خواهرم سميه! شرف آزادگی‌ات مبارک، علی کلائی

سميه توحيدلو را شلاق می‌زنيد. دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی را. جالب است. دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی باشد هرچه بهتر جامعه خود را و علل عقب‌ماندگی آن را بشناسد و چه اتفاقی است که او بايد شلاق بخورد. تا عقده و حقارت اين جماعت حاکم را بشناسد و تا بتواند با اين شناخت درست و از نزديک جامعه خود را و حکومت جاهلان جبار را در ايران تحليل کند

تبليغات خبرنامه گويا	[email protected]

گاهی وقتی خبری را ميشنوی که بسيار سخت است و دردناک، وقتی در آن خبر عميق می شوی آرزو می کنی که ايشکاش تو جای او بودی. می دانی که سختی که او برده است مقدمه ای است برای آسانی که ان مع العسر يسرا.

سميه توحيدلو شلاق می خورد. ناراحت می شوی که تحقير شده است. ناراحت می شوی که تن اين خواهر عزيز را بی اصل و نسبان حکومت ولايت جهل و جور نواخته اند. ولی وقتی تامل می کنی شادمان می شوی. سميه توحيدلو شرفی را به کف آورده که بسيار والاست و با ارزش. شرف اولين شهيدان اسلام. شرف سميه و ياسر و عمار. و اتفاقا ناگهان يادت می آيد که او هم نام اولين بانوی شهيد اسلام است. اولين بانوی شهيدی که نداگر مبارزه با ظلم بود و فريادگر حق و عدالت و انسانيت. هم نام اولين بانوی شهيد اسلام سميه دختر خياط.

سميه توحيدلو از رژيم ولايی شلاق خورد. يادت می آيد که در تاريخ خوانده ای که سميه مادر ياسر نيز از ابوجهل شلاق می خورد. شلاق دو وجه دارد. يکی وجه فيزيکی آن و ديگری وجه روحی آن. دوستانی گفته اند که شلاق سميه را نمادين اجرا کرده اند. اما مگر می شود از جمله خود سميه گذشت که در وبگاهش می گويد : ((امروز تحقير شدم. حتی غرورم شکست. اما بزرگی و کوچکی دست خداست و اوست که هست. اگر نبود که دق می کرديم در اين روزها!)) *اما خواهرم سميه!

تو تحقير نشدی. رهروان سميه شهيد تحقير نمی شوند. شرفشان شرف جاودانگی در تاريخ است و شرف عظمت انسان. آنکه تحقير شده رهروان ابوجهل و ابوحذيفه و مغيره است که به نام دين اينگونه جنايت می کنند. اگر اجرای اين حکم بنا به گفته برخی دوستان نمادين هم بوده باشد جنايت است. غرور و عزت نفس انسان از هرچيزی بيشتر ارزش دارند. انسان اشرف مخلوقات است که خداوند يگانه قادر متعال از روح خود در او می دمد. انسان به تعبير معلم شهيد شريعتی خداگونه ای است در تبعيد و اينگونه اين ارباب ظلم و جور در صدد تحقير انسان بر می آيند. ولی خود بايد بدانند که تحقير می شوند. مگر سميه در طول تاريخ تحقير شد؟ مگر يزيديان از غل و زنجير کردن خاندان پاک نبوت سودی کردند؟ مگر دختران و زنان کربلا که زير تاريه شمر و عمر سعد بودند در طول تاريخ تحقير شدند؟ آنچه پس از قرنها از ايشان مانده است چيزی نيست جز عظمت و شرافت انسانی ايشان.

سميه توحيدلو را شلاق می زنيد. دانشجوی دکترای جامعه شناسی را. جالب است. دانشجوی دکترای جامعه شناسی باشد هرچه بهتر جامعه خود را و علل عقب ماندگی آن را بشناسد و چه اتفاقی است که او بايد شلاق بخورد. تا عقده و حقارت اين جماعت حاکم را بشناسد و تا بتواند با اين شناخت درست و از نزديک جامعه خود را و حکومت جاهلان جبار را در ايران تحليل کند.

تمام اينها را می گويم چون بايد اين را هم بدانيم که برای فهم وضعيت می بايستی سميه را شناخت. بايد قدرت مديريت اين بانوی عزيز ايرانی را ديد. بايد با او همراه شد تا بفهمی که چرا اين شب پرستان دست به چنين جنايتی آلودند و سعی کردند و تنها سعی کردند که عظمت انسانی اين بانوی مسلمان ايرانی را در هم بشکنند. ولی زهی خيال باطل.

سميه توحيد او سرافراز شد. بايد به او تبريک گفت که هم شرف شد با عزيز ترين شهيدان تاريخ انسانيت و عدالت. هم شرف شد با تمام زنان و مردانی که در طول تاريخ زير تازيانه فرعون ها و قارون ها و بلعم باعوراها ايستادند و قد خم نکردند. تنها می توانم به اين خواهر عزيزم تبريک بگويم. داشتن اين شرف لياقت می خواهد. سميه مفتخر به شرف آزادگی است. مبارکش باشد.

پی نوشت:
• http://smto.ir/?p=4789

در همين زمينه:
[پنجاه ضربه شلاق بر پيکر سميه توحيدلو وبلاگ نويس منتقد، جرس]