سه شنبه 26 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عماد افروغ: رهبر مفهومی قاعده‌مند از ولايت فقيه ارائه کرد، فارس

يک استاد دانشگاه گفت: حسب استنباطی که مقام معظم رهبری از مفهوم ولايت مطلقه بدست دادند،می‌توان فهميد که ايشان برخلاف برخی تصورات احساسی، مفهومی قاعده‌مند و منضبط از ولايت فقيه ارائه کردند.

عماد افروغ، در گفت‌وگو با خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس با اشاره به فرازهايی از بيانات مهم مقام معظم رهبری در جمع دانشجويان و دانشگاهيان استان کرمانشاه گفت: حسب استنباطی که مقام معظم رهبری از مفهوم ولايت مطلقه ارائه کردند و شيوه‌های اين استنباط را هم در انديشه‌های امام می‌توانيم جست وجو کنيم، می‌توان فهميد که ايشان برخلاف برخی تصورات احساسی و واهی، مفهومی قاعده‌مند و منضبط از ولايت فقيه به دست دادند.

*تصريح ولايت مطلقه فقيه با اشاره به انضباط و قاعده
وی افزود: در واقع به تعبير من ايشان حتی در تصريح مطلقه بودن ولايت فقيه هم اشاره به انضباط و قاعده کردند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اينکه برخی از مفهوم مطلقه تفسير شخصی می‌کنند کاملا خطاست. در واقع اگر بحث ولايت مطلقه فقيه مطرح می‌شود به اين معنی نيست که ما بدون قاعده حدود اختيارات يک شخص را افزايش می‌دهيم. بايد دانست که اصلا بحث ولايت مطلقه شخص نيست بلکه اگر بحث مطلقه به ميان می‌آيد حسب دايره فقه و اختياراتی است که ولايت فقيه در زمان غيبت در بعد سياسی و اجتماعی دارد و به شدت هم مقيد است.

وی تصريح کرد: ولايت مطلقه مقيد به اخلاق، اصول، قواعد الهی و فقه است و به هيچ وجه مطلقه به معنای اختيارات شخصی نيست. مطلقه به معنای همان حدود اختياراتی است که در فقه تعريف شده و در زمان غيبت به استقرار نظم سياسی و اجتماعی برمی‌گردد.

اين استاد دانشگاه ادامه داد: حتی جايی که پای مصلحت و احکام حکومتی به ميان می‌آيد تشخيص موارد مصلحت و احکام حکومتی هم شخصی نيست. يعنی آن هم حسب ضوابطی صورت می‌گيرد که در حوزه ولايت مطلقه فقيه قابل تعريف‌اند.

افروغ همچنين با بيان اينکه اين نکته قابل توجهی بود برای کسانی که عقل خود را تعطيل می‌کنند و فقط به گونه‌ای منتظر می‌شوند تا رهبری نظری بدهد و بعد آنها صرفا پيروی کنند، تصريح کرد: ولايت فقيه جايگاهی دارد که با عقل متناقض نيست. ولايت فقيه به قول حضرت امام به صرف تصور موجب تصديق می‌شود و اگر کسی کمی در آموزه‌های دينی و آيات الهی تأمل کند خود به خود متوجه اين معنا می‌شود که بايستی حکومت را به کسی سپرد که آگاه به فقه باشد و اين را امام (ره) با استدلال عقلی اثبات می‌کنند.

اين نماينده مجلس هفتم تصريح کرد: بنابراين ما نمی‌توانيم در مسائل مبنايی، عقل خود را تعطيل کنيم و دست روی دست بگذاريم تا ولی فقيه مسئله‌ای بگويد و ما پيروی کنيم. زيرا اين مسئله با مبنای عقلی خود ولايت فقيه تناقض دارد.

*با تعطيل شدن عقول، ولی فقيه تابع مصلحت‌های غير منضبط می‌شود
افروغ با بيان اينکه بالاخره ولايت فقيه هم نياز به بازو و مشاوران خوب نياز دارد تا مسير برای اعمال اراده ولی فقيه هموار بشود خاطرنشان کرد: تفسيرهای شخصی و ماورايی جفا در حق ولايت است. با تعطيل شدن عقل‌ها مسير همواره نمی‌شود و آنگاه است که ولی فقيه تابع مصلحت غير منضبط می‌شود.

وی گفت: وقتی فضا سنگين می‌شود و مسير هم فراهم نيست به هر حال مصلحت‌ها خود را به رهبر تحميل می‌کنند. اما اگر عده‌ای بيايند و پيشگام بشوند و مسير را حسب بنيان‌های شرعی و عقلی هموار کنند آن وقت کار برای ولی فقيه آسان‌تر می‌شود. اين مطلوب نيست که ما به اسم دفاع از ولی فقيه همه بارها را بر دوش او بگذاريم به اسم اينکه می‌خواهيم يک قدم جلو نگذاريم و يک قدم هم عقب نمانيم. به نظر من اين قبيل برخوردها احساسی و هيجانی است.

