چهارشنبه 25 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شوکران و اعتصاب غذا، جواد طالعی

جواد طالعی
بحث درباره اعتصاب غذای زندانيان، به زير شک بردن اين است که هر انسانی دارای اين شعور و شور زندگی هست که نخواهد خودش را به خطر بيندازد. اما ممکن است در جائی از زندگی، به اين نتيجه برسد که خطری بسيار بزرگ‌تر از مرگ هست که به آن می‌گويند "عادت به تحقير"

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


و شوکران
زهری است که خودگزيده می نوشند

نخستين، سقراط بود
و آخرين
شايد که تو

تا
تاج شاکران باج
بيافتد



اين بحث هائی که درباره درست بودن يا درست نبودن اعتصاب غذا در زندان راه افتاده، آنقدر به دل من نمی نشيند که درست و حسابی دنبالشان کنم. خيلی نگران بی در و پيکر بودن و بی مبنا بودنش که می شوم، ناخنکی به اينجا و آنجا می زنم.

اصلا دلم نمی خواهد وارد اين بحث ها شوم، چون توانش را در خودم نمی بينم. آدم بايد چند چيز باشد تا اصولا بتواند وارد چنين بحث سنگينی شود. مثلا روانشناس، جامعه شناس، مورخ، مردم شناس و در عين حال مردم را هم دوست داشته باشد، نه امتياز دوستدار آن ها شناخته شدن را.

دارم فقط با قلبم می نويسم. عقلم را گذاشته ام توی صندوقخانه تا کمی استراحت کند. مردم از بس مجبور شدم عاقلانه فکر کنم. قدم به قدم دور شدم از خودم و شدم چيزی که ديگران می طلبند. قلبم آنقدر در صندوقخانه مصلحت انديشی و عاقل نمائی ماند که حالا خيلی به ندرت در را به روی ميهمان می گشايد.

الان، اگر بخواهم به عقل مصلحت انديش تن بدهم، بايد بنشينم به جای اين دلنوشته يک مرثيه تکان دهنده درباره هدا صابر بنويسم که اگر بشناسم جسته گريخته می شناسم. اما وقتی بحث درستی و نادرستی اعتصاب غذا در تارنماهای ايرانی چشمم را رها نمی کند، احساس می کنم، کار از گريه فراتر رفته است.

بحث درباره اعتصاب غذای زندانيان، درست مثل آن است که ببينی کسی ميانه امواج به اين سو و آنسو پرت می شود و درباره ارتفاع امواج حرف بزنی.

بحث درباره اعتصاب غذای زندانيان، به زير شک بردن اين است که هر انسانی دارای اين شعور و شور زندگی هست که نخواهد خودش را به خطر بياندازد. اما ممکن است در جائی از زندگی، به اين نتيجه برسد که خطری بسيار بزرگ تر از مرگ هست که به آن می گويند "عادت به تحقير".

من، به هر انسانی که در مغز استخوان به اين لحظه رسيده است و می خواهد نشان بدهد زندگی مقدس تر از آن است که به عادت تحقير آلوده اش کنيم. با تکريم بسيار سر فرود می آورم.

۱۴ ژوئن ۲۰۱۱


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016