و باز روایتی دیگر از امام موسی صدر: مصطفی عقاد از موسی صدر به عنوان مشاور خود در ساختن فیلم محمد رسول الله استفاده کرد، مهرداد حیدرپور
قذافی ناپدید گشته و زمام امور کشور لیبی به دست نیروهای مخالف و انقلابی لیبی افتاده است و این به معنی پایان حکومت دیکتاتورانه معمر قذافی است .اما هنوز کشور لیبی چون دریایی خشمگین پر از طلاطم است و باید دید سرانجام این طوفان چه خواهد شد .اگر ارامشی قریب الوقوع در انتظار دریای طوفان زده لیبی باشد پس باید امیدوار بود پرده از رازهای بسیار گشوده شود ، و اگر این دریای پر رمز و راز همچنان مرموز و طوفانی باقی بماند همچنان برگهایی دیگر بر پرسشهای تاریخ از قذافی و نظام او افزوده خواهد شد .
البته قذافی در سالهای پر شمار حکومتش دشواریهای مهمی را از سر گذرنده اما هیچکدام از انها به اندازه پرونده ربودن موسی صدر پیچیده و در عین حال عیان نبوده است .قذافی با پرداخت غرامتی سنگین از زیر بار فاجعه تروریستی لاکربی جان به در برد ولی هرگزنتوانست از سایه مردی چون موسی صدر بلند آوازه بیرون آید .
موسی صدر متولد 14 خرداد 1307 در قم بود و پدر ایشان از بزرگترین مراجع تقلید در قم .ایت الله سید محمد باقر صدر مرجع تقلید شعیان عراق پسر عموی موسی صدر بود که به همراه خواهرش بنت الهدی صدر به دستور صدام در عراق به قتل رسیدن .موسی صدر در سال 1339 وارد دانشکده حقوق در رشته اقتصاد از داشگاه تهران میشود و در سال 1332 با درجه دکتری فارغ التحصیل گشته و اولین روحانی بوده که واد دانشگاه شده و به زبانهای انگلیسی و فرانسه و عربی تسلط کامل داشته و در فلسفه دارای نبوغ کم نظیری بوده است .
موسی صدر نسبت به سایر روحانیون هم عصر خود در ایران بسیار سر امد تر بوه و انچه باعث متمایز بودن موسی صدر با سایر روحانیون هم عصر خود بود، دارا بودن تحصیلات دانشگاهی و تبحر در چند زبان خارجی و تبحر در فلسفه و بالا بودن جایگاه علمی و فقهی و محبوبیت بسیار در میان قشر دانشگاهی و روشنفکر ان زمان ، مبارزه با اوهام و خرافات رایج در دین و مخافت با تفکرات کهنه و خرافی برخی روحانیون سنتی ، داشتن دیدی باز و جدید نسبت به مذهب و دارا بودن شخصیتی کاریزماتیک ... بوده است .همین ویژگیها باعث شد بود که موسی صدر دوستانی و دوشمنانی بسیار پیدا کند .
مصطفی عقاد و موسی صدر
مصطفی عقاد کارگردان مطرح سوری هالیود امریکا و سازنده فیلمهای مطرح و تاریخی عمر مختار و الرساله (محمد رسول الله )از جمله کسانی بود که با موسی صدر دوستی عمیقی داشت و شیفته و مجذوب عقاید موسی صدر بود .مصطفی عقاد از موسی صدر به عنوان مشاور خود در ساختن فیلم الرساله (محمد رسول الله )استفاده کرد و حتی به موسی صدر پیشنهاد بازی در این فیلم را داد ولی با مخالفت موسی صدر مواجه شد ولی موسی صدر تا اخر پروژه فیلم مشاور مصطفی عقاد بود .
پس از اتمام پروژه ساختن فیلم الرساله (محمد رسول الله )و ورود ان به ایران ساواک و نهاد نخست وزیری مخالف پخش ان شدند و اینجا بود که موسی صدر باز وارد میدان شده و در دیداری که با شاه ایران داشت از شاه ایران میخواهد که دستور لغو عدم پخش فیلم را صادر کند و شاه ایران را متقاعد کرد که پخش فیلم هیچ خطری برای حکومت او ندارد.و شاه ایران هم بلافاصه به نهاد نخست وزیری و ساواک دستور میدهد که مانعی در جهت پخش فیلم محمد رسول الله ایجاد نکنند و بدون صورت فیلم پخش شد .
