گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 تیر» انتخابات آزاد به مثابه تاکتيک و استراتژی، ب. بینياز (داريوش)23 تیر» هويت فرهنگی ايرانی- اسلامی ما و نقد آن، ب. بینياز (داريوش) 6 تیر» ايوب يهودی، ايوب اسلامی، ب. بینياز (داريوش) 9 اسفند» نقدی بر آشفتهفکریهای يوسفی اشکوری، ب. بینياز (داريