چهارشنبه 4 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دگرديسی مفهوم عدالت در ايران، ترانه جوانبخت

www.javanbakht.net

برای بسياری از ايرانيان اين پرسش وجود دارد که چرا کشور ما که روزی مهد پرورش بزرگان علم و هنر بوده امروز مردمش در سايه بی‌عدالتی‌های اجتماعی چنان از روحيه پيشتازی در علوم و فنون و هنرهای رايج روزگار دور افتاده‌اند که کشورمان وامدار پيشرفت کشورهای غربی شده است. علت اصلی عقب‌ ماندن ايران ما از کشورهای غربی در زمينه پيشرفت فکری را می‌توان دگرديسی مفهوم عدالت فردی و اجتماعی دانست. البته اين دگرديسی در ساير کشورهای خاورميانه همچون ايران ما وجود دارد اما نمود منفی آن در کشور ما به دليل داشتن تاريخ و فرهنگ ديرينه بيشتر از ساير کشورهای خاورميانه است.
اسيدپاشی در ايران که بينايی و زيبايی دختران به دليل خودخواهی، حقارت و سبعيت عده‌ای از مردان گرفته می‌شود موضوعی نيست که به واسطه آن بتوان حس عدالت خواهی برای فرار عاملان اين نوع جنايت را در وجدان عموم با ادعاهای غيرمنطقی ايجاد کرد. واقعيت اين است که در ايران ستمی که عليه زنان در اين سی و يک سال اخير بيشتر از سده‌‌های قبل ديده شده قابل انکار نيست.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کار به جايی رسيده که عده‌ای فرصت‌طلب نوشته‌ای که به ظاهر نامش قانون است و با مفهوم قانون کيلومترها فاصله دارد را دست‌آويز قرار داده‌اند تا محکومان اسيدپاشی بتوانند امکان فرار از قصاص خود بيابند. متاسفانه به جای آن که حکومت ايران برابری را بين ايرانيان ترويج دهد قانون کذايی "جان يک مرد دو برابر جان يک زن" را ملاک خود قرار داده و عده‌ای فرصت طلب را با خود همراه کرده است. اين افراد که در قرن بيست و يکم نفس می‌کشند اما همچنان در افکار متحجرانه‌ی هزاره‌های پيش هستند هنوز درک نمی‌کنند که همه انسان‌ها با يکديگر برابرند و بر طبق همين اصل جان يک زن معادل جان يک مرد است و اگر آسيبی از طرف يک مرد به يک زن وارد شود آن زن حق دارد عين همان را طبق قصاص از دادگاه در مورد آن مرد درخواست کند. بنابراين در مورد ماجرای اسيدپاشی بر صورت آمنه بهرامی که قربانی حيوانيت و سبعيت خواستگارنمای خود شده بی‌معنی و اسف‌آور است که با استناد به قانون کذايی "جان يک زن نصف جان يک مرد" کور شدن چشمان اين مرد حيوان صفت بعد از پرداخت وجه نقد از طرف آمنه صورت گيرد.
به ياد دارم که شب چهارشنبه سوری در سال ۱۳۸۴ در حالی که مادرم و من از خيابانی به سمت بالا پياده می‌رفتيم سه نفر لاابالی و ولگرد سه بار نارنجک جلوی ما انداختند و وقتی اعتراض مرا ديدند قهقهه‌زنان به کار خود ادامه دادند و وقتی همين مورد را همان شب يک نفر ديگر جلوی يک مغازه با ما تکرار کرد و جلوی پای ما نارنجک انداخت مردی که آنجا ايستاده بود در جواب من که گفتم: "آقا تو اين مملکت آدم اختيار چشماش رو هم نداره" با کمال وقاحت گفت: "مگه بايد اختيار چشماش رو هم داشته باشه؟" متاسفانه ذهنيت عده‌ای از افراد دون مايه در ايران انقدر با حيوان صفتی و رذالت آميخته که توان ديدن دختران و زنان سالم که بايد از حق داشتن سلامتی برخوردار باشند را ندارند.