همین ارتباط موسی صدر با شاه و احترامی که شاه ایران به این روحانی تحصیل کرده و خوش فکر داشت و نیز ارج نهادن شاه به مقام و جایگاه علمی موسی صدر به عنوان یک روحانی تحصیل کرده باعث حسادت و دشمنی برخی از روحانیون دیگر با موسی صدر شد .یکی از کسانی که با ایشان به دشمنی غیر مستقیم برخاست خمینی بود و اطرفیان خمینی هم مستقیم و غیر مستقیم به دوشمنی با موسی صدر پرداختن .که از ان عده میتوان به نام محمد منتظری رفیق گرمابه و گلستان معمر قذافی صادق خلخالی جلالدین فارسی ، محسن رفیق دوست ... نام برد .
خمینی بنا بر روایات فردی بسیار کینه ای بود و حتی انتقام جو .کینه و دشمنی خمینی نسبت به مصدق و برخی دیگر نشان این ادعا است . خمینی هرگز قبول نداشت که کسی برتر از وجود داشته باشد .زمانی که خمینی به فرانسه رفت درست هما ن روز در خواست پناهندگی سیاسی کرد چرا که هرگز امیدی به بازگشت به ایران را نداشت اما سیر حوادث به گونه ای بود که دست اخر خمینی سوار بر موجی به نام انقلاب وارد ایران شد .او هرگز نمیتواست قبول کند که اشخاصی چون طالقانی و موسی صدر در کنار او باشند .موسی صدر درست 6 ماه قبل از امدن خمینی به ایران ناپدید شد و طالقانی هم چند ماه بعد از انقلاب بطور مرموزی فوت کرد .(پرفسور نبوی پزشک مخصوص خمینی بعدها در پاریس عنوان کرد که مرگ طالقانی مشکوک بوده و بر اثر مسومیت فوت کرده است )
با ناپدیدشدن موسی صدر در لیبی و مرگ مشکوک طالقانی خمینی کمی راحترشده و به ادامه حکومت خود مشغول شد .
9 شهریور ماه سالروز ربودن و ناپدید شدن موسی صدر است .در قم بدنیا امد به لبنان رفت و رهبر شیعان لبنان شد و در نهایت توسط معمر قذافی ربوده شد ... اما بندرت صحبت از کسانی میشود که در بیش از سه دهه از هیچ اقدامی در جهت پنهان کردن و پنهان ماندن نام و یاد موسی صدر فرو گذاری نکردند .
اینان همان کسانی هستند که بنا بر مدارک معتبراز دشمنان موسی صدر بوده و در محافل و مجالس مختلف نیز به این دشمنی خود اعتراف کرده اند .برخی از انان بزرگانی بودند که بدلیل ارتباطات سیاسی و عاطفی با معمر قذافی ( محمد منتظری و جلالدین فارسی .رفیق دوست . صادق خلخالی . . . )و از کمکهای بی دریغ او به انقلاب اسلامی در ان روزگار هم منتفع بودند و هم ان را ضامن حفظ انقلاب در برابر مستکبران میدانستند!!! و با صراحت اظهار کرده بودند که ما نباید مصالح یک ملت و یک انقلاب به این عظمت !!! را فدای روشن کردن سرنوشت نا معلوم موسی صدر کنیم!!! .
از جمله اشخاصی دیگری که مجذوب شخصیت موسی صدر شده بود زعیم شیعیان لبنان علامه شرف الدین بود .علامه شرف الدین ، زعیم شیعیان لبنان انچنان مجذوب عقاید و شخصیت مذهبی و علمی موسی صدر میشود که قبل از مرگش در طی یک وصیت نامه موسی صدر را جانشین خود معرفی میکند .بعد از مرگ علامه شرف الدین نمایندگان شیعیان لبنان هم به قم رفته و با اصرار به ایت الله بروجردی وصیت زعیم خودشان را انجام میدهند و موسی صدر را به عنوان زعیم پس از علامه شرف الدین با خود به لبنان میبرند .
موسی صدر در ابتدا به منطقه جبل عامل رفته و از انجا به شهر صور میرود و خیلی زود در دل مردم ان دیار جا وا کرده و کلید حل مسایل و اختلافات اجتماعی مردم صور میشود . و خیلی زود کارها در شهر صور و منطقه جبل عامل سر و سامان میگیرد و مردم ان منطقه او را امام صدر خطاب میکنند(و این درست چیزی بود که برای فردی چون خمینی ناخوشایند بود و تاب تحمل ان را نداشته است ) و از ان پس موسی صدر امام موسی صدر میشود .بعدها برای حل مشکلات نظام طایفه ای لبنان که ریشه در محرومیت تاریخی شیعیان منطقه داشت به بیروت رفته و مجلس اعلاء شیعیان لبنان را تاسیس میکند و به روایتی با شاخه نظامی امل هم همکاری مینماید .