*اسير مقتضيات شويم و دين را تابع آنها کنيم يا اينکه ساز و کارها را تغيير دهيم؟
اين جامعه شناس در بخش ديگری از صحبت‌های خود به فراز ديگری از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در بحث مطالعه در مورد تغيير برخی ساختارهای اجرايی نظام اشاره کرد و گفت: وقتی پای تعامل دين و جامعه يا پای مصلحت به ميان می‌آيد يعنی اينکه ما حسب شرايط و اقتضائات ممکن است دست به تغييری در ساز و کارها بزنيم.
يعنی آن چيزی که اصالت دارد در واقع همان اهداف و ارزش‌های ماست. اينکه ابزارها برای تحقق ارزش‌ها چه باشد ممکن است حسب تحول شرايط دچار دگرگونی شود و اين نکته‌ای طبيعی هم هست.

افروغ ادامه داد: نکته ظريف اينجاست که به سبب اينکه ما در نسبت بين دين و جامعه نه قائل به تباين هستيم نه قائل به تساوی و اين تعامل را عموم و خصوص من وجهی می‌دانيم. در نتيجه وقتی اين نوع تعامل برقرار است بايستی ما به جامعه اعتبار بدهيم. يعنی جامعه تغيير می‌کند و حسب اين تغييرات، نيازهای جديد مطرح می‌شود. حال ما بايد چه کنيم تا اسير اين مقتضيات نشويم؟ اسير شرايط متحول بشويم و دين را تابع اين مقتضيات کنيم يا اينکه متناسب با نيازهايی که مترتّب بر اين مقتضيات هست و ملهم و متأثر از آن اهداف و آرمان‌هاست دست به تغييراتی در ساز و کارها بزنيم...؟!

وی همچنين با بيان اينکه به نظر من تغيير در ساز وکارها بر حسب اقتضائات ضروری است اما دقت بايد کرد که تغيير اين ساز و کارها به اصل هدف‌ها آ‌سيبی وارد نکند تصريح کرد: نکته ديگری که من احساس می‌کنم ما به هيچ وجه حتی دست به پيکره آن هم نزده‌ايم و از روز اول می‌بايست اين ساز و کار را تغيير می‌داديم و نداديم بحثی است که بنده تحت عنوان نسبت مظروف و ظرف از آن ياد می‌کنم.

اين فعال سياسی و فرهنگی ادامه داد: مظروف گرانسنگی به نام انقلاب اسلامی در يک ظرف تاريخی و مدنی محدودی در ايران اتفاق می‌افتد. ولی ما به جای اينکه اين ظرف را توسعه بدهيم و دچار تغيير و تحول کنيم، آمديم اين ظرف محدود ناشی از شرايط تاريخی و فرهنگی گذشته خود را بر مظروف انقلاب اسلامی تحميل کرديم. يعنی به جای اينکه ظرف را بسط بدهيم؛ مظروف متناسب با اين ظرف را داريم به گونه‌ای به انقلاب اسلامی تحميل می‌کنيم.

عماد افروغ با بيان اينکه انقلاب اسلامی يک مظروف است يعنی دارای آرمان‌هايی با محتوای خاص خود است، گفت: برای تحقق اين محتوی و ارزش‌های آن ما ظرف لازم را نياز داشتيم يعنی اين مظروف بزرگ بايد در يک ظرف بزرگ تعريف می‌شد. اما ما چون ظرف را توسعه نداديم. يعنی ظرف پذيرای اين مظروف گرانسنگ نبود و حاصل اين شد که اين ظرف محدود تاريخی‌ آن مظروف قبل از انقلاب خود را بر مظروف انقلاب تحميل کند.

*ساز و کارهای قبل از انقلاب در حال تحميل خود به انقلاب اسلامی هستند
وی افزود: مثلا برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی بايستی قابليت‌های مدنی ما بارور می‌شد. بايستی سازوکارهای لازم برای تحقق بسياری از اصول قانون اساسی ايجاد می‌شد. بايستی ظرفی اتخاذ می‌شد که ما را از رابطه قدرت -ثروت قبل از انقلاب نجات بدهد و نيز ظرفی را انتخاب می‌کرديم که ما را از تمرکزگرايی نجات می‌داد. چون اهداف انقلاب اسلامی نسبتی با تمرکزگرايی و نسبتی با رابطه قدرت - ثروت نداشت. اما ما چون اين ساز و کارها را متحول نکرديم، نهايتا همين سازوکارهای ناشی از رابطه قدرت - ثروت و اداره متمرکز کشور آن مظروف قبل از انقلاب خود را دارد احيا می‌کند.

اين نماينده سابق مجلس شورای اسلامی تأکيد کرد: آن مظروف هيچ ربطی به مظروف انقلاب اسلامی نداشت. بنابراين هم سازوکارهای فعلی را بايستی عطف به ظرف مناسب با انقلاب اسلامی متحول کرد هم اگر ما متوجه اين معنا شديم که طرف ساز و کارهای فعلی حسب اقتضائات و شرايط متحول ديگر جوابگو نيست و ما را با موانعی روبه‌رو کرده، حسب اصالت و اعتباراتی که آن اهداف و مظروف دارد مسلم است که بايد دست به تغييراتی بزنيم.

افروغ گفت: من فکر می‌کنم اين امر کاملا مطلوبی است ولی به شرطی که دقت کنيم اين سازوکارها و اين بعد سازمانی آسيبی به آن اهداف و ارزش‌های متعالی ما وارد نکند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016