گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
16 بهمن» رژيمی که مخالفان خود را حتی در رؤيا تعقيب میکند، نقدی بر نخستين اثر ادبی جواد طالعی بهزبان آلمانی، گريت ووستمن*25 خرداد» شوکران و اعتصاب غذا، جواد طالعی 7 خرداد» آرزوئی که در حال برآورده شدن است، آثار زهرا حسنآبادی در ساختمان اتحاديه سنديکاهای سراسری آلمان، جواد طالعی 11 فروردین» چرا با رفراندوم مخالفم؟ جواد طالعی 4 اسفند» وزیر خارجه آلمان را برخلاف میلاش مجبور به دیدار با احمدینژاد کردند، جواد طالعی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! در چنبره عنکبوتی که همه جا هست، رونمائی نخستين اثر آلمانیزبان جواد طالعی، مهرداد بيانینخستين اثر آلمانیزبان جواد طالعی روزنامهنگار و شاعر ايرانی به نام Station 13 شنبه سوم مارس در مرکز انتشاراتی گوته و حافظ بن رونمائی و روخوانی شد. در اين مراسم حدود ۷۵ نفر حضور داشتند که نزديک به ۷۰ درصد آنها را آلمانیها و حدود ۳۰ درصد را ايرانیها تشکيل میدادندمراسم با اجرای قطعاتی از باخ و روسينی با پيانوی سوفی بوتس و فلوت يوآخيم يانوشکا آغاز شد. سپس جلال رستمی مدير انتشارات گوته و حافظ با اشاره کوتاهی به زندگی حرفه ای جواد طالعی در ايران و آلمان گفت: "جواد طالعی متولد ۱۹۵۰ از سال ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۸۰ عضو هيئت تحريريه شناخته شده ترين روزنامه ايران – کيهان / بود. او، همزمان عضو هيئت مديره سنديکای روزنامه نگاران ايران نيز بود و در رهبری دو اعتصاب تاريخی مطبوعات عليه سانسور سهم داشت. اندکی پس از انقلاب ۱۹۷۹ او به خاطر دفاع از آزادی مطبوعات اخراج شد. طالعی از سال ۱۹۸۵ در آلمان زندگی می کند." روايت سرزمين ارواح مدير انتشارات گوته و حافظ درباره کتاب ايستگاه سيزدهم توضيح داد: يک روزنامه نگار تبعيدی ايرانی در فرانکفورت به سراغ يک روانکاو می رود. او از يک عنکبوت بزرگ می ترسد که او را همه جا تعقيب می کند. مراجعه به روانکاو در داستان طالعی گريزگاهی است برای مهاجری که از عنکبوت حکايت می کند و سرزمين ارواح به عنوان زاگاه خودش. روانکاو پناهگاهی در اختيار بيمار قرار می دهد که در آن احساس امنيت کند تا بتواند به چالش با ترس هايش بپردازد. عنکبوت نماينده ترس و نفرت از بيگانه است. سرزمين ارواح تجسم بخش ميهن او پس از انقلاب ۱۹۷۹ است. ميهنی که وجه مشخصه آن سرکوب و اعدام مخالفان است. ايستگاه سيزدهم پاسخ يک مهاجر سياسی است به پرسش هائی که اغلب با آن روبرو می شود: "کجائی هستيد؟"، "اينجا چه می کنيد؟"، "می توانيد به کشور خودتان بازگرديد؟" سفرهای (تخيلی و آميخته به کابوس و رويا)ی طالعی از فرانکفورت به تهران نيز، سفر به جامعه سنتی ايران است. او مناسبات خانوادگی خودش را نمونه می گيرد. طالعی با داستان افسانه وار خود، ضمنا جنايت را مستند می کند. او از ستايش اغراق آميز روحانيت در ايران حکايت می کند. در يک جمع بندی کلی، داستان طالعی يک زندگی نامه گذشته نگر است، با طنزی سياه. پس از توضيحات جلال رستمی، صحنه به جواد طالعی و دختر جوان او ملودی سپرده شد تا فرازهائی از داستان ايستگاه سيزدهم را به صورت دو نفره اجرا کنند. اجرای دونفره متن، با توجه به اين که داستان دو شخصيت محوری دارد (روانکاو و روزنامه