9 شهریور ماه 1357 برابر با 31 اوت 1978درست 6 ماه قبل از انقلاب 22 بهمن 1357 و ورود خمینی به ایران موسی صدر مقلب به امام موسی صدر به همراه 2 تن از همراهانش بنامهای شیخ محمد یعقوب و عباس بدر الدین که اولی سخنرانی سخنور و مهار که اولین سخنران مراسم چهلم دکتر علی شریعتی بود و دومی خبرنگار و مدیر خبرگزاری لبنان بود و به دعودت معمر قذافی رهبر لیبی به لیبی رفته که بعد از ملاقات با معمر قذافی ربوده شدند .و تا کنون به درستی کسی نمی داند ایا امام موسی صدر و همراهانش زنده هستند یا مرده اند؟ .البته خبری موثق که نشان دهد انها زنده نیستند دریافت نشده و بر اساس تحقیقات دادگاه ها و هیاتهای مختلف احتمال زنده بودن انها وجود دارد .اما ربوده شدن امام موسی صدر نیز مانند هر واقعه تاریخی دیگر حلقه ای از رنجیره حوادث برخی تحولات سیاسی معاصر بوده است . روایتهای مختلفی از ناپدید شدن و ربودن موسی صدر روایت شده که برخی به درو از واقعیت و برخی به حقیقت نزدیک اند .
چرا باید امام موسی صدر ناپدید میشد ؟ چرا حتی فکر ترور و حذف او در دستور کار برخی گروهها قرار گرفته بود ؟
قبل از هرگونه پیش داوری باید ابتدا شرایط سیاسی منطقه و حتی ایران را بررسی کرد تا به یک جواب تقریبا منطقی رسید .شاید با پیگیری بحران جنوب لبنان و یا کنار هم چیدن قطعات پازل معمای ربوده شدن امام موسی صدرو روایتهای اشکار و غیر اشکار تصویری شفاف از همکاری احتمالی برخی دستگاههای امنیتی منطقه وبرخی چهره های با قذافی در ربودن امام موسی صدر ترسیم کرد .انهم تصویری ایرانی و عربی از پشت پرده و عملیات ربودن امام موسی صدر .
انچه مسلم است برخی در کوران حوادث قبل از انقلاب 22 بهمن 1357 مایل نبودند که امام موسی صدر با توجه به شخصت کاریزماتیک علمی و مذهبی و فلسفی و دارا بودن محبوبیت در قشر روشنفکر و دانشگاهی و ارتباطات خوبی که گاها با شاه داشت در معادلات ایران و انقلاب نقش داشته باشد .غرض ورزیها و دشمنی ها و کینه توزیها علیه امام موسی صدر از طرف روحانیون سنتی و عقب مانده که در راس انها خمینی وجود داشت و یا اشخاصی چون حسنعلی منتظری و محمد منتظری باعث شده بود که برخی بدنبال از میان بدر کردن این حریف و یا رقیب محبوب وپر آوازه باشند .خاصه انکه خمینی هیچگاه چشم دیدن فردی چون امام موسی صدر را نداشت هرچند برای حفظ ظاهر تا زمانی که زنده بود برای گمراهی هواداران و خانواده امام موسی صدر پیگیر وضع امام موسی صدر بود.
امام موسی صدر پس از ورود به لبنان و بررسی شرایط منطقه دریافته بود که برای پایان دادن به اوضاع نابسامان منطقه باید تلاشهای بسیار انجام دهد و همین تلاشهای او بود که رفته رفته در میان سران گروههای فلسطینی و عرب منطقه دشمنانی پیدا کرد .سرانی که منافع خود را در جنگ و اتش افروزی در لبنان میدیدند و با امدن امام موسی صدر و تلاشهای او برای برقراری و ایجاد صلح و آرامش در منطقه منافع خود را در خطر میدیدند .
امام موسی صدر مخالف جنگ افروزی در لبنان بود .امام موسی صدر گر چه مبارزه با اسرائیل و وارد شدن از مرزها به سمت فلسطین و اسرائیل را حق مبارزین فلسطینی میدانست اما با گلوله باران اسرائیل از خاک لبنان ومنطقه جنوب ان مخالف بوده و ان را به صلاح نمیدانست .
به بارور موسی صدر این روا نبود که مردم شیعه جنوب لبنان بازیچه دست رهبران کشورهای عربی و اسرائیلی شوند و التی برای بده بستانهای انها .
موسی صدر خواهان حاکمیت دولت مرکزی با استقرار ارتش در منطقه جنوب لبنان بود و این همان اصلی بود که گروههای مبارز فلسطینی و برخی رهبران کشورهای عربی مخالف ان بودند و در این راه کار شکنی میکردند .اما موسی صدر همچنان تلاش میکرد برای نجات جنوب لبنان از آشوب طلبیهای گروههای مبارز فلسطینی که همگی در حمایت برخی دول عربی منطقه بودند و همین تلاشهای موسی صدر باعث شده بود که گروههای سرسپرده و شخص معمر قذافی حملات تبلیغاتی خود را مستقیم و غیر مستقیم علیه موسی صدر آغاز کنند .خصوصا انکه امام موسی صدر مذاکرات طولانی با مقامات سوری و یاسر عرفات درباره عقب نشینی گروههای مبارز فلسطینی از جنوب لبنان داشت .امام موسی صدر بر این باور بود که وضعیت جنوب لبنان به بن بست رسیده و اگر به همین منوال باقی بماند عواقب وخیمی در انتظار ساکنین ان منطقه خواهد بود.
