گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 بهمن» سیاه سیاه، سفید سفید، یا خاکستری؟ خدمت یا خیانت؟ نگاهی به تاریخچه و عملکرد حزب توده ایران، شهروز تابنده22 آبان» حسن فتحی، خبرنگار، پس از مصاحبه درباره انفجار پادگان سپاه دستگیر شد، راديو فردا 6 مهر» وزير ارشاد: قانونی بودن خانهی سينما زير سوال رفته است، ايلنا 5 مهر» حدادعادل: توضيحات بيشتری در رابطه با دستگيری مرتبطين با تشکيلات اطلاعاتی بیبیسی داده شود، فارس 5 مهر» فستيوال فيلم "خنت" در بلژيک خواهان آزادی مستندسازان ايرانی شد، شهرزادنيوز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بیبیسی: شکل، محتوا و رسالت تاريخی، "نامه مردم" ارگان حزب توده ايرانآيا انتشار دهها مقاله و مطلب، و برنامه تلويزيونی درباره حزب توده ايران از سوی اين گروهها از سرِ دلسوزی و به قصد روشن کردن گوشههای ناروشنِ تاريخ راستينِ کهنترين حزب سياسی ايران است؟ آيا سازماندهیِ اين کارزار با همکاری و به دست شماری از وازدگان از صفوف حزب، مخالفانِ حرفهای، و نهادهای "خبرپراکنی"يی که کارنامهی بدون ابهامی در ضديت با منافع ملی ميهنمان و رسالتی تاريخی و معين در همکاری با ارتجاع داشته و دارند میتواند اتفاقی باشد؟
نويسنده مقاله: ”سياه سياه، سفيد سفيد، يا خاکستری؟ خدمت يا خيانت؟ نگاهی به تاريخچه و عملکرد حزب توده ايران“، در پايگاه اينترنتی ”خبرنامه گويا“، در مقدمه مقاله خود مینويسد: ”اين روزها بازار انتقاد و حمله به حزب توده ايران در نشريات اپوزيسيون و از جمله در وب سايت بی بی سی فارسی داغ است. ...“ سئوالی که نويسنده اين مقاله قاعدتاً بايد از خوانندگان خود میکرد اين بود که چرا چنين کارزار گسترده ای به ناگهان درباره «حزب»ی آغاز شده است که به ادعای بسياری از نويسندگان اين مطالب و سازمان دهندگانِ اين کارزار تبليغاتی ”نه تأثيری“ دارد و نه ”نمادی“ بيرونی، و مدتهاست که ”موضوعيت“ و تأثير گذاریِ معنوی- سياسی خود را از دست داده است. آيا انتشار دهها مقاله و مطلب، و برنامه تلويزيونی درباره حزب توده ايران از سوی اين گروهها از سرِ دلسوزی و به قصد روشن کردن گوشههای ناروشنِ تاريخ راستينِ کهنترين حزب سياسی ايران است؟ آيا سازماندهیِ اين کارزار با همکاری و به دست شماری از وازدگان از صفوف حزب، مخالفانِ حرفهای، و نهادهای ”خبرپراکنی“يی که کارنامه بدون ابهامی در ضديت با منافع ملی ميهن مان و رسالتی تاريخی و معين در همکاری با ارتجاع داشته و دارند میتواند اتفاقی باشد؟ پاسخ ما به اين سئوال ها روشن است. حمله به حزب توده ايران پديده تازه و تعجب برانگيزی برای ما نيست. در طول هفتاد سال گذشته حزب ما در خط اول يورشهای سهمناک دستگاه های تبليغاتی ارتجاع و امپرياليسم بوده است و اين روند تا ادامه حياتِ حزب توده ايران و تأثير گذاریِ آن بر روندِ رويدادهای ميهن ما ادامه خواهد يافت. يورش گسترده تبليغاتیِ دستگاه های امنيتی رژيم جمهوری اسلامی، پس از حمله به حزب توده ايران در بهمن ماه ۱۳۶۱ و ارديبهشت ماه ۱۳۶۲، از نمايشهای مشمئز کننده تلويزيونیِ قربانيان شکنجه تا انتشار دهها کتاب، نشريه، خاطرات، و مصاحبه، تنها و تنها هدفش نابودیِ اعتبار معنوی و سياسی حزبی بود که ريشه های عميق اجتماعیاش، و نظرات و برنامه های پيشرو و مردمیاش، در درازای هفتاد