چهارشنبه 9 شهریور 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خبرهای حقوق بشری روز چهارشنبه: آزادی هشت فعال صنفی معلمان و احضار چهار تن دیگر

خبرهای این صفحه مرتبا به روز می شوند

آزادی هشت فعال صنفی معلمان و احضار چهار تن دیگر، هرانا

هشت فعال صنفی معلمان کردستان شب گذشته از زندان مرکزی سنندج آزاد و چهار تن دیگر به دادگاه انقلاب احضار شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کمال فکوریان، علی قریشی، مصطفی سربازان، پرویز ناصحی، عزت نصرتی، صدیق صادقی، هیوا احمدی و رضا وکیلی راس ساعت هشت صبح روز گذشته در دادگاه انقلاب (شعبهٔ چهارم بازپرسی) سنندج حاضر شدند.

احضار این فعالان جهت محاکمه در دادگاه صورت گرفته و اتهامات ایشان از سوی مبارکی قاضی دادگاه، اقدام علیه امنیت ملی، حمایت از خانوادهٔ زندانیان سیاسی و حمایت از معدومین و عضویت در انجمن صنفی معلمان کردستان اعلام شد که کلیه بازداشت شدگان اتهامات را رد کرده و صرفا عضویت خود در انجمن صنفی معلمان کردستان را تائید کردند.

پس از انجام محاکمه و انتظار در دادگاه ساعت ۱۳ افراد احضار شده بازداشت و به زندان مرکزی سنندج منتقل شدند که به دلیل عدم ترک محل از سوی همکاران و اعضای خانواده بازداشت شدگان و حضور سایر فعالان در محل، در ‌‌نهایت حدود ساعت ۱۱ شب‌‌ همان روز از زندان مرکزی آزاد شدند.

از سوی دیگر چهار تن دیگر از فعالان صنفی معلمان و از اعضای این انجمن به نامهای پیمان نودینیان، بها ملکی، رامین زندنیا و مختار اسدی به دادگاه انقلاب احضار شدند.


بازداشت و بی خبری از وضعیت پنج فعال کرد، رهانا

سه فعال کرد اهل منطقه ماکو به نام‌ها خسرو جعفری، ناصر جعفری وابراهیم کچلانی توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت شدند.

خسرو جعفری، ناصر جعفری وابراهیم کچلانی سه فعال کرد هستند که از ماه گذشته بازداشت شده و تاکنون از وضعیت آن‌ها اطلاعی در دست نیست.

محرومیت دانش آموز بهایی ساکن اصفهان از تحصیل، رهانا

یک دانش‌آموز بهایی در اصفهان به خاطر اعتقاد به دیانت بهایی از ادامه تحصیل بازمانده و مسئولان مدرسه حاضر به ثبت نام وی نیستند.

کیمیا رحیمی شهروند بهایی ساکن اصفهان که سال دوم رشته‌ی گرافیک در هنرستان ایران می‌گذراند در سال تحصیلی ۱۳۸۹-۹۰ از طرف مدیر مدرسه مرتّبا به بهانه تبلیغ دیانت بهایی احضار و مورد تهدید واقغ می‌شد.

یک منبع مطلع به «خانه حقوق بشر ایران» گفته است که «مسئولان مدرسه در فروردین ۱۳۹۰ از تحصیل او ممانعت کردند و وی فقط در پایان سال تحصیلی اجازه حضور در امتحانات را به او پیدا کرد. حال با وجود سه ماه تلاش پدرش، از ثبت نام او در هر مدرسه ای جلوگیری می‌کنند»

پدر کیمیا رحیمی برای رفع سوءتفاهمات سی دی راجع به دیانت بهایی به مسئول حراست ناحیه داده و آن‌ها این اقدام را تبلیغ علنی و دستاویزی برای عدم ثبت نام او در مدرسه کردند.

عدم تحصیل بهاییان همواره یکی از موراد نقض حقوق شهروندی‌شان بوده است. در طول ماه‌های گذشته بسیاری از بهاییان به خاطر ارتباط با دانشگاه آنلاین بهاییان بازداشت و به زندان‌ها منتقل شدند که هم اکنون هفت تن از آنان نیز در زندان به سر می‌برند.

به گزارش آژانس خبری موکریان تاکنون مراجع قضایی دلیل بازداشت و اتهامات احتمالی این سه فعال کرد را اعلام نکرده‌اند، اما گفته می‌شود اتهام این افراد همکاری با احزاب کردی بوده است.

همچنین دو فعال کرد اهل پیرانشهر به نام های رحمان قادری و مطلب تسو توسط نیروهای امنیتی دستگیر و روانه زندان شده‌اند. گفته می شود بازداشت این دو که در چند روز گذشته صورت گرفته به اتهام همکاری با احزاب غیر قانونی بوده است.

صدور حکم ۹ ماه حبس تعلیقی برای مهرنوش اعتمادی و هایده تابش، رهانا

مهرنوش اعتمادی و هایده تابش دو تن از فعالان حقوق زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضاء به ۹ ماه حبس تعلیقی محکوم شدند.

بامداد دیروز هفتم شهریور ماه، دادگاه نهایی مهرنوش اعتمادی و هایده تابش از فعالان کمپین یک میلیون امضا، در اصفهان برگزار شد و رای به محکومیت این دو داد.

به گزارش «تغییر برای برابری» اتهام این دو فعال حقوق زنان ” تبلیغ علیه نظام” بود که قاضی شعبه ۱۱دادگاه انقلاب اصفهان آنها را مجرم و دفاعیاتشان را خالی از حقیقت دانست. به موجب همین ماده، این دو نفر به ۹ ماه حبس تعلیقی به مدت سه سال محکوم شدند.