دامنه اختلافات گروههای مبارز فلسطینی و برخی از سران عربی منطقه تا بدانجا پیش رفت که رفته رفته بحث ترور و حذف امام موسی صدر را آغاز کرده و در دستور کار خود قرار دهند .که البته بعد از مدتی یک ترور علیه امام موسی صدر انجام گرفت که ناکام ماند واطلاعات زیادی از ان در دست نیست .اما انچه مسلم است ترور و حذف امام موسی صدر با تحریک برخی از رهبران کشورهای عربی منطقه و با مشورت برخی چهرهای ایرانی ضد شاه ایران در دستور کار قرار گرفته بود .اما محبوبیت موسی صدر در بین مردم و شیعیان و مقبولیت او در میان سایر طوایف و گروههای سیاسی و دولت لبنان باعث ناکامی عملیات ترور و حذف امام موسی صدر شد .
مخالفین مواضع موسی صدر در یافته بودند که تا وقتی موسی صدر وجود دارد شیعیان جنوب لبنان حتی در برابر هم پیمانان سنتی و قدیمی خوشان( سوریه) استقلال خود را حفظ خواهند کرد .
برخی از این گروههای مبارز فلسطینی چپگرا و مستقیما وابسته به معمر قذافی بودند و بشدت مخالف صلح و ثبات و آرامش در منطقه و خواستار گلوله باران شمال اسرائیل از جنوب لبنان بودند .گروههای فلسطینی دیگری هم بودند که هر کدام وابسته به سایر کشورهای منطقه خاصه سوریه بودند و در نبود قدرت مرکزی در لبنان این گروهها خود را نماینده واقعی مردم فلسطین در منطقه معرفی میکردند . سایه خلاءقدرت در جنوب لبنان باعث شده بود که گروههای مذکور هر کدام کنترل بخشی از لبنان را در دست بگیرند و این مسله باعث اسیب پذیر شدن جنوب لبنان شده بود . همین گروههای وابسته فلسطینی با سوءرفتارهای خود ... زندگی را بر مردم لبنان و منطقه تنگ کرده بودند .اقدام به گلوله باران اسرائیل و جوابهای بسیار چکشی اسرائیل در قبال این حملات باعث دربدری و بیچارگی مردم مظلوم منطقه شده بود .مردمی که در این میان هیچ نقشی نداشتند و تنها حامی راستین انها امام موسی صدر بود .
در سال 1977 یعنی اوج تلاشهای امام موسی صدر برای حل بحران لبنان و جنوب ان ، رهبران کشورهای لیبی و سوریه و الجزایر و یمن جنوبی و سران و رهبران گروههای فلسطینی در طرابلس گرد هم آمدند تا جبهه ای متحد بر علیه دولت مصر تشکیل دهند . در ان اجلاس در مورد همه موضاعات مهم به بحث نشستند جز جنوب لبنان و وضعیت وخیم مردم ان منطقه که عمدتا شیعه مذهب بودند .عربستان مخالف جنگ بود ولی دولت لیبی بر تشدید جنگ اصرار داشت و دولت سوریه ظاهرا مهر سکوت بر لب داشت اما سوریه خواهان ارامش در نواحی مرکزی لبنان خصوصا پایتخت ان بیروت بود ولی با ادامه جنگ در جنوب لبنان مخالفتی هم نمیکرد .با این حال تاثیر گذاری موسی صدر در منطقه خاصه جامعه لبنان بسیار بود .موسی صدربر خلاف رهبران دول عربی گروههای مبارز فلسطینی خواهان صلح در منطقه و طرفین جنگ بود .و موفقیتهای هم بدست اورده بود و حتی خواهان مذاکره درباره بازگشت آوارگان فلسطینی به فلسطین بود .این که در لبنان و فلسطین صلح برقرار شود برای برخی از رهبران عرب و سران گروههای فلسطینی خوشایند نبود و اکنون هم نیست و حتی خمینی هم ان زمان مخالف صلح در لبنان و فلسطین و طرفین جنگ بود.
