانيان با وي نيز با هدف تاثيرگذاري بر نفر اول اجرايي مصر در انتخابات آتي بدين وسيله قابل توجيه خواهد بود. درست در زماني كه ايران، شخص آيتالله خامنهاي، حزبالله لبنان و سيدحسن نصرالله (دبيركل حزبالله لبنان) متهمان رديف اول ترور رفيق حريري شناخته شدهاند و در اجلاس تركيه بين ايران و گروه 1 + 5 نيز توفيقي براي ايران غير از بنبست حاصل نشد، در پي كسب پيروزي در مصر يا حداقل تاثيرگذاري در روند تعيين رياست جمهوري اين كشور هستند تا موازنهاي بين اين باخت حتمي و آن برد احتمالي برقرار كنند. اگر دقت كنيم ميبينيم هر بار كه بنا به هر دليلي ايران و مشي سياسياش زير حمله قرار گرفت، با علم كردن مسئلهاي ديگر، سعي در كمرنگ كردن اين شكست يا مورد تهاجم قرار گرفتن داشتهاند. اين بار نيز مصر را علم كرده و با اگرانديسمان انقلاب تونس (كه اصلا ربطي به ايران ندارد) سعي دارند شكست مذاكرات آنكارا و محكوم شناخته شدن ايران و حزبالله در دادگاه رسيدگي به ترور رفيق حريري را تحت پوشش قرار دهند. در اين مسير كه براي سياستپيشگان صاحب منصب در ايران و بهخصوص شخص آيتالله خامنهاي «هدف، وسيله را توجيه ميكند» بايد منتظر بمانيم و ببينيم در برخورد با راي دادگاه بينالمللي حريري (باوجود اين كه خامنهاي از قبل راي دادگاه را مردود شناخته بود) چه خواهند كرد. رهبر جمهوري اسلامي ايران اين بار هم از هول حليم در ديگ افتاد و همانند تبريك و تثبيت زودهنگام احمدينژاد در پي كودتاي انتخاباتي خردادماه 1388 دست پيش را گرفت و با علم به اين كه ايران و حزبالله در دادگاه بينالمللي رسيدگي به ترور رفيق حريري (كه به عقيده بسياري از كارشناسان، به خرج ايران و توسط عماد مغنيه انجام شد) محكوم خواهند شد، قبل از صدور راي اقدام به رد صلاحيت دادگاه كردند وگرنه اگر ذرهاي ترديد نسبت به راي صادره داشتند، مسلماً تا آخرين لحظه سكوت پيشه كرده يا قيل و قالي در حمايت از عملكرد دادگاه به راه ميانداختند اما لو رفتن بسياري از مدارك، عكسهايي كه سيدحسن نصرالله در ويدئوكنفرانس خود نشان داد و تهديدهايي كه عليه دولت لبنان و دادگاه رسيدگي به قتل حريري بر زبان آورد و نيز ناشيگري نصرالله در پيشدستي خود در به اصطلاح «رو كردن» اسناد و مدارك مربوط به اطلاع از چگونگي جاسوسي اسرائيل در لبنان، همان حكايت هميشگي دم خروس و قسم حضرت عباس را تكرار ميكند. طبق معمول بايد منتظر تصويب قطعنامه ديگري عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل باشيم و تنگتر شدن دايره محاصره ايران توسط جهان. ميماند اين سوال هميشگي كه تا كي بايد تاوان نابلدي و ناشيگري در دخالت در امور داخلي ديگر كشورها را بدهيم؟ جواب اين سوال را بايد در آينده جست و از الان چيزي نميشود راجع به آينده نامعلومي كه پيش روي ايران و دولتش هست، سخن بر زبان آورد، بدين دليل كه با هيچ فرمول منطقياي سازگاري نداشتند و هنوز هم ندارند. پدرام فرزاد Copyright: gooya.com 2016
|