سه شنبه 10 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هاله سحابی: مهندس نگران اما اميدوار رفت، جرس

جرس: مهندس سحابی بعد از هفته ها بيماری سحرگاه سه شنبه درگذشت . از سحرگاه امروز سه شنبه خانواده و دوستان نزديک مهندس سحابی در تلاش برای ترخيص ايشان و انجام مقدمات تدفين و تشييع آن مرحوم بودند اما خبرهای دريافتی نشان از اصرار ماموران امنيتی و اطلاعاتی برای انجام سريع و بی سر و صدای مراسم در همان روز داشت. در نهايت خانواده تصميم گرفتند صبح چهارشنبه پيکر مرحوم سحابی را بر دوش ياران و نزديکان ايشان از مقابل منزلش در لواسان تهران به سمت آرامگاهی در همان منطقه تشييع کنند و در مقابل خواست غيرقانونی امنيتی ها مقاومت کردند. شنيده شده بازجويان اطلاعات که تمام روز کوچه و خانه مهندس را تحت نظر داشتند افرادی را که برای تسليت گويی می آمدند تهديد و بازجويی خيابانی کردند.

رضا تاجيک روزنامه نگار و از فعالان ملی – مذهبی از جمله اين افراد بود که توسط ماموران بازداشت و برای ساعاتی در بخشداری لواسان تحت بازجويی قرار داشت و سپس آزاد شد.

همينطور اعضای نهضت آزادی ايران و برخی از فعالان ملی – مذهبی در تماس های تلفنی تهديد شدند که نبايد در مراسم تدفين مهندس سحابی حضور يابند.

پيام های تسليت بسياری از چهره های سياسی در غم درگذشت مرحوم سحابی نشان از اهميت اين ضايعه دارد. قرارست فردا صبح حجت الاسلام احمد منتظری فرزند ارشد آيت الله فقيد منتظری بر پيکر مرحوم سحابی نماز بخواند.

در اين شرايط با هاله سحابی که در مرخصی از زندان به سر می برد درباره پدرش مهندس سحابی گفتگو کرديم. هاله سحابی در اين فضای غمگين صبورانه به سوالات ما پاسخ داد.

هاله خبر از آخرين کتاب مرحوم سحابی با عنوان "سه کتاب" می دهد که درس زندگی است و از آن چيزها می توان آموخت. گفتگوی جرس با هاله سحابی را بخوانيد.

خانم سحابی، ضمن تسليت، می خواستيم از آخرين ديداری که با مهندس سحابی داشتيد برای ما بگوييد و از نگرانی های ايشان، قبل از رفتن شما به زندان چه توصيه ای کردند و چه می گفتند؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


قبل از رفتن به زندان به من توصيه مقاومت و استفاده بهينه از وقت و فرصت می کردند که در آنجا خواهم داشت . اما در آخرين ملاقات عيد نوروزاحوال بچه ها را می پرسيدند بيشتر از آنکه از من بپرسد، احوال بهاره هدايت و مهديه گلرو را پرسيدند . خيلی از اين موضوع نگران بودند که صبر شان تمام شود و دست به اعتصاب غذا بزنند و من مطمئن شان می کردم که بچه ها در زندان خيلی آرامش دارند و با متانت حرفهايشان را مطرح می کنند و سفارش می کرد که از قول من به آنها بگو اگر رابطه خودشان را با خدا محکم کنند مطمئن باشند همه چيز درست می شود.

در چنين شرايطی که عزيزی از دست رفته خيلی خاطرات به ذهن می آيد امروز چه خاطره ای از پدر پر رنگ تر از هر خاطره ای در ذهن شماست؟
من متاسفانه وقتی آمدم پدرم بيهوش بود من برای ايشان شعر های پروين اعتصامی و عراقی را می خواندم و قطره اشکی گاهی ظاهر می شد که دکتر ها می گفتند غير ارادی است . اما يادم می آيد سال ۷۸ که کوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خيلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت که بنشينيد خواسته هايتان را بنويسيد و از اينجا بيرون نرويد، چون می خواهند شما را بزنند. بچه ها عصبانی بودند و حتی هو کردند و گفتند سحابی کی تو را مامور کرده و پدرم جواب داد که پنجاه سال تجربه ام مرا مامور کرده و آمده ام بگويم نگذاريد خشم به شما غلبه کند. خواسته هايتان را بنويسيد و امضا کنيد و خشونت نکنيد . نگرانی اصلی اش برای بچه ها همين بود و مطمئن بود که بچه های الان خيلی عاقل تر از نسل ما هستند و می گفت که جنبش سبز ايران احتياجی به سر ندارد چون خودشان همه سر هستند.

