سه شنبه 15 فروردین 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيا بيگانگی در انديشه ما نهفته است يا در ماديت ماست، پس يگانگی چيست؟ ناصر مستشار

انقلاب سال ۵۷ از آنجائی که اسلامی بود ارتجاعی شد. کسی نمی تواند اسلامی بودن انقلاب را حتی وقتی در حال نزج و شکل گرفتن بودن انکار کند اگر کسی اين موئلفه شاخص وبارز را منکر شود در فريب دادن مردم شرکت فعال کرده است و تمام حقيقت را به مردم نگفته است. حکومت اسلامی همچون با حمله اعراب در ۱۴۰۰ سال پيش بر ميهن ما مسلط نشد بلکه بوسيله خود مردم ايران به قدرت رسيد که در اين راه روشنفکران نيز به خمينی وشکل گيری فاجعه کنونی ياری رساندند.

از همان روز های اول انقلاب ، افراطيون اسلامی به تاسيسات و بانکها ، کارخانجات ، اماکن مذهبی بهائی ها حمله ور می شدند وبا آن عمل خود می خواستند نشان دهند که پس از به حکومت رسيدن قانون شرعيت شيعه جائی برای معتقدين مذهب بهائی ودگر انديشان وجود ندارد. آنها به وعده خودشان عمل کردند و به محض قدرت گيری، تعداد زيادی از بهائی ها را يا اعدام نمودند ويا آزار های جبران ناپذيری وارد ساختند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


همه اينها در برابر چشمان روشنفکران اتفاق می افتاد ولی روشنفکران نخواستند آنها را ببيند.

هر حکومتی که به حقوق اجتماعی، قضائی، اقتصادی وآزاديهای مردم متجاوز باشد ، ابتدا بايد تلاش شود که اصلاح گردد اگر آن حکومت خاطی توانائی اصلاح شدن از خود نشان نداد بايد از ميان برداشته شود. حکومت اسلامی در دوره هشت ساله با در اختيار داشتن قوه مقننه واجرائيه وحمايت های داخلی و خارجی به رهبری محمد خاتمی نتوانست خود را اصلاح نمايد وبا تمام صراحت به تمام جهانيان نشان داد شايسته حمايت برای اصلاحات نمی باشد لذا رژيم اسلامی تنها شانسی که برای بهروزی ملت ايران گذاشته است از ميان رفتنش می باشد.

از آنجائيکه رژيم اسلامی به يک خطر اتمی عليه جهانيان گرديده است ، سرنگونی خود را هرچه بيشتر مضاعف کرده است لذا جنبش مبارزاتی داخلی مردم ايران را نيز مختل و تحت الشاع نيروهای خارجی قرار داده است.

مردم ايران هنوز از اقدام ضد تاريخی و ضد تکاملی سلمان فارسی در هجوم اعراب به ايران خاطره خوشی ندارند و حمله نظامی امريکا به ايران را با دوره تاريخی سلمان فارسی وياری ها او به اعراب مقايسه می نمايند. يگانگی در ميان ملت ايران در همين عرصه چهره نشان می دهد و استدلال کافی نيز برای آن موجود می باشد.

حکومت اسلامی به رهبری ولايت فقيه تا کنون نشان داده است که حامی وپاسدار روی کار آمدن دولت های ارتجاعی واسلامی وامام زمانی است. حکومت صاحب زمانی "عج" تنها ماموريت دارد که ايران وحتی جهان را به نا بودی بکشاند تا انتظار ظهور امام دوازدهم به اتمام برسد وحکومت را تحويل " آقا امام زمان" بدهد. يا بايد به اتحادی فراگير دست يافت تا ايران را نجات داد يا حکومت اسلامی را آزاد گذاشت تا ايران را به نابودی بکشاند.

آيا روشنفکران ايرانی قبل از انقلاب به مدارک اسلامی دسترسی نداشتند. آيا روشنفکران ايرانی قبل از انقلاب نمی دانستند که اسلام توسط حمله اعراب به ايران آمده است. آيا روشنفکران ايرانی از بيگانه بودن دين اسلام نسبت به فرهنگ وخصوصيات ايرانی ها بی خبر بودند.آيا روشنفکران ايرانی از تاريخ ايران بی خبر بودند.

بخشی از ملاحظات در باره انقلاب اسلامی مرور می شود.

۱ ـ از جانب روشنفکران غير مذهبی ، نيروهای اسلامی به دوجناح مترقی و ارتجاعی تقسيم شده بود. هر مسلمانی که عليه شاه مبارزه می نمود مترقی تلقی می شد وروشنفکران وحدت واطاعت مردم از آنها را مجاز ومترقی می دانستند.همين نگرش تا کنون در ميان بخشی از روشنفکران مصالحه جو ادامه دارد.اگر اين روال يک بار برای هميشه به شکل بنيادی افشاء نگردد ، همان فاجعه انقلاب اسلامی می تواند دوباره اتفاق شکل بگيرد.

