فرزندان نسرين ستوده، عيد امسال هم مادر ندارند، کلمه

در حاليکه بعد از مدتها فرزندان نسرين ستوده با خوشحالی به ملاقات مادرشان رفته بودند اما بار ديگر مهراوه با چشمانی پر از اشک مادر خود را ملاقات می کند. مهراوه در حاليکه با فرم مدرسه در دادسرا در انتظار بود با برخورد نامناسب مامور دادسرا در خصوص بد حجابی مواجه می شود.

رضا خندان همسر نسرين ستوده با اشاره به مشکلاتی که در هر ملاقات برای فرزندانش ايجاد می شود به “جرس” می گويد: “هر چه پيشتر می رويم وضع “بدتر” می شود. الان کم کم يک سوم حکم همسرم دارد تمام می شود و چند روز ديگر بايد آزادی مشروط بگيرد اما هنوز سر کوچه اول هستيم. واقعا نمی دانيم چکار بايد کنيم؟ آيا بعد از هيجده ماه نبايد يک ملاقات سالم داشته باشيم؟! گذشته از اينکه اين بچه ها را بايد برای يک ملاقات به دادسرا که محل مناسبی نيست ببرم و حواسم بايد به اين باشد که اين بچه ها زندانيان با پابند و دستبد نبينند و در روحيه اشان اثرات مخرب نگذارد. حالا بايد به دو تا موی دخترم گير دهند که آن هم با فرم مدرسه و مقنعه به سرش بوده است. تمام مشکل به قول آقای احمدی نژاد سر دو تا مو است. در اين دو سال اخير دخترم تا اين حد حالش بد نشده بود و نيم ساعت بيرون ايستاد و گريه کرد. بالاخره يک نوجوان و حساس است من که پدرش هستم هيچوقت به خودم اجازه نمی دهم با او اينطور برخورد کنم، چه برسد در دادسرا که پر از مراجعه کننده است و برايش سخت است. بعد هم که با مادرش ملاقات کرد همسرم چشمهای قرمزش را ديده بود و مهراوه بصورت مختصر می گويد که چه شده که همسرم هم گفته بود هر وقت چنين برخوردی شد و ناراحت شدی می خواهی به ملاقات نيا.”

نسرين ستوده عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپين يک ميليون امضا برای تغيير قوانين تبعيض آميز عليه زنان، و انجمن حمايت از کودکان است که به جرم اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام به يازده سال حبس تعزيری، ۲۰ سال ممنوعيت خروج از کشور و ۲۰ سال محروميت از وکالت محکوم شده است.

رضا خندان می افزايد: “آخر کسی را که بازداشت می کنند بايد حداقل برخوردها و رفتارها رعايت شود. اين برخوردها با همسر و خانواده اش نشان می دهد که تمامی انتقاداتی که ايشان در زمان آزادی نسبت به برخورد با زندانيان و موکلانش داشت درست و بجا بوده است. کمااينکه تمام آن برخوردها را در مورد همسرم اجرا می کنند و اين حقانيت حرفهای همسرم را می رساند.”

همسر ستوده به مشکلات اعضای ديگر خانواده پرداخته و اضافه می کند: ” وضعيت جسمانی مادر همسرم هم اصلا خوب نيست و حتی دو هفته پيش که ملاقات حضوری داده بودند نتوانسته بود برود. خواهر همسرم هم بخاطر شرايط مادرشان تقاضای مرخصی دادند که منتظر هستيم. البته اگر هم جواب منفی باشد صريح پاسخ نمی دهند و می گويند جواب می دهيم که اگر ماهها هم بگذرد جوابی نمی دهند! خود نسرين هم خيلی ضعيف شده است البته مشکل جسمانی خاصی ندارد اما بالاخره محيط زندان است و شرايط خاص خودش را دارد.”

اين وکيل شجاع، وکالت بسياری از فعالان سياسی از جمله شيرين عبادی، حشمت‌الله طبرزدی، عيسی سحرخيز، محمد صديق کبودوند، اميد معماريان و نيز فعالان جنبش زنان ايران مانند رويا طلوعی، فرناز سيفی، منصوره شجاعی، طلعت تقی‌نيا، پروين اردلان، نوشين احمدی خراسانی، خديجه مقدم، علی اکبر خسرو شاهی، مريم حسين خواه، جلوه جواهری، ناهيد کشاورز، هومن فخار، راحله عسگری زاده، نسيم خسروی، محبوبه حسين زاده، امير يعقوبعلی، دلارام علی، مارل فرخی، ناهيد جعفری و سميه فريد را بر عهده داشت وی همچنين وکالت برخی کشته شدگان و اعدام شدگان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ از جمله احمد نجاتی کارگر و آرش رحمانی‌پور را بر عهده داشت.

همسر اين وکيل دربند با تاکيد بر اينکه تنها جرم همسرش دفاع از حقوق موکلينش بوده است خاطر نشان می کند: “يکی و دو ماه قبل از بازداشت به خانم ستوده با عنوان يکی از نهادهای امنيتی با او تماس گرفتند حتی به خود من هم زنگ زدند و تهديد می کردند که اگر از فلان پرونده کناره گيری نکنند، دچار مشکلات خواهند شد و همين اتفاق هم افتاد. اگر می خواهند انکار کنند مسئله ای نيست اما چيزی که هست خود همسرم آن زمان به وزير اطلاعات هم نامه نوشت و اينها را گفت. اگر از ناحيه آنها نبوده می توانند پيگيری کنند که شخص تماس گيرنده از کجا بوده است؟ در دادگاه هم در پرونده همسرم چيزی وجود نداشت و سر و ته اين همه جنجال فقط بر سر مصاحبه خانم ستوده بوده است. ايشان هم که در مصاحبه نه به کسی توهين کرده نه چيزی ورای قانون گفته بود و فقط همين انتقاداتی که ما الان نسبت به بازداشت او داريم خانم ستوده با ادبيات حقوقی نسبت به موکلانش مطرح می کرده است…”

آقای خندان در پايان می گويد: ” الان هم که نزديک سال نو است اصلا عيد برايمان مفهومی ندارد مثل پارسال که در ايام تعطيل عيد از ۲۶ اسفند تا نوزده فروردين حتی همان ملاقات کابينی هم نداشتيم بنابراين اصلا عيدی نداريم…”