سال بزرگترين چالش ها را بر سر راهِ منافع ارتجاع و امپرياليسم در ميهن ما پديد آورد. با وجود دستگيری هزاران توده ای و کشتار صدها تن از اعضاء و هواداران حزب ما در زندان، از جمله ۳۹ تن از اعضای کميته مرکزی، هيئت سياسی، و دبيران حزب ما، ارتجاع و امپرياليسم خيلی زود دريافتند که دستگاه های سرکوب رژيم جمهوری اسلامی نيز همچون ”ساواک“ سلف شاهنشاهیاش، نتوانسته است رسالت نابودیِ حزب توده را به سرانجام مناسباش برسانند، و از اين روی بايد کارزارِ قطع ناشدنیِ دروغ پراکنی به منظور بی اعتبارکردنِ حزب، تلاش برای انفجارِ آن از درون، و محاصره تبليغاتی آن همچنان ادامه يابد! نگاهی به اسناد دولتهای بريتانيا، آمريکا، و سازمان دهندگانِ دههها مداخله مستقيم و غير مستقيم در امور کشورمان، نيز گواهِ روشنی ست بر اين ادعا. نقشِ بنگاهِ ”خبر پراکنیِ“ بريتانيا- ”بی بی سی“- در کارزارِ توده ای ستيزی، و نقشِ تاريخی و مداخلهجويانه آن در رويدادهای تاريخیِ ميهنمان، نه اتفاقی است و نه از سرِ دل سوزی برای تاريخِ ايران و حزبهای مردمیاش. مدتها پيش، به مناسبت پنجاه و دومين سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، شبکه ۴ راديو بی بی سی، دوشنبه شب ۳۱ مرداد ۱۳۸۴(۲۰۰۵)، گزارش مستندی در باره عملکردِ سرويس جهانی راديو بی بی سی و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ايران پخش کرد، که بسيار گويا و جالب بود. در اين برنامه، با استناد به سندهایِ تازه منتشر شده سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا، ”سيا“، گفته شد که مديران بخشِ جهانی بی بی سی از سياست خصمانه دولت وقت بريتانيا نسبت به برنامه ملی کردن صنعت نفت ايران از سوی دکتر محمد مصدق حمايت میکردند. بر اساس همين گزارش، در يکی از برنامه های اين سرويس به زبان انگليسی، پيام رمزی برای شاه ايران ارسال شد که حاکی از حمايتِ بريتانيا از کودتايی برضد دولت دکتر مصدق بود. دولت بريتانيا از اظهارِ نظر و يا انتشارِ سندهای محرمانه آن سالها درباره کودتای ۲۸ مرداد همچنان خودداری میکند. ولی رئيس کنونیِ سرويس جهانی بی بی سی، در جريان پخشِ اين برنامه، گفت که، اگر در ۶۰ سال پيش چنين سياستهايی دنبال میشد اکنون چنين اعمالی غير قابل تصور است. تذکر اين نکته نيز ضروری است که بر اساس سندهای تاريخیِ موجود، اين راديو ”بی بی سی“ بود که با پخش پيامِ رمز: ”اکنون دقيقاً نيمه شب است“، فرمان آغازِ کودتای ۲۸ مرداد را صادر کرد. البته نقشِ ”بی بی سی“ در ۲۵ سال دفاعِ پيگير از رژيم استبدادی و وابسته شاه، و تبليغِ مداوم بر ضد حرکتهای آزادیخواهانه مردم ميهن مان، و همچنين نقشِ برجسته آن در کارزارِ ضد کمونيستیِ کشورهای امپرياليستی در تمامی سالهای ”جنگ سرد“، حمايتِ آن از کارزارِ ”مجاهدين افغانی“ (طالبان) در افغانستان بر ضدِ نيروهای مترقی، دروغ پراکنی و نقشِ مخربِ آن به منظور پرده پوشی درباره جنايتهای امپرياليسم در جنگ آمريکا بر ضد مردم ويتنام در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ ميلادی، کارزارِ تبليغاتی بر ضد رهبران جنبش کارگری بريتانيا در دوران اعتصابهای گسترده کارگران معدن زغال سنگ بريتانيا، در دوران حکومت مارگارت تاچر، حمايتِ اين موسسه از يورش امپرياليستی و تجاوزگرانه دولت تاچر به جزاير مالويناس