۲ـ آسوده طلبی بخشی از نيروهای سياسی ،مبتنی براينکه تمام وظايف روشنفکران بوسيله خمينی در حال به انجام رسيدن می باشد پس نيازی به دخالت روشنفکران نمی باشد و اتحاد عليه شاه از بين می رود لذا از هرگونه مبارزه مستقل اجتناب می شد.

۳ـ محتاط بودن در موضع گيريها از جانب نيروهای غير مذهبی تا حد ممکن صورت می گرفت تا مرحله سرنگونی شاه به تاخير نيانجامدو شکست های گذشته تکرار نگردد.

۴ ـ در تابستان ۱۳۵۷ سازمان چريکهای فدائی خلق با عمليات مسلحانه در شهر مذهبی قم خواستند اتحاد خود را با روحانيون وطلاب نشان بدهند وهمين روند تا تظاهرات ميليونی عاشورا وتاسوعا ادامه داشت. اما پس از آنکه خمينی از تظاهرات وسيع مردم در پشتيبانی از او اطمينان حاصل نمود،در اعلاميه ائی بسيار مشهور اعلام نمود،، ما با کمونيستها ائتلاف نمی کنيم ، چراکه آنها از پشت شمشير می زنند. در همان مرحله خمينی اولين وبزرگترين انشعاب خود را از کمونيستها به کرسی نشاند اما کمونيستها به آن بها نداند.هنوز کمونيستهای بسياری حتی از لنين هم بيشتر از خمينی خاطره ائی تاريخی در ياد ها دارند چراکه خمينی برای اولين بار با بکار بستن همه تاکتيک های لنينی بزرگترين وکهن ترين نظام سلطنتی جهان را سرنگون نمود. بدين خاطر هرساله بخش وسيعی از کمونيست ها سالگرد بيست و دو بهمن را با قلبی سرشار از شادی بر گزار می کنند.برای آنها سرنگونی شاه هنوز چنان شعف انگيز است که از ديدن فاجعه حکومت اسلامی باز مانده اند.

۵ـ نيروهای غير مذهبی در آنموقع نيز در پراکندگی بسر می بردند و نمی توانستند نظر مشترکی در مورد پديده ائی غير قابل انتظار بنام ،، کاريزمای خمينی،، فصل مشترکی داشته باشند ونفرت به شاه چشمان همه را از رويا روئی با حقيقت و واقعيت شکل گيری حکومت اسلامی باز داشته بود.

۶ ـ چند روز پس از سرنگونی شاه ، در صفوف انقلابيون موتلف، انشعاب بزرگی رخ داد وخمينی با نپذيرفتن نيروهای سازمان چريکهای فدائی به حضور خود در مدرسه رفاه آن انشعاب را رسميت بخشيد وچريکها در پس جبران وانتقام جوئی برآمدند که نهايتا نتوانستند کاری پيش ببرند و در همين راستا هرگز در پی ائتلاف گسترده با ديگر نيروهای سياسی برای دفاع از آزادی ودمکراسی وسکولاريزم بر نيامدند بلکه بار ديگر در گروگان گيری سفارت امريکا فريب خمينی را خورد ند واز مبارزه ارتجاعی او در راه مبارزه ضد امپرياليستس حمايت نمودند که اين بار فاجعه به اوج خود رسيد و با چپ و راست زدن های خود انرژی فراوانی از دست دادند که نهايتا ۸۹ در صد آنها به آغوش حزب توده پناه بردند وپس از فروپاشی اردوگاه سوسياليسم فرصت طلبانه با حزب توده وداع گفتند و در دستجات مختلف در ائتلاف های گوناگون با نيروهای مختلف عليرغم عضويت در سازمان فدائيان اکثريت شرکت جستند.

۷ ـ انشعابی که در بالا از آن به سخن رفت می توانست در قبل از قدرت گيری خمينی شکل پذيرد که در آن صورت به قدرت خمينی صدمات جدی وارد می آمد و برای سازمان چريکها مقبوليت تاريخی بسزائی فراهم ی ساخت.

۸ ـ در حال حاضر اين رژيم نيست که در برابر نيروهای برانداز توطئه می چينيد يا سد ايجاد می کند بلکه جريانات ميانه باز و مسا محه جو با عث جلوگيری از شکل گيری اتحاد می شوند و هنوز به مردم اميد می دهند که می توان از درون حاکميت اسلامی به حاکميتی عقلانی دست يافت.

۹ ـ نيروهای اسلامی همواره کسانی را که در راه به قدرت رسيدن آنها سد ايجاد کرده اند برابر قرآن و ارهاب از ميان برده اند. دين اسلام يعنی دين تسليم در برابر احکام الله !!نيروهای غير مذهبی از ترور های احمد کسروی وديگران بدست اسلاميست ها با خبر بودند وهمواره در وحشت بسر می بردند لذا از انتقاد به شکل گيری حکومت اسلامی بطور جدی پرهيز می نمودند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016