گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
15 تیر» گمانه انتخاباتی آقای بهنود، جمشيد طاهریپور18 فروردین» يادداشتی بر تائيديه آقای بهنود، جمشيد طاهریپور 25 بهمن» در آينه چهل سالگی: نوزايش چپ نو! جمشيد طاهری پور، کارآنلاين 10 آبان» فراروئی سازمان چريک ها به سازمان سياسی، جمشيد طاهری پور، کارآنلاين 22 مهر» آنکه باد میکارد توفان درو میکند! جمشيد طاهریپور، کارآنلاین
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! در سوگ سحابیها، جمشيد طاهریپور![]() چه بايد گفت؟ وقتی دادرسی نيست؛ نه در زمين و نه در آسمان! مرگ و تشييع و تدفين سحابی ها، مصيبتی است پاره پاره از جنايت! جنايتی که اتفاق افتاد آن چنان موهن است که هرکلامی که بنويسی از وهن آن کاسته-ای! شرح اين وهن از قلم ساخته نيست. با فرياد بايد آن را نوشت اما در اينجا نيز راه بسته است؛ من بغض در گلو دارم. پيش آمده، از سلامتی من دوستانی با نگرانی پرسيده-اند. جواب من بی تمهيدی از پيش اين بوده؛ چندتا کار هست تا نکنم نمی ميرم! گفته-اند آخرين کلام مهندس سحابی اين بوده؛ " دارم می ميرم اما نتوانستم کاری برای ايران بکنم!". هاله از پدر آموخته بود؛ " هميشه راهی هست". طنين اين نويد در ذهنش بود که در سوگ پدر نوشت؛ " نگران ايران اما اميدوار رفت". دروغ چرا!؟ اين وهن و مصيبت ها که سرتاسر ايران را از جنايت و جباريت آکنده؛ از ماست که بر ماست! تا اين معرفت را نداشته باشی نمی توانی در انديشه کاری و در جستجوی راهی باشی برای رهائی ايران؛ تا آن آخرين نفس و آخرين کلام! آقای رضا عليجانی در سوگ نوشته خود شرحی و نقلی از مهندس سحابی آورده: او در ساليان آخر عمرش يک سره از ايران میگفت و نگران آينده آن بود. در مراسم بزرگداشت سالگرد درگذشت پدرش در حسينيه ارشاد وقتی سخنرانان مختلف از ديانت و تعبد و روزههای سالی دو ماه و نماز شبهای پدرش گفتند؛ نوبت که به او رسيد گفت همه اينها در رابطه پدرم با خدايش بود و امری خصوصی برای او؛ مهم اين است که اين نيايشها و تعبدها چه تاثيری در رابطه او با مردم میگذاشت. و در همانجا يکی از مهمترين نظرات ساليان و بلکه دهههای اخيرش را گفت. او گفت من خودم فردی مذهبی هستم اما میگويم محور وحدت ايران نه میتواند مذهب باشد و نه زبان. چرا که ايرانيان مذاهب مختلف دارند و عقايد گوناگون و نيز به زبانهای مختلف سخن میگويند و تاکيد بر محور قرار دادن اينها خود به اختلاف و تفرقه دامن میزند. آنچه میتواند محور وحدت مردم باشد خود ايران است. رشد و اعتلا و سربلندی ايران. تا هرزمان که اين عبرت مهندس سحابی درمتن و محور گفتار و کردار ما – از چپ، ميانه و راست – ننشسته و استوار نيست، رهائی ايران ناممکن است. از سحابی ها دو عبرت ديگر نيز با ما خواهد بود؛ گام سپردن در راه رهائی ايران اولا" با واقعبينی و با گام های واقعيت و ثانيا" بيرون از خشونت و بدون کين خواهی و انتقام! نوشتن اين عبارات آسان است اما دريغا که جان های ما آکنده از نامهربانی است. در تالم از درگذشت داريوش همايون سوگنامه-ای نوشته بودم که عنوانش بر گرفته-ای بود از شعر نيما ؛ "ناقوس! کی مرده؟ کی بجاست؟". در آن سوگنامه يادآوری کرده بودم هروقت بسيار اندوهگينم شعر می خوانم! در اندوه سحابی ها حافظ گشودم، اين غزل آمد: گر چه از آتش دل چون خم می در جوشم برای خويشان و دوستداران عزت الله و هاله سحابی تسلی خاطر و برای روان و روح آنان که عطشان آزادی و عدالت برای ايران بود، زندگانی ابدی آرزو می کنم. جمشيد طاهریپور Copyright: gooya.com 2016
|