خانم سحابی به نظر می آيد اين نوع نگاه مهندس سحابی اين اخلاقی بودن و ضد استبداد و ضد خشونت بودن يک امر جاری است در خانواده و نسل سحابی ها، پدر و پدربزرگ شما چه می کردند که اين پايبندی به اخلاق تا نسل شما آشکارا دوام داشته است ؟
اينها مربوط به خانواده نيست اينها به مرام آدمهايی است که بعد از ۲۸ مراد با هم رشد کردند. اينها تعدادی از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی بودند . مهندس بازرگان بود و شريعتی، طالقانی، پدر و پدر بزرگ من، اينها همه با هم هستند و يک خانواده هستند، يک خانواده بزرگ. اينها مرامشان اين بود که حرف اگر حق باشد بايد روشهای آن هم از حق عبور کند. اگر قرار باشد با روش غلط و انتقامجويی بخواهد حرف حقی به کرسی بنشيند هيچ وقت نخواهد نشست و اين دور باطل هميشه وجود دارد . حرف حق را به روشهای درست بايد به کرسی نشاند و وظيفه ما انتقام گيری نيست.

مشغله های مهندس سحابی و دغدغه های ايشان برای سياست ايران و و فعاليتی که داشتند و زندان رفتن و مبارزه ساليان طولانی ايشان، نقش ايشان را در خانواده کمرنگ نمی کرد؟
خوشبختانه ما اين را نفهميديم چون مادر ما نبودن پدر را برای ما پر می کرد . اما از طرفی هم مگر ما از پدر چه می خواستيم يک حکمت و معرفتی می خواستيم که همه آن را داشتيم و کاش در همه خانواده ها در کنار پدرشان از اين نعمت ها برخوردار می شدند. وگرنه مسائل مادی همه حل می شود و می رود . فقط می دانم خانواده از مادرم تا عمو ها و دايی ها و خاله ها و عمه ها نگذاشتند بفهيم سختی ها چه طور گذشت از بس که خانواده و دوستان به ما رسيدند. ما خيلی خوشبخت بوديم .

مهندس سحابی برای شما بيشتر يک آموزگار و معلم بود تا يک پدر معمولی؟
از نظر اينکه بعضی وقتها غايب بود اما مشکلات ما را رفع می کرد اما بالاخره يک سری مسائل مادی هست و معنوی هست که وجود شخص پدر نياز است که جبران می کرد و خانواده و دوستان و به خصوص مادرم جبران کرد. مادرم تنهايی زيادی کشيد اما نگذاشت ما بفهيميم .

خانم سحابی شما موفق نشديد با پدر قبل از دوره به کما رفتن ملاقات و صحبت کنيد ، حس شما چه بود از اينکه در زندان بوديد، در شرايطی که ايشان قادر به صحبت کردن بود کنارشان نبوديد؟
در زندان من خبر از بيرون نداشتيم ، يکبار من را صدا کردند و تعهداتی خواستند . من چون لازم بود که بيشتر فکر کنم تعهد کتبی ندادم و آنها منصرف شدند بعد يکباره هفته بعدش خيلی فوری به من مرخصی دادند و تعهدی هم نخواستند و من تازه بيرون که رسيدم متوجه حال پدر شدم . آن زمان پدر در بيهوشی کامل بود و من نتوانستم با او صحبت کنم اما خيلی حرفها را به ايشان گفتم و سلام زندانی ها را رساندم . فکر می کنم همه آنها را می شنيد و حرفی به من نگفت و خاموش بود و پيامی به من نفرستاد و من هم محروم شدم . اما اشکالی ندارم چون خوشبختانه کتابی تازه ازايشان ديدم به نام سه کتاب، که در آستانه چاپ است ولی هنوز ارشاد مجوز انتشارش را است ، انقدر از اين کتاب مطلب تازه گرفتم که فکر کردم پدرم نشسته و حرف می زند.