همزیستی مسالمت آمیز بین مسلمان و یهودیان و مسیحیان از اهداف امام موسی صدر بود و مسلمانان و مسیحیان لبنان را به این همزیستی تشویق میکرد و میگفت همزیستی مسالمت آمیز ثروتی است که باید حفظ شود و لبنان کوچکتر از ان است تقسیم شود و بزر گتر از ان است که بلعیده شود .
طرح ترور و حذف امام موسی صدر از صحنه سیاسی منطقه از نیمه دوم ژوئن سال 1978 و 2 ماه قبل ز ربودنش اغاز گردید بود .واقعیتهای خاور میانه – حوادث لبنان –انقلاب ایران و قدرت گرفت احتمالی خمینی –تجربه موفق کنفرانس ریاض و از همه مهمتر فداکاریهای موسی صدر و همفکریهای عربستان و کویت برای یک حرکت دیپلماتیک جدید جهت همراه نمودن الجزایر و اقناع سوریه و گرد هم آوردن سران جبهه پایداری جهت بازگرداندن صلح و آرامش به جنوب لبنان باعث شد که دیگر مخالفین موسی صدر تردید در حذف او نکنند .گروه فلسطینی الصاعقه که یک گروه چپگرا و وابسته به دولت لیبی و مطیع اوامر معمر قذافی بود و بیش از همه گروهها پیگیر و عجله و شتاب در پی حذف امام موسی صدررا داشت و بارها و بارها از زبان رهبرش (زهیر محسن ) نقل شده بود که لبنان یا جای موسی صدر است و یا جای ما و همه اینها باعث کدورت و اختلافاتی فی مابین موسی صدر و دولت قذافی شده بود .پس رئیس جمهور وقت الجزایر هواری بومدین اصرار بسیار مینماید و از موسی صدر میخواهد دعوت معمر قذافی را پذیرفته و برای نشان دادن حسن نیت خود به لیبی سفر کند و با قذافی ملاقاتی نماید
از ان سو یک گروه کاری شامل مصطفی خروبی رئیس وقت سرویس امنیتی رژیم قذافی وبرخی از مسولان سوری و فلسطینی جهت طراحی سفر و عملیات حذف موسی صدر تشکیل شده بود و یک افسر نخبه فرانسوی الاصل هم ازگروه الصاعقه به نام دلاپورت از لیبی به فرانسه رفته تا جزئیات عملیات را با دیگر اعضاء گروه عربی و ایرانی هماهنگ کند .
سفری بی بازگشت به دعوت قذافی
امام موسی صدر مردی از جنس مردم به همراه 2 تن از همراهانش در 3 شهریور سال 1357 وارد لیبی شده و سفری بی بازگشت را برای خود و همراهانش رقم میزند انها در طرابلس و هتل الشاطی مستقر می شوند .
6 روز بعد یعنی 9 شهریور 1357 پس از ملاقات با معمر قذافی هنگام بازگشت ازمحل ملاقات هیچگاه از اتومبیل تشریفات که ماموریت داشت موسی صدر و همراهان را به هتل انها برساند پیاده نشده و ناپدید میشوند. روایتی هم وجود دارد که در عین گفتگو بحثی بین موسی صدر و قذافی در میگیرد که در نهایت موسی صدر خطاب به قذافی میگوید (تو از اسلام هیچ نمیدانی یا هیچ نمیفهمی )بدین ترتیب موسی صدر ناپدید میگردد .
در ابتدا دولت قذافی اعلام میکند که امام موسی صدر همراه 2 تن از همراهانش با پرواز881الیتالیا در تاریخ 9 شهریور 1357 طرابلس را بسمت و مقصد رم ایتالیا ترک کرده اند .اما کمیته تحقیق و بررسی دولت لبنان پس از یک ماه تحقیق و بررسی و کارشکنیهای بسیار دولت لیبی وهمچنین اجازه ندادن دولت لیبی به گروه تحقیق و بررسی لبنانی برای سفر به لیبی و بررسی اسناد مدارک، در گزارش مهر ماه 1357خود به دولت مطبوع خود ادعای حکومت لیبی مبنی بر عزیمت امام موسی صدر و همراهانش به ایتالیا را رد کرده و اعلام میکند امام موسی صدر و 2 همراه وی نه تنها در رم نبوده بلکه در تاریخ مذکور و با پرواز نامبرده در بیانیه دولت لیبی هرگز خاک لیبی را ترک نکرده اند .