نگار) بر جذابيت آن می افزود. فراز مختصری از بخش اول، بخش دوم و قسمتی از بخش سيزدهم کتاب روخوانی و با استقبال گرم حاضران روبرو شد. داستان ايستگاه سيزدهم، سيزده بخش کوتاه را در بر می گيرد که اغلب در فرم ديالوگ و تنها در مواردی اندک به صورت مونولوگ نوشته شده است. اغلب کسانی که اين کتاب را تاکنون خوانده اند، در شب روخوانی آن می گفتند که آن را يک نفس به پايان رسانده اند، زيرا ديالوگ های صيقل خورده آن، امکان نمی دهد که بتوان آن را بر زمين نهاد. چرا سرزمين مادری و نه سرزمين پدری؟ پس از روخوانی بخش هائی از کتاب، بار ديگر قطعاتی از موسيقی کلاسيک غربی اجرا شد. آنگاه نوبت به پرسش و پاسخی رسيد که نزديک به يک ساعت طول کشيد. در آغاز پرسش و پاسخ يکی از خانم های حاضر در نشست از طالعی پرسيد:"شما در داستانتان تاکيد داريد از ميهنتان به عنوان سرزمين مادری و نه سرزمين پدری نام ببريد. دليل اين انتخاب چيست؟" طالعی ضمن اشاره به بخشی از کتاب خود گفت:"در آنجا من توضيح داده ام که اولا در سرزمين من بار اصلی تربيت فرزندان و حفظ خانواده با مادران است، به اين دليل عادلانه تر اين است که از چنين سرزمينی به عنوان سرزمين مادری و نه سرزمين پدری نام ببريم. در داستان، من يک واقعيت تاريخی را نيز به صورت طنز مطرح کرده ام و آن اين که ايران در طول تاريخ بارها مورد حمله بيگانگان قرار گرفته است. از اسکندر مقدونی بگيريد تا عرب ها و ترک ها و افغان ها و مغول ها. در اين فرازهای تلخ تاريخی چنان که همه جا مرسوم است، مهاجمان، زنان زيبا را يا به زور يا به زر، يا با ازدواج و يا با قهر تصاحب کرده اند و طبعا در موارد بی شماری از آن ها صاحب فرزند شده اند. اما بخش مهمی از اين مردان مهاجم سرانجام ايران را ترک کرده اند و زنانی را که مادر فرزندان آن ها بوده اند تنها گذاشته اند. بنابراين، اين مادران بوده اند که سرزمين ما را تا امروز نگه داشته اند و نه پدران. پس من ترجيح می دهم از ميهن خودم به عنوان سرزمين مادری نام ببرم و نه سرزمين پدری. البته يادمان باشد که ما در عادت جاری هم از ايران به عنوان مام ميهن ياد می کنيم و نه سرزمين پدری". خارجی ستيزی و خطر بازگشت فاشيسم در ايستگاه سيزدهم، آنچه روح و روان شخصيت اصلی را همواره می آزارد، در کنار خاطرات تلخ و بعضا هول آوری که از ميهن خود به همراه آورده، خارجی ستيزی بخشی از آلمانی ها است. يکی از ميهمانان آلمانی نشست، توضيح داد که نمی توان وجود خارجی ستيزی را انکار کرد، اما نبايد از خاطر برد که مثلا در جريان جنگ بالکان آلمان هزاران فراری جنگی را به عنوان ميهمان پذيرفت. اقليت ايرانی مقيم آلمان، در اين جامعه موقعيت ممتازی کسب کرده است و همين همايش يکی از نشانه های آن است. پس بايد پذيرفت که کنار همه مسائل قابل انتقاد، آلمان ميزبان خوبی هم برای خارجی تباران بوده است. يکی ديگر از ميهمانان آلمانی از طالعی خواست توضيح بدهد که آيا خود شخصا تا به حال در آلمان مورد تعرض يک خارجی ستيز قرار گرفته است؟ نويسنده با بيانی طنز آلود گفت: "من بيست و شش سال است در آلمان زندگی می کنم و اگر بخواهم عادل باشم بايد بگويم که فقط يکی دوبار از سوی برخی کارمندان دون پايه دولتی و يکبار هم از سوی يک اوراقچی مورد توهين يا تحقير قرار گرفته ام و البته توانسته ام از خودم به خوبی دفاع کنم. آنچه من در اين کتاب به عنوان وجود خارجی ستيزی در آلمان مطرح می کنم به هيچ عنوان جنبه شخصی ندارد، بلکه برآيند هراسی است که همواره در فضا موج می زند. به عنوان يک نمونه، ظرف ده سال گذشته شبکه تروريستی فاشيستی تسويکا ۱۲ خارجی بی گناه را در شهرهای مختلف آلمان به قتل رسانده و اين موضوع به لحاظ حقوقی ثابت شده است. پس خطر بازگشت فاشيسم، همواره هست و بايد به نسل های مختلف هشدار داد. کتاب من با يک پيام پنهان و غير مستقيم به روانکاو پايان می يابد. محتوای اين پيام اين است که خارجی ستيزی به راحتی می تواند به انسان ستيزی تبديل شود. ما به عنوان تبعيدی و مهاجر وطنمان را از دست داده ايم. بنابر اين به هنگام بروز جدی خطر می توانيم هر گوشه ای از اين جهان را به وطن ديگری تبديل کنيم. اما شما آلمانی ها را، اگر هشيار نباشيد و مقابله به موقع نکنيد، از دام فاشيسم گريزی نيست. يادمان باشد که نازی ها در دهه های سی و چهل ميلادی، ابتدا از يهوديان آغاز کردند، اما بلافاصله به سراغ سنديکاليست ها، چپ ها، کولی ها و دگرانديشان خود آلمان رفتند و بسياری از آن ها را قربانی کردند." رستمی: يک استقبال کم نظير در پايان اين مراسم، جلال رستمی مدير انتشاراتی گوته و حافظ حضور مشترک نزديک به هفتاد و پنج ميهمان ايرانی و آلمانی را نشانه استقبال جدی از کتاب ايستگاه سيزدهم دانست. او گفت: "چنين جمعيتی، معمولا فقط زمانی شکل می گيرد که قرار است کار يک نويسنده خيلی سرشناس معرفی شود. در ساير موارد می توان روی يک جمعيت بيست سی نفره برای کتاب خوانی حساب کرد. در ضمن اين مراسم ده ها جلد از کتاب آقای طالعی خريداری شد و به امضای ايشان رسيد. اين، به نظر من آغاز خيلی خوبی بود و موفقيت کتاب را نويد می دهد." جواد طالعی نيز نظری مشابه داشت. او گفت: "من خودم را برای استقبال از حداکثر سی تا ۴۰ نفر آماده کرده بودم و وقتی ديدم ۶۵ صندلی که در آغاز چيده شده بود پر شد و عده ای هم جای نشستن ندارند، به شدت غافلگير شدم. خوشبختانه مدير و همکاران نشر گوته و حافظ توانستند بلافاصله صندلی های جديدی تهيه کنند تا ميهمانان عزيز ما روی آن ها بنشينند. آقای رستمی تعداد ميهمانان را ۷۵ نفر برآورد می کرد. با توجه به اين که ما تبليغ زيادی هم برای اين برنامه نکرده بوديم، من بخصوص از حضور گروه قابل شماری از دوستان هنرمندم دلگرم شدم که زحمت کشيده و از شهرهای دورتر آمده بودند. در برنامه رونمائی و روخوانی کتاب ايستگاه سيزدهم، که جواد طالعی خود از آن به عنوان "کتابک" نام می برد، گروهی از هنرمندان سرشناس ايرانی مقيم شهرهای مختلف ايالات مرکزی "نوردراين وستفالن " آلمان حضور داشتند. مسعود روزبهان (شاعر و منقد ادبی) و همسرش، شهرام کريمی (نقاش)، مسعود صدرالدين (نقاش)، مليحه سرفراز (طراح)، محمدعلی بهبودی (بازيگر تئاتر)، محمدعلی شکيبائی (شاعر و ترانه سرا)، آرتا داوری (نقاش)، عطا گيلانی (کارگردان و نويسنده)، اسماعيل صدقی آسا (موسيقی دان)، شهين دمی زاده (نقاش) و چند تن ديگر . کتاب ايستگاه سيزدهم از ۲۵ ژانويه امسال در آمازون و ساير شبکه های پخش بين المللی ارائه شده و می توان آن را از طريق اينترنت يا کتابفروشی های محل سکونت خود سفارش داد. Copyright: gooya.com 2016
|