پنجشنبه 25 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

با مرخصی ضيا و عاطفه نبوی، فعالين دانشجويی دربند، موافقت نشد، جرس

مژگان مدرس علوم - در آستانه فرا رسيدن نوروز بار ديگر با درخواست مرخصی ضيا و عاطفه نبوی دو فعال دانشجوی دربند موافقت نشد. اين سومين عيدی است که اين دو زندانی سياسی بدور از خانواده و در پشت ميله های زندان سال نو را آغاز خواهند کرد.

سيد علی اکبر نبوی چاشمی پدر ضيا در اين خصوص به "جرس" می گويد: "متاسفانه با درخواست مرخصی ضيا موافقت نکردند. من هم از اهواز دنبال کارش بودم و هم به دادستانی تهران مراجعه کردم. در حقيقت برای کار ضيا استان خوزستان اجازه انجام کاری را ندارد و تمام کارها را دادستانی تهران بايد انجام دهد. اما در دادستانی حتی نامه ما را تحويل نگرفتند و گفتند بايد به دادسرای اوين برويد. بعد هم که به آنجا مراجعه کرديم و پاسخشان به ما اين بود که برای زندانيانی امثال ضيا نمی شود کاری کرد و نامه را تحويل نگرفتند! اين بود نتيجه دوندگی های ما... تنها الان نيست. در مدت نزديک به سه سال به هيچکدام از نامه های ما ترتيب اثر ندادند. البته از استان خوزستان می خواهند کاری انجام دهند و پيگير کارش هستند اما اجازه ندارند کاری انجام دهند."

سيد ضياءالدين نبوی، دانش آموخته دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی اين دانشگاه در سال های ٨٢ تا ٨٦ بود. وی با وجود کسب رتبه تک رقمی در کنکور کارشناسی ارشد سال ٨٧ در رشته جامعه شناسی، "ستاره دار" و از تحصيل محروم شد. ضيا نبوی تنها ٣ روز بعد از انتخابات رياست جمهوری سال ٨٨، پس از راهپيمايی عظيم روز ٢۵ خرداد ٨٨ در اعتراض به نتيجه اعلام شده انتخابات، به اتهام دفاع از حق تحصيلش و شرکت در تجمع های اعتراضی که در زمان انتخابات بازداشت شد. وی در تمام اين مدت در حبس بوده و امکان استفاده از حق مرخصی نداشته است. او که در روند چهار ماهه بازجويی هايش تحت فشارهای روحی و جسمی شديد قرار گرفته بود سرانجام توسط شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی پيرعباسی، به ١۵ سال (١٠ سال از آن حبس در تبعيد در شهرستان ايذه) و ٧٤ ضربه شلاق محکوم شد. اين حکم در دادگاه تجديدنظر به ده سال حبس در تبعيد تبديل شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پدر اين فعال سياسی دربند با اشاره بر نامه ای که خطاب به دادستانی نوشته توضيح می دهد: "در نامه ای که به دادستان نوشته بودم خواستار رسيدگی به وضعيت ضيا شدم. يکی اينکه تخفيف مجازات دهند، دوم اينکه به تهران منتقل شود و ما بتوانيم هر هفته ملاقاتش کنيم و سوم اينکه حقوق اوليه او از جمله مرخصی رعايت شود و به او مرخصی دهند. اما اصلا اين نامه را از من تحويل نگرفتند و اميدوارم حداقل از اين تريبون صدای ما و خواسته هايمان را بشنوند."

خانواده ضيا در يکی از روستاهای شهر سمنان زندگی می کنند که طولانی بودن مسير و مشکلات ديگر ملاقات هفتگی با فرزندشان را برای آنها دشوار ساخته است.

پدر ضيا با تاکيد بر دوری راه ادامه می دهد: "هر هفته می توانيم ملاقات کابينی با ضيا داشته باشيم اما به علت دوری و طولانی بودن مسافت اين امکان برای ما وجود ندارد که هر هفته برويم و بخاطر همين ماهی يکبار به ملاقاتش می رويم و شرايط سختی است. من روز دوازدهم رفتم ضيا را ملاقات کردم و وضعيت روحی ضيا هم خيلی عالی است. باز جای خوشبختی است که جديدا مسئولين زندان کارون عوض شده اند و شرايط زندان کمی بهتر شده است."