(دولت لیبی هرگز اجازه ورود هیات تحقیق و بررسی لبنان را به خاک لیبی نداده بود )حتی قاضی دادستانی شهر رم در خرداد 1358 با صدور حکمی از عدم ترک کشور لیبی توسط امام موسی صدر و همراهانش خبر داد و این حکم را از سوی دولت وقت ایتالیا به دولتهای وقت لبنان سوریه و ایران و همچنین مجلس اعلاء اسلامی شیعیان لبنان اعلام میکند .چندی بعد دولت لیبی نام چند شاهد را مطرح میکند که موسی صدر را به فرودگاه برده اند .ولی دادگاه ایتالیا پس از شنیدن اظهارات این افراد تحقیقات مجدد را اغاز مینماید و بعد از یک سال دادگاه ایتالیا طی حکمی اعلام میدارد که بدلیل اثبات دروغگویی شاهدان لیبیایی ادعای دولت لیبی قابل قبول نبوده و امام موسی صدر لیبی را ترک نکرده است .دولت لیبی از همان روزناپدید شدن امام موسی صدر در کار تحقیق و بررسی هیات سنگ اندازی کرده و کار شکنی می نمود .و همواره ضد و نقیض گوییهای معمر قذافی در مورد موسی صدر ادامه داشت .او حتی قبل از سال 2002 و اعلام ربایش موسی صدر اعلام کرده بود که موسی صدر نماینده ساواک بوده است ادعایی که برخی از اطرافیان خمینی هم در ایران این مسله را غیر مستقیم در برخی محافل خصوصی عنوان کرده بودند ولی هیچگاه هرگز هیچ سندی دال بر واقعی بودن این مسله نشان نداده و پیدا نکردند .و این نشان از دشمنی و کینه برخی نسب به امام موسی صدر داشت .اخلال گریها و ضد و نقیض گویهای معمر قذافی باز ادامه داشت او به لبنانی ها میگفت موسی صدر ایرانی است چرا اینقدر پیگیر وضع او هستید و به ایرانیهای پیگیر هم تاکید میکرد که او لبنانی و دوست اسرائیل بوده پس از پیگیری وضع او منصرف شوید.
در سال 2002 معمر قذافی در یکی از سخنرانیهای خود به صراحت اعلام کرد که موسی صدر ربوده شده است .البته این ادعای قذافی زمانی صورت گرفت که در سال 2000 تعدادی زندانی که قبلا دولت لیبی ادعا کرده بود در زندان و دست انها نبوده اند و یا اعدام شد اند پس از طی کردن 20 سال زندان در زندانهای مخوف قذافی از زندان آزاد شدند و برخی از ان آزاد شدگان مدعی بودند که موسی صدر و همراهان او را در زندانهای لیبی دیده اند .مدتی قبل تر شخصی به نام (الکیختا )که زمانی مسولیتی در وزارت امور خارجه داشت و پس از فرار از لیبی در لندن طی مصاحبه ای اعلام کرد که امام موسی صدر زنده است و در زندان بسر میبرد .در طی این سالها اطلاعات و شواهد و دلایل بسیار محکم و مستند تری از دلایل مرگ موسی صدر بدست امده که بعد از ناپدید شدن امام موسی صدر نشان از در قید حیات بودن او و همراهانش دارد .
پس از سال 2002 و اعلام قذافی مبنی بر ربوده شدن امام موسی صدر بار دیگر نام اوسر زبانها و پرونده او به جریان افتاد .پرونده ناپدید شدن موسی صدر در میان دولتمردان وقت لبنانی و دستگاه قضایی ان به یک معضل و بحران تبدیل شد که در هیاهوی آشفته بازار لبنان و دهها معضل و بحران دیگر گم شد. .موضوع گم و ربوده شدن امام موسی صدر و همراهانش تهدید علیه امنیت ملی لبنان قلمداد شده و بالاترین سطوح قضایی لبنان را که به ان مجلس العدلی میگویند در گیر این پرونده شدند اما با توجه به اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی لبنان روند پیگیری پرونده بسیار کند بود . تا اینکه در سال 2008 در حکم دادگاه لبنانی اعدام قذافی و 6 نفر دیگر خواسته شده بود( چرا که موضوع گم و ربوده شدن امام موسی صدر بمنزله تهدید علیه امنیت ملی لبنان قلمداد شده بود و درخواست اعدام از ان جهت اعلام شد که بر اساس قوانین قضایی لبنان افرادی که امنیت ملی لبنان را بخطر می اندازند با حکم اعدام مواجه میشوند .)
