پنجشنبه 10 فروردین 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شرق‌زدگی! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
نفوذ بازماندگان حزب توده در میان روشنفکران دوران بازسازی ایران و تلخ‌کامی تاریخی بازمانده از سقوط دولت ملی مصدق در افکار آن‌ها نزدیکی میهن ما با غرب را که انتخابی اجتناب‌ناپذیر اما مثبت و سازنده برای آن روزگار بود برنمی‌تافت و عوام‌فریبانه آن را "غرب‌زدگی" نخبگان زمان شاه معرفی می‌کرد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

محمد رضا شاه زمانی در انتقاد از فعالان دانشجویی مخالف خود در خارج کشور گفته بود ما به هزار زحمت و تحمل مخارج فراوان جوانانمان را برای کسب دانش و آموختن مدیریت به کشورهای مدرن سرمایه داری می فرستیم و آنها روز دوم ورودشان به آنجا کمونیست می شوند!

در این حقیقت شکی نیست که نوسازی ایران پیش از انقلاب با تسلط فضای جنگ سرد در جهان همزمان بود.

اگر در غرب سرمایه گزاری در صنایع نظامی و مخابراتی برای برتری ایدئولوژیکی در زمین و فضا بر اتحاد جماهیر شوروی سابق نهایتا به انقلاب در فناوری اطلاعات امروزین انجامید، در جهان زیر سلطه مسکو فقر و عقب ماندگی از این فناوری سرانجام دیوار برلن را فرو ریخت.

و اگر دچار نخوت بیجا نشویم و این واقعیت را هم قبول کنیم که میهن ما تا حتی همین نیم قرن پیش هم جامعه ای نیمه فئودالی بود و تنها رفرم های اصلاحات ارضی و اجتماعی دهه ۴۰ خورشیدی راهشگای نوگرایی آن شد، گرایش رژیم گذشته به غرب و اتکا به دستاوردهای علمی و صنعتی آن برای پیشرفت ایران امری منطقی و ناگزیر بوده است.

با این حال نفوذ بازماندگان حزب توده در میان روشنفکران آن زمان و تلخکامی تاریخی بازمانده از سقوط دولت ملی مصدق در افکار آنها نزدیکی ایران با غرب را که انتخابی اجتناب ناپذیر اما مثبت و سازنده برای ایران آن روزگار بود بر نمی تافت و عوامفریبانه آن را «غربزدگی» نخبگان زمان شاه معرفی می کرد.

از سوی دیگر، همگرایی بخشی از نیروهای مذهبی با این دشمنی ایدئولوژیکی که از زاویه سنت گرایی آنها و مخالفتشان با فعالیت های اقتصادی و موقعیت نسبتا ممتاز اقلیت های دینی ایران در آن زمان بیان می شد از سوی رژیم گذشته به جای گسترش آزادیهای سیاسی و آگاهیهای لازمه پیشرفت اجتماعی به عنوان «اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه» محکوم می شد.

این تضاد عقیدتی میان رژیم شاه و مخالفان آن که ریشه های واقعی آن در فرای مرزهای میهن ما نهفته بود تا به امروز نیز از جامعه ایرانی رخت برنبسته است، با این تفاوت که قدرت سیاسی پس از انقلاب اسلامی میان هوادارن لیبرالیسم غربی از یکسو و هواداران روسیه در نوسان بوده است.

جامعه جوان، نواندیش و تقلیدگرای ایرانی حتی بدون نفوذ سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی همواره به علت فرهنگ جهانگرا و جستجوگر ملت ما به حالت طبیعی برای پیشرفت های علمی و صنعتی خود به سرزمین های آزاد غربی چشم دوخته است.

این گرایش از ایران ما یک شریک بالقوه با غرب، بویژه آمریکا، در رقابتهای اقتصادی سیاسی واشنگتن با ائتلاف روسیه و چین می سازد که مورد قبول مسکو و بیجینگ نیست. و این همان اهرمی است که استبداد ولایت فقیه در سیاست خارجی خود از آن بهره برداری میکند. نتیجه این سوءاستفاده از رقابتهای بین المللی نفوذ هرچه بیشتر روسیه در ساختار نظام جمهوری اسلامی و تبدیل مردم و سرزمین ما به سپر بلای این ابرقدرت طماع در نقشه جدید جهان پس از سقوط کمونیزم شده است.

در این میان نقش علی خامنه ای در فراهم کردن این بستر «شرق زدگی» واقعی در مقابل آن «غربزدگی» خیالی و مورد نفرت او و همفکرانش اساسی بوده است.

در مخیله کسی که ملت ما را به خودی و ناخودی، با بصیرت و بی بصیرت و دوست و دشمن تقسیم کرده است جهان بزرگتر انسانها نیز قاعدتا باید میان خیر و شر تقسیم شده باشد. «آمریکای مستکبر» و «اسرائیل جنایتکار» مورد تاخت و تازهای تبلیغاتی او نشخوار همان شعارهای ضد «امپریالیسم و صهیونیزم» دوران پایان یافته جنگ سرد است که صدام و قذافی هم عمری با بلغور کردن آنها حکومت استبدادی خود را توجیه می کردند و آن روز که ظاهرا «برادر بزرگ» باید در مقابل خشم ملت به دادشان می رسید جز یک اعلامیه «همدردی» از او بیش نگرفتند!

[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016