اگر آمنه و ديگر دخترانی که قربانی اسيدپاشی در ايران و ديگر کشورهای دارای فقر فرهنگی در خاورميانه می‌شوند به حق خود که قصاص مجرمان است نرسند متاسفانه اين رذالت در برخی افراد تغيير نخواهد کرد و همچنان شاهد اسيدپاشی بر صورت دختران خواهيم بود و مخاطبانی که با خونسردی رفتارهای مشابه از طرف مجرمان در اسيدپاشی و يا پرتاب نارنجک در شب چهارشنبه سوری و موارد مشابه ديگر را نظاره می‌کنند نيز به رذالت خود در رفتار و گفتار ادامه خواهند داد.
اين يک ادعای توخالی و بی‌معنی است که سبعيت در جامعه به واسطه قصاص مجرمان اين نوع جنايت رواج خواهد يافت. کسانی که اين طرز فکر را بين عده‌ای خوش‌باور و ساده‌ دل تبليغ می‌کنند درک نمی‌کنند که قصاص چنين مجرمانی بايد برای ايجاد ترس در افراد حيوان‌ صفت اجرا شود تا افراد مشابه در آينده خودشان را آماده برای انجام چنين جنايت‌هايی نسبت به ديگر قربانيان نکنند.
البته صرفا قصاص مجرمان اسيدپاشی و نارنجک پرانی و جرم‌های مشابه در ايران و ديگر کشورهای خاورميانه کافی نيست بلکه علاوه بر قصاص اين افراد بايد قانون ناعادلانه "جان يک مرد دو برابر جان يک زن" در ايران و اين کشورها حذف شود و زنان از حقوق کاملا برابر با مردان برخوردار شوند.
يکی از دلايل ترجيح زندگی در کشورهای غربی به زندگی در ايران توسط تعداد زيادی از نخبگان و نوابغ ايرانی همين قوانين ضد زن در ايران امروز است. مسلّما همه مردان ايرانی طرفدار قوانين ضد زن در ايران نيستند و مردانی هم در ايران هستند که به دليل داشتن انسانيت و طرز فکر درست همه انسان‌ها را برابر با يکديگر می‌دانند و از اين قوانين ناعادلانه متنفرند. لازم است نخبگان دلسوز ايرانی در سراسر دنيا با اتحاد و همدلی زمينه‌ ساز تغيير قوانين از جمله قوانين ضد زن در ايران و سپس در ديگر کشورهای خاورميانه شوند.
معتقدم حقوق انسانی حتی مهم‌تر از پيشرفت يک کشور است زيرا برقراری امنيت و آسايش مردم يک کشور ابتدا با نوع‌ دوستی و توجه آن‌ها به حقوق انسانی خود و سپس با پيشرفت کشورشان ممکن می‌شود. کشوری که بر فرض پيشرفت کند اما مردمش برای حقوق انسانی يکديگر ارزش نگذارند اين مشکل عمده در آن زمينه‌ساز مشکلات ديگر - از جمله به هم ريختن نظم اجتماعی و بدبينی مردم جهان نسبت به آن کشور- خواهد شد. نيز با برقراری حقوق انسانی در يک کشور، پيشرفت مردمش نيز در پی آن محقق خواهد شد. وقتی برخی افراد در يک کشور حقوق انسانی هم‌وطنان خود را ناديده می‌گيرند و متأسفانه عده‌ای از مردم نيز با آنان همراه می‌شوند چنين کشوری حتی اگر تاريخ کهن و فرهنگ ديرينه هم داشته باشد نمی‌تواند جلوتر و حتی هم‌تراز ديگر کشورهای جهان پيشرفت کند.
روزی که با برطرف شدن اجحاف به زنان و اقليت‌های مذهبی و مردم نژادهای مختلف، همه افراد در کشور ما بتوانند بدون در نظر گرفتن جنسيت و دين و نژاد با برخورداری از حقوق برابر و يکسان در کنار هم زندگی کنند مسلّما ايران ما شايسته آن خواهد بود که مردمش وارثان بزرگانی چون ابن‌سينا و فارابی و رازی و ديگر دانشمندان ناميده شوند.

به اميد آن روز


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016