اوایل انقلاب اقایان بازرگان و ابراهیم یزدی اندک پیگیریهای کردند و مدعی بودند که به سفارش خمینی در حال بررسی و پیگیری میباشند اما در عمل هیچ نتیجه ای حاصل نشد این در حالی بود دولت موقت بازرگان مناسبات خوبی با قذافی نداشت . با اینکه شخص قذافی جز اولین نفراتی بود پیام تبریک بمناسبت پیروزی انقلاب به ایران فرستاد و حتی با احداث یک رادیو فارسی به مبارزین در ایران کمک میکرد و این کمک ها شامل اموزش و تجهیز برخی گروهای مبارز مسلحانه هم بوده . با این حال خمینی مدعی بود تا قضیه موسی صدر روشن نشود از پذیرفتن قذافی معذور است ... و در تلگرافی به حافظ اسد و یاسر عرفات از انها خواسته بود که هر چه زودتر در مورد روشن شدن قضیه موسی صدر اقدام کنند .حتی قرار بود کمیته ای بین المللی حقوقی و اطلاعاتی که بر اساس مقوله نامه امضاء شده بین دولت ایران و دولت قذافی به سرپرستی دکتر صادق طباطبایی برای مذاکره با مقامات لیبیایی به لیبی برود اما درست ساعاتی قبل از حرکت اعضاء کمیته به لیبی – نماینده مستقر اقای قذافی در بیت یکی از مراجع در قم !!!! اعلام داشت که دولت لیبی از پذیرفتن و استقبال از این کمیته معذور است !!!!.صادق طباطبایی طی یک مصاحبه اعلام داشت که خمینی بر انجا م این سفر تاکید دارد اما باز همان گروه مخالف موسی صدر و باند حسنعلی منتظری مانع کار شدند و شبانه به تهران رفته و در جماران با خمینی مذاکراتی انجام میدهد که از محتوای ان اطلاعاتی در دست نیست و هر چه هست در حد حدس و گمان است . اما همانطور که در سطور قبلی امده، کسانی بودند که به دلیل ار تباطاتی سیاسی و عاطفی که با معمر قذافی داشتند و از کمکهای او بی دریغ به انقلاب اسلامی ایران در ان روزگار هم نفع و فایده میبردند بازبه صراحت اعلام کرده بودند که نباید مصالح یک کشور و انقلاب به این عظمت را !!!! فدای روشن شدن سرنوشت نامعلوم موسی صدر کرد !!!!
افرادی چون حسنعلی منتظری محمد منتظری ، جلال الدین فارسی ،محسن رفیق دوست و صادق خلخالی ، . . . و گروههای چپ و چپگرای ایرانی مخالف شاه و همراه خمینی هم هیچ گاه تمایلی به روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر نداشتند. با شروع جنگ ایران و عراق و اصرار رفقای ایرانی قذافی روابط ایران و لیبی شروع شد . رفقای ایرانی قذافی همواره اصرار داشتند که رابطه با لیبی و پرونده امام موسی صدر دو مقوله کاملا از هم جداست .در زمان جنگ ایران و عراق هم ایران خریدار اسلحه از لیبی بود و از سال 1365 با فروش اسلحه به ایران کمبود های نیروهای ایران اردر جنگ با عراق را تامین میکرد .پس از جنگ و دولت هاشمی رفسنجانی روابط بهبود یافت اما هیچ اقدامی موثر از طرف دولت رفسنجانی جهت پیگیری اوضاع امام موسی صدر صورت نگرفت .!!!
با روی کار امدن دولت خاتمی و با توجه به قرابت سببی خاتمی با امام موسی صدر بار دیگر امیدها به پیگیری این مسله بیشتر شد . اما در یک اقدام عجیب و با دستور خاتمی محمد علی ابطحی !!! به عنوان نماینده تام الاختیار خاتمی در مسله موسی صدر انتخاب شد که از همان ابتدا امید همگان خصوصا خانواده صدر را به نا امیدی تبدیل کرد چرا که انها اعتقاد داشتند که پیگیری این مسله نیازمند حضور فردی قوی تر و مطمعن تر در مذاکرات است .با این حال 3 بار ابطحی به لیبی سفر کرد . عدم هکاری طرف لیبیایی و ضعف دیپلماسی خارجی دولت خاتمی باعث شد که خانواده موسی صدر در ایران در سل 1382 رسما از خاتمی بخواهند که دستور توقف مذاکرات را صادر کند .در دولت احمدی نژاد هم یک بار وزیر امور خارجه سفری به لیبی داشته و در ان اندک صحبتی هم در مورد امام موسی صدر میکنند اما طبق معمول سالها قبل باز بی نتیجه بوده است .
اما سرنوشت برخی دیگر در ماجرای ربودن اما موسی صدر خواندنی است .
بر اساس روایت روزنامه الپائیس اسپانیا ، افسر فرانسوی الاصل گروه الصاعقه به نام دلاپورت بلافاصله پس از اجرای عملیات ربودن امام موسی صدر راهی شهر نیس در فرانسه میشود و گزارشی کامل از عملیات و موفقیت ان را به زهیر محسن رهبر گروه الصاعقه اعلام میکند . نامبرده (دلاپورت ) پس از مدتی با ماموریتی جدید عازم الجزایر شده و اندکی پس از ورود بازداشت و به اتهام جاسوسی و توطئه علیه امنیت ملی به حبس ابد محکوم میشود .