موضوع آخرين اثر مهندس سحابی "سه کتاب" درباره چيست؟
موضوعش مسائل وحی است و درباره اين است که کتاب قران تنها نوشته خداوند نيست . کتاب طبيعت و تاريخ هم هست که هر دو را هم به نام آيه گفته است و آيه های طبيعت و تاريخ . بنابراين بايد از هر "سه کتاب" درس بگيريم و هيچ اشکالی ندارد برای تفسير زندگی از سه کتاب استفاده کنيم . و بنابر گفته سحابی درست ترين کار اين است که از علوم انسانی و طبيعی برای فهم کتاب ديگر که قرآن است استفاده کند. البته اين فقط قسمتی از گفته های اين کتاب تازه است.

مرحوم مهندس سحابی دعايی کرده بودند در يکی از نامه های خودشان که الان از قول ايشان خيلی تکرار می شود. دعا اين است که ای خدای بزرگ يا حال و روز ما را دگرگون کن يا مرگ مرا برسان، شما چه حس و نظری داريد در باره اين دعای مهندس سحابی و آرزوی مرگ شان؟
اين دعای معروف تحويل سال است . خب پدر از يک نظر نگران بود و اينکه چرا ما تکرار اشتباه می کنيم و تاريخ تکرار می شود و يک قدم جلو نمی گذاريم و از يک نظر خيلی اميدوار بود به اين جنبش سبز اما اين دو احساس را با هم داشت و می گفت که اگر خودش هم نباشد اين اتفاق می افتد و حال مردم تغيير خواهد کرد. به هر حال، حال خودش دگرگون شد و کنار پروردگار آرميده و حتما حال بهتری دارد .

شنيده ايم که گويا آقای احمد منتظری قرار است بر پيکر مرحوم سحابی نماز بخوانند، فکر می کنيد مراسم فردا به خوبی انجام شود چون نگرانی هايی درباره محدوديت های امنيتی مطرح شده و اينکه خانواده مجبور به انجام مذاکراتی برای چگونگی برگزاری مراسم شدند؟
نمی توانيم پيش بينی کنيم چه اينکه نمی دانستيم امروز برای ما اين مهمانها بيايند و کمک کنند و وسايل را آماده کنند برای فردا هم تدارک ديده شده است و اميدواريم که مراسم خوبی برگزار شود. مهمانهای زيادی آمده اند از شهر های نزديک و دور و بايد ببينيم فردا چه طور خواهد باشد و فردا شايد تعداد زيادی باشند .

خانم سحابی در سايت و خبرگزاری های رسمی و اخبار تلويزيون جمهوری اسلامی تا اين ساعت هنوز خبر درگذشت مهندس سحابی منتشر نشده است . فکر می کنيد دليل اين سکوت چيست ؟
شايد بگويند و شايد نگويند زياد مهم نيست. من متاسفانه دليل اين سکوت را نمی دانم و نمی توانم نيت خوانی بکنم به هر حال برای مهندس بازرگان و دکتر يدالله سحابی اعلام کردند حالا بايد ديد هر طور که صلاح بدانند اين کار را می کنند و امروز هم خيلی اصرار کردند که مراسم همين امروز انجام شود که مذاکراتی انجام شد و تا فردا به تعويق افتاد.

مهندس سحابی يک راه و روش بود فکر می کنيد اگر بخواهيد مهمترين سخن و ديدگاه ايشان را برای نسل جوان مطرح کنيد آن توصيه و سخن چه می تواند باشد؟
شايد اين مطلب را بايد با فکر بيشتر بگويم الان متمرکز نيستم. اما اين را بگويم که دغدغه مهندس برای ايران بود و اعتقاد داشت که اگر ما فقط به يک اصل آزادی اعتقاد داشتيم بايد تا آخر می ايستاديم اما وقتی چند اصل داشتيم و هم به عدالت و آزادی و ترقی همزمان توجه کرديم آن وقت بايد همه اينها را برای يک اصل بالاتر محدود کنيم و آن ايران است.

الان وضعيت شما چگونه است آيا در مرخصی هستيد؟ تحت فشار ماموران امنيتی برای بازگشت به زندان قرار نداريد؟
به من گفتند تا وقتی اطلاع بدهيم بيرون باشيد و فشاری هم بر من نياوردند .

فرزانه بذرپور


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016