ضياء نبوی: آينده بهتری در انتظار ماست اگر برای دموکراسی تلاش کنيم

هفته گذشته ضياء نبوی، ضمن شرح شرايط جديد حبس در تبعيد خود، ابعاد زندان را با شرايط جامعه مورد تطابق قرار داده و نوشته بود: "من ارديبهشت ماه سال جاری نامه ای اززندان کارون نوشتم ودر اون نامه به شرايط وحشتناک اون زندان اشاره کردم....رياست زندان کارون از دو ماه پيش تغيير کرده و جای خودش رو به رئيس پيشين زندان کلينيک آقای منشداوی داده ..وضعيت جديد از اون جهت جالبه که يک مدير لايق وشايسته ،مديريت زندانی رو بعهده گرفته که به معنای دقيق کلمه يه ويرانه است...برخورد کارمندها بطرز حيرت انگيزی محترمانه شده طوريکه گاهی شخصيت انسانی زندانی رو ذوق زده ميکنه! در کل اتفاقات مثبت زيادی توی زندان افتاده که حداقل برای خودم راضی کننده است اگرچه اين به معنای رضايت همه ی زندانی ها نيست! اونچه که تا حالا گفتم البته نميبايست به اين سوءتفاهم بيانجامه که وضعيت زندان گل وبلبل شده وديگه هيچ مشکلی در کار نيست،نه حرف من فقط اينه که مديریّت جديد داره از تمام ظرفيت وتوان خودش استفاده ميکنه واين نکته خيلی مهمّه!"

او در بخشی ديگر از نامه اش آورده است که تغييرات مثبتی که در همين مدّت زمان کوتاه در زندان کارون رخ داده من رو به اين صرافت انداخته که شرايط عمومی کشور رو با وضعیّت اين زندان مقايسه کنم واز خودم بپرسم که آيا ممکنه چنين تحوّل مثبتی رو درون ساختار مديريتی کشور هم شاهد باشيم؟واقعا تا چه حد ممکنه که ما از اين وضعيت تأسف باری که درون اون هستيم فاصله بگيريم وتا چه حد ميشه که به امکان دموکراسی ويک مديریّت معقول وتوسعه گرا اميد داشت؟… پاسخ من اين است که آينده گشوده است وقابل پيش بينی نيست اما مطمئناٌ آينده ی بهتری در انتظار ماست اگر برای اونچه تشخيص وترجيح ماست (يعنی دموکراسی)تلاش کنيم.

عاطفه نبوی فعال دانشجويی نيز در ٢۵ خرداد ٨٨ به همراه پسر عمويش، ضياالدين نبوی بازداشت و به بند ٢٠٩ اوين منتقل گرديد. وی به اتهام شرکت در تظاهرات ٢۵ خرداد به چهار سال حبس تعزيری محکوم شد.

نسرين ستوده وکيل عاطفه نبوی که هم اکنون خود نيز به جرم دفاع از حقوق بشر در بند است در اين رابطه گفته بود: "تنها مورد اتهامی در پرونده موکلم که دادگاه می‌تواند آن را مبنای صدور حکم قرار دهد، شرکت در راه‌پيمايی ٢۵ خرداد است که در آن راهپيمايی حدود چهار ميليون نفر شرکت کرده‌اند، و اگر اين جرم است، نظام قضايی ايران نياز به زندانی با وسعت ٤ ميليون نفر دارد."

عاطفه نبوی: در حال پرداختن هزينه‌ی اعتراضی هستم که از سوی صاحبان قدرت برتابيده نشد

عموی عاطفه نبوی در خصوص وضعيت برادرزاده اش خاطر نشان می کند: "متاسفانه با مرخصی عاطفه هم موافقت نکردند و تلفن هم ندارد. فقط ملاقات کابينی و ماهی يکبار ملاقات حضوری دارد. اين سومين عيدی است که اين بچه ها سال نو را در پشت ميله ها تحويل می کنند. خودتان حال ما را تصور کنيد که سه سال است بچه هايمان عيد با ما نيستند. کدام پدر و مادری است که دلتنگ و ناراحت بچه اش نباشد اما خوب چکار کنيم؟ چاره ای جز صبوری و تحمل نداريم تا انشالله همه زندانيان سياسی آزاد شوند."

عاطفه نبوی در يادداشتی به بهانه‌ سالروز تولدش از تجربه‌های تلخ زندان ياد کرده و در عين حال از صيقل خوردن و خالص شدن جان زندانی بر اثر اين رنج‌ها گفته است: "بيش از دو سال از انتخاباتی که محصول آن چيزی جز صدها سال حکم زندان و… برای فرزندان اين سرزمين نبوده گذشت و حال من به عنوان قديمی‌ترين زندانی زن انتخابات در آستانه‌ی سی‌امين سال زندگی‌ام و سومين سال حبس‌ام بدون مرخصی، ملاقات حضوری و تلفن در حال پرداختن هزينه‌ی اعتراضی هستم که برتابيده نشد و از سوی کسانی که ابزار قدرت را در دست دارند تحمل نشد... تجربه اينجا چيزی نيست که برای کسی آرزويش را بکنی اما از ادغام رنج‌ها و شورهای نهفته در اين جان‌های مشتاق اکسيری ساخته می‌شود که به غير از آن که جان را می‌فرسايد آن را صيقلی می‌دهد و آن را خالص می‌کند و اينگونه است که در اينجا سی ساله می‌شوی..."


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016