آرژانتين در دهه هشتاد ميلادی، کارزارِ ”بی بی سی“ بر ضد انقلاب بهمن ۵۷ در سالهای نخستِ پس از پيروزیِ انقلاب در عمده کردنِ ”خطر کمونيسم“ و تبليغات گسترده بر ضد حزب توده ايران، و بالاخره، نقش آن، در سالهای اخير، در دروغ پراکنی و تبليغ در جهت بسيجِ افکار عمومیِ بريتانيا و جهان به حمايت از تجاوزِ وحشيانه نظامی امپرياليسم بر ضدِ عراق، نادرست بودنِ مدعيات رئيس کنونی سرويس جهانی ”بی بی سی“ را آشکار میکند. ”جرمی پکسمن“، مصاحبه گر مشهور انگليسی و ارائه دهنده برنامه تلويزيونی ”اخبار شب در کانال بی بی سی ۲“، سالها پس از يورشِ حکومت ”بوش“ و ”بلر“ به عراق، در مصاحبهيی با دانشگاه ”کاونتری“ با عنوان: ”آيا ژورناليسم در بحران است؟“، ضمن اشاره به نقشِ دستگاه های خبری در همراهی با جنگِ امپرياليسم بر ضد عراق، در مورد برنامهيی که خود او مسئول ارائه آن بود، از جمله گفت: ”واقعيت اين است که ما زير تأثير دستگاه تبليغاتی دولت آمريکا چشمبند به چشم به استقبالِ جنگ رفتيم“(همچنين نگاه کنيد به: مقاله ”جرمی پکسمن“، در روزنامه گاردين، ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰). برای همه کسانی که در سالهای اخير چگونگیِ عملکرد بنگاه های خبری بزرگ جهان از جمله ”بی بی سی“ و بنگاه های مشابه آن در آمريکا همچون ”سی ان ان“ و ”فاکس نيوز“ را در قبال سياستهای نظامی گرايانه امپرياليسم جهانی دنبال کردهاند، روشن است که بخش وسيعی از امکان تبليغاتی و خبر رسانی اين بنگاه ها در راستای تأييدِ دروغهای دولت ”جورج بوش“ و ”تونی بلر“، حمله به مخالفانِ جنگ، و تلاش برای همراه کردنِ افکار عمومی جهان با جنگی نفرت انگيز بود که به بهایِ خون صدها هزار تن از مردم بیگناه عراق تمام شد. اگرچه بر اساس چارچوبهای قانونی ”بی بی سی“ میبايد دستگاهِ مستقلِ خبر پراکنیيی باشد که برپايه ”فرمانی سلطنتی“ کار خود را اداره و تنظيم میکند، ولی در سالهای اخير سندهای بی شماری درباره نقش و تأثيرِ دستگاه های دولتی، و خصوصاً سازمانهای امنيتی بريتانيا، در اداره امورِ اين بنگاه وسيع خبر پراکنی، با بيش از ۲۳ هزار کارمند و ۴/۵ ميليارد پوند بودجه، منتشر شده است. در برنامهيی که کانال چهارم تلويزيونی بريتانيا با عنوان: ”تاريخ جاسوسی“ ((The History of Surveillance، ۱۲ اوت ۲۰۰۱، پخش کرد، به نقل از ”استوارت هود“، کنترل کننده سابق بی بی سی، از جمله مطرح شد که: ”روابطی بين بی بی سی و دستگاه امنيتی بر سر انتخاب و استخدام افراد وجود داشت. دستگاه ”ام.آی.۵“ فهرست کسانی را داشت که بی بی سی نمیبايست آنها را استخدام کند.“ همچنين بر اساس گزارش روزنامه دست راستی ”ديلی تلگراف“، ۲ ژوئيه ۲۰۰۶، دستگاه ضدِ جاسوسی ”ام.آی.۵“ بريتانيا هزاران تن از متقاضيان کار در ”بی بی سی“ را از نظر سياسی- امنيتی بررسی میکرده است. بر اساس همين گزارش، به طور مثال در سال ۱۹۸۳(۱۳۶۲) بيش از ۵۷۲۸ متقاضيان کار در بی بی سی از سوی دستگاه امنيتی بريتانيا بررسی سياسی- امنيتی شدند. بخش فارسی ”بی بی سی“، در سالهای اخير، گسترش زيادی يافته است و کار آن از پخش برنامه های راديويی، به پخش برنامه های تلويزيونی و پايگاه اينترنتی بسط يافته است. برنامه پردازان و تنظيم کنندگان ”بی بی سی“ همواره مدعیاند که ”بی بی سی“ تلاشش ارائه برنامه های ”مستقل“ و اجازه دادن به ”موافق و مخالف“ برای پخش نظراتشان است. اخيراً نيز به مناسبت فرا رسيدن هفتادمين سالگرد تأسيس حزب توده ايران، ”بی بی سی“ فارسی مجموعهيی از مقالهها و برنامه تلويزيونی را تهيه و منتشر کرده است که گواهِ روشنی دال بر شکل، محتوا، و رسالتِ تاريخی اين بنگاه خبر پراکنی است. ما در بخشی که در پايگاه اينترنتی ”بی بی سی“ به هفتادمين سالگرد تأسيس حزب توده ايران اختصاص داده شده است اين مطالب را میبينيم: جالب اينجاست که، با وجود اينکه هزاران سند رسمی و مقالههای بسيار به قلم رهبران و پژوهشگران حزب ما درباره تاريخ و پيکارِ توده ای ها در هفتاد سال گذشته ارائه شده و به نگارش درآمده است، به نظر میرسد تنظيم کنندگان اين صفحهها حتی يک مطلب رسمی حزب توده ايران را که لااقل در مقابل هفت نظر مخالف برداشت ديگری را ارائه دهد نتوانستهاند بيابند و در بين مقالههای اين صفحه ويژه که به مناسبت هفتادمين سالگرد تأسيس حزب توده ايران داير گرديده است بگنجانند. اين هم بی شک نمونه جالب و تاريخیيی است از ”عدالت“ مطبوعاتی، ”بی طرفی“، و برخورد به دور از غرض ورزی به واقعيتهای تاريخی ميهن ما. افزون بر اين، برنامه تلويزيونی ”پرگار“، دوشنبه ۳ بهمن ماه، نيز بحثی را درباره حزب توده ايران سازمان دهی کرده بود که شرکت کنندگان در آن (در مقام سخنرانهای اصلی) اخراج شده ها از حزب توده ايران بودند. بر اين اساس، روشن است که چنين برنامهيی چگونه میتواند نظری ”مستقل“ و بدون کينه ورزی و غرض ورزی درباره تاريخ حزب توده ايران ارائه دهد؟ اشاره به اين نکته نيز ضروری است که، حزب ما، در سالهای اخير، در پاسخ به چند دعوت ”بی بی سی“ برای شرکت در برنامههايی که به گفته مجريانِ آن ”با شکل و محتوایِ جديد“ و نه بر اساسِ عملکرد تاريخیِ ”بی بی سی“ تنظيم شده بود، پاسخ مثبت داد، و تجربه کسب شده از اين برخوردها تأييد اين واقعيت بود که در همچنان بر همان پاشنه میگردد و دستاندرکاران ”بی بی سی“ از تنظيم چنين برنامههايی هيچ هدفی را به جز ضربه زدن به حزب توده ايران دنبال نکرده و نمیکنند (از جمله به برنامه تنظيم شده ”بی بی سی“ درباره انقلاب ايران میتوان اشاره کرد، که با وجود مصاحبه طولانی با نماينده حزب توده ايران درباره نقش حزب در انقلاب، اکثريت قاطع وقت برنامه به اظهار نظر مخالفان حزب، از جمله بابک امير خسروی، اختصاص داده شده بود، و از مصاحبه طولانی نماينده حزب تنها اين موضوع که: سياست حزب توده ايران پس از انقلاب دارای کاستیهايی بوده است، پخش گرديد). در ارزيابیِ شکل، محتوا، و رسالت تاريخیِ بنگاه سخن پراکنی ”بی بی سی“ برای ما اين موضوع روشن شده است که به لحاظِ ديدگاه، ”بی بی سی“ يک پايگاه خبری ضد کمونيستی است که با وجودِ برخی نوسانها، در مجموع در راستای تأييد سياستها و عملکرد سرمايه داری جهانی حرکت میکند، و بنابراين روشِ برخورد آن با مسايل مختلف جهان در مجموع در چنين راستايی تنظيم میگردد. اينکه حتی يک نوشته و يا برنامه مستند در بيان واقعيات دههها محاصره انقلاب مردم کوبا از سوی امپرياليسم آمريکا، و سياستهای مخرب اين کشور در خاورميانه در ميان مطالب ”بی بی سی“ نمیتوان يافت، از سرِ اتفاق است؟ از ديدِ حزب توده ايران و بخش وسيعی از نيروهای مترقی جهان، اين همسويیهای نظری با سياستهايی که ما مجموعاً آنها را ارتجاعی و ضد مردمی ارزيابی میکنيم، نه تنها اتفاقی نيست، بلکه بيانگر محتوا و رسالتی است که ”بی بی سی“ در طول بيش از هفتاد سال دنبال کرده است. اگرچه در کارنامه هر بنگاه خبر پراکنیيی (البته تا آنجايی که منافع ديدگاهِ غالب را تهديد نکند) ممکن است بتوان برنامههايی را يافت که محتوای عينی و جالبی داشته باشند، ولی آنچه تاريخِ عملکرد اين بنگاهها به ما میآموزد اين است که خط سيرِ اساسی حرکت اين ماشين عظيم تبليغاتی، که کشورهای امپرياليستی برای حفظ و بسط آن ميلياردها پوند سرمايه گذاشتهاند، نمیتواند در حساسترين مقاطع جهتی جز راستایِ سياستهای اين کشورها داشته باشد. نکته ديگری که در انتها اشاره به آن ضروری است، پاسخ به اين سئوال است که: چرا ماشين تبليغاتی عظيم ارتجاع و امپرياليسم، در داخل و خارج از کشور، کارزارِ گسترده ضد توده ایِ تازهای را سازمان دهی کردهاند که هم تاريخ و هم سياستها و هم راه کارهای پيشنهادی حزب توده ايران را هدف گرفته است؟ پاسخِ اين سئوال در اين واقعيت نهفته است که، ادامه حياتِ توانمند حزب توده ايران، و نفوذِ گسترش يابنده ارزيابیهای سياسی- نظریِ آن در جنبش مردمی مردم ميهن ما، و اعتبار روز افزون جهانی آن در مقام يک حزب دارای شناسنامه معتبر، ماندگار، تاريخی و تاثيرگذار، نگرانیهای جدیيی را برای ارتجاع و امپرياليسم بر انگيخته است. اعلاميه کميته مرکزی حزب به مناسبت هفتادمين سالگرد تأسيس حزب در اين زمينه مینويسد: ”شکست ارتجاع در نابودیِ حزب توده ايران به مفهوم پايان توطئهها و ترفند هایِ رژيم نيست. رژيم استبدادی حاکم همچنان حزب توده ايران را دشمن اصلی برنامه های ضد ملی و ضد مردمی خود میداند و همچنان همه تلاشها و امکانات خود را به منظور ضربه زدن به صفوف حزب ما به کار میبرد. کشتار صدها تن از کادرهای برجسته، رهبران، شخصيتهای اجتماعی، سياسی، و فرهنگی حزب ما در جريان فاجعه ملی، که در جريان آن هزاران زندانی سياسی جان باختند، در کنار توطئه حزب سازی و تلاش به قصد پراکنده کردن اعضا و هواداران و شکافته شدن صفوف حزب، بخشی از تلاش حاکميت به منظور ” کندن ريشه های“ حزب از جامعه بوده است که تا به امروز نيز ادامه دارد. از سازمان دهیِ ”شوهای تلويزيونی“ قربانيان شکنجه برای بی اعتبار کردن تاريخ و مبارزات حزب توده ايران، تا خاطره نويسی های با نظارت شکنجه گران، برپايی دستگاه های عريض و طويل تبليغاتی برای حمله به برنامه سياسی- مبارزاتی حزب ما، و ”رهبر“ سازی دستگاه های امنيتی، هيچ کدام از اين توطئهها، با وجود همه دشواریهايی که بر سر راهِ فعاليت حزب ما پديد آورده است، اما نتوانستهاند پيکار حزب توده ايران در راه دست يافتن به آرمانهای والای طبقه کارگر ايران را متوقف کند. انتشار منظم و وقفه ناپذير ”نامه مردم“، ارگان مرکزی حزب توده ايران، برگزاری کنگره های سوم، چهارم، و پنجم حزب، در دشوارترين شرايط، و نفوذ گسترده و فزاينده انديشهها و برنامه های مبارزاتی حزب ما در بين نيروهای اجتماعی و سياسی کشور، نشانگرِ ادامه حياتِ پر ثمر حزب تودهها و شکست برنامه های ارتجاع و امپرياليسم است“ (به نقل از: «نامه مردم«، شماره ۸۷۸، ۴ مهر ماه ۱۳۹۰). زمينه های اصلی کارزارِ تبليغاتی گسترده اخير بر ضد حزب توده ايران را نيز بايد در همين راستا ديد. Copyright: gooya.com 2016
|