اعتمادی در آذر ماه ۸۸ در منزل خود دستگیر شد و پس از ۱۵ روز به قید وثیقه ی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. تابش نیز آذر ماه همان سال به مدت ۴۸ ساعت بازداشت و به قید وکالت آزاد شده بود.

پنج نفر در اردبیل به اتهام پخش اعلامیه درباره وضعیت دریاچه ارومیه بازداشت شدند، رهانا

برخی گزارش ها از اردبیل حاکی است که ماموران امنیتی روز یکشنبه پنج نفر را در این شهر بازداشت کرده اند.

بازداشت شدگان، رحیم غلامی، محمد بدلی، طاها هاشم پور، حسین عبادالهی و حمید واثق هستند.

به گزارش رادیو فردا، این بازداشت ها پس از پخش وسیع اعلامیه هایی در اردبیل در اعتراض به خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه صورت گرفته است.

به گفته بسیاری از کارشناسان و سازمان های محیط زیستی و نیز شماری از نمایندگان مجلس، با خشک شدن دریاچه ارومیه در آینده نزدیک، منطقه شمال غرب ایران با مشکلات زیست محیطی و اقتصادی مواجه خواهد شد.

در روزهای اخیر نیز بازداشت های گسترده ای در استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی صورت گرفته است. از جمله، روز شنبه دهها نفر در تظاهرات اعتراضی به خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شدند.

تاکنون مقام های جمهوری اسلامی ایران درباره این بازداشت ها واکنش نشان نداده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ما چقدر سنگدلیم؛ احمد شاهرضائی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین

یادم هست که همیشه اینقدر سنگدل نبودیم. یادم هست روزگاری بود که به این راحتی فراموش نمی‌کردیم. آخر چه می‌شود که اینقدر سنگدل می‌شویم!؟ این چه قانون زشتی است که انسان به همه چیز عادت می‌کند؟ چرا دل سفیدمان تا این حد سیاه می‌شود که به نظاره کردن ظلم می‌نشینیم و دم نمی‌زنیم؟ مگر شیرینی لبخند «محمد حاج‌آقایی»، چه کم داشت که به این راحتی طعمش را فراموش کردیم و یادی از دل مهربانش نمی‌کنیم؟ چرا یادمان نیست که یکی از بهترین صبح‌بخیرهای عمرمان را از «جعفر کاظمی» می‌شنیدیم، با آن لحن کاملاً دوستانه‌اش! «دوستان صبح بخیر».

آیا فقط چند روز اشک ریختن و ناراحت بودن برای از دست دادن زیباترین موجودات ۳۵۰ کافی بود که به آن بسنده کرده و دم نزدیم؟

«جبر زندان»، عجب عبارت تأسف برانگیزی. خودمان را فریب می‌دهیم و از کنار حوادث وحشتناکی که برایمان پیش می‌آوردند می‌گذریم. از اعدام بدتر هم هست؟

محبت دوستانمان به ما کم بود، یا مهر و محبت از دل ما بیرون رفته است که به این راحتی مرگ عزیزانمان را می‌بینیم و می‌گذریم و فراموش می‌کنیم؟! مگر زجر کشیدن «حسن ناهید» و «محسن دکمه‌چی» فراموش شدنی است؟ به خدا که نهایت ظلم همین است، دوستانمان در زندان بیمار می‌شوند، جلوی چشمانمان آنقدر درد می‌کشند که طاقت دیدنش را نیز نداریم، اما دریغ از کوچکترین رسیدگی پزشکی، تا جایی که کار از کار می‌گذرد و فقط می‌توان در انتظار مرگ نشست، به درستی که این خودِ جنایت است.

هنوز زمان زیادی نگذشته است، خدا کند یادمان باشد که در روزهای زمستان ۸۹ چه کسی به دلیل سرمای هوای بیرون، در راهروهای ۳۵۰ پیاده‌روی می‌کرد و از همین رو ما چندین بار با لبخندها و چهره مهربانش مواجه می‌شدیم. خدا کند حداقل سلام‌هایی که از وی شنیدیم را از یاد نبرده باشیم، کلاسهای درسش، توصیه‌های دوستانه‌اش، وجود فوق‌العاده مهربانش و حس در کنارش بودن را.

مدت زمان زیادی از قتل «هدی صابر» در زندان نگذشته است، اگر این را هم فراموش کرده باشیم که خجالت آور است. چرا دوستانمان را یکی پس از دیگری می‌کشند و ما به نبود آنها عادت می‌کنیم!
این روزها گروه گروه نام‌هایمان را می‌خوانند، می‌رویم به دادسرای اوین و در آنجا رو بروی یک کارمند دادسرا می‌نشینیم، آن وقت او از ما می‌خواهد که درخواست عفو و بخشودگی بنویسیم، خطاب به چه کسی و از که؟ همان کسانی که بهترین‌ها را از ما گرفتند، دوستانمان را ، دوستانی که شاید تا آخر عمرمان همانندشان را نداشته باشیم.

یادم هست که همیشه اینقدر سنگدل نبودیم!

بازداشت یک فعال کارگری در سنندج، موکریان

صبح روز یکشنبه ششم شهریور ماه یکی ازفعالان کارگری اهل سنندج به نام کورش بخشنده توسط نیروهای امنیتی این شهر در منزل خود بازداشت شد.

گفته می شود مامورین پس از بازداشت این فعال کارگر،ضمن بازرسی منزل نامبرده، کیس کامپیوتر و ...ايشان را با خود برده اند.

تا لحظه تنظیم خبر از علت بازداشت واتهام احتمالی این عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری اطلاعی در دست نیست .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016