هواری بومدین رئیس جمهور وقت الجزایر هم خود را مقصر و مسول اخلاقی سفر امام موسی صدر به لیبی میداند که 2 ماه بعد از ناپدید شدن موسی صدر ناگهان به کما رفته و پس از 3 ماه در 27 دسامبر همان سال فوت مینماید .نتیجه آزمایشات هواری بومدین هرگز اعلام نشد . اما در ان سالها برخی از مطبوعات اورپا از قول پزشک معالج او نقل کردند که احتمالا دارویی به وی تزریق شده بوده که تدریجا ضعف را بر انسان غالب و قوای مغزی را از کار انداخته و انسان را به حالت کما میبرد و در نهایت مرگ انسان را موجب میشود .
زهیر محسن رهبر گروه چپگرای فلسطینی وابسته به قذافی که نقش بسیار مهمی در ترور ناکام و ربودن امام موسی صدر داشت در ژوئیه سال 1979 در فرانسه بقتل میرسد .بلافاصله سوریها و گروههای فلسطینی اسرائیل را مسول ترور معرفی میکنند .اما برخی از تحلیلگران از همان نخست دولت سوریه را مسول ترور زهیر محسن دانسته و انگشت اتهام به سوی انها بوده است .
محمد صالح حسینی یک مبارز ایرانی الاصل عراقی مقیم بیروت چند روز از قبل از سفر و ربوده شدن امام موسی صدر در جایی نقل کرده بود که موسی صدر از سفر لیبی باز نخواهد گشت ... !!! محمد صالح حسینی بعد از عملیات ربودن و ناپدید کرد موسی صدر شدیدا دچار انفعال شده و تا مدتها نزد مسولان جنبش امل ابراز تاثر کرده است . وی 2 سال بعد در بیروت به قتل میرسد !! خانواده وی حزب بعث عراق را عامل قتل و ترور او معرفی میکنند اما هرگز دلیل و سندی دال بر این ادعای انها یافت نشد است .
چند ماه پس از ناپدید شدن امام موسی صدر عبدالحلیم خدام وزیر خارجه وقت سوریه مدعی گردید که موسی صدر را از پذیرش دعوت قذافی بر حذر داشته بوده است . اما اطرافیان و مشاوران امام موسی صدر خبر دریافت چنین پیامی را تایید نکردند . و اگر دولت سوریه نگران موسی صدر بود چرا برای حفظ جان ایشان در لیبی اقداماتی انجام نداد بود .؟!!!
جمع بندی اخر ....
1- رژیم معمر قذافی عامل اجرای عملیات ربودن امام موسی صدر بوده است .
2- عملیات حذف و ربودن موسی صدر ماهها قبل از اجرا توسط برخی گروهها و سازمانهای چپ منطقه طراحی شده بود .
3- برخی گروههای فلسطینی و محافل قدرت در سوریه از همدستان قذافی بودند .
4- طراحان عملیات حذف و ربودن موسی صدر ان را صدها کیلومتر دورتر از لبنان بامحوریت قذافی اجرا کردند تا از هر گونه سوءظن در امان باشند
5- برخی از محافل قدرت در انقلاب ایران که ان زمان جزء مبارزین بر علیه شاه بودند حتی شخص خمینی و گروهای چپ ایران که برخی از انها با گروههای چپ فلسطینی و لیبیایی ارتباط داشتند در مظان اتهام بوده و هستند .
6- تا زمانی که رژیم فعلی سوریه در قدرت است یافتن رازهای مرموز امام موسی صدر ممکن نیست .
7- اطلاعاتی که مقامات و منابع سوری و فلسطینی و گروههای وابسته به ایران از موسی صدر بدست میدهند از حقیقت فاصله دارد .
8- احزاب چپ لبنانی با گروههای فلسطینی چپگرای وابسته به لیبی همدست بودند . حتی برخی از متحدان شیعه مذهب سوریه که کرسی ریاست خود را وامدار سکوت در برابر سوریه هستند از کشف حقایق بیم دارند .
9- و اخر انکه چه اسبابی قصور چندین دهه ایران در پیگیری موثر و واقعی مسله امام موسی صدر را رقم زده است کدام مقامات و مسولین مولیت این قصور را بر عهده دارند .
امید انکه امام موسی صدر و همراه ایشان به سرنوشت وزیر نفت سابق ایران اقای تندگویان دچار نشوند . دولت بعثی صدام حسین از همان ابتدابه دروغ مدعی بود که مهندس تندگویان در دوران اسارت فوت کرده و ایران این ادعا را پذیرفت و خواهان استرداد جسد مهندس تندگویان شد ولی در اخر معلوم گردید مهندس تندگویان زنده بوده و بعد از سالها در پی اصرار ایران مبنی بر استرداد جسد او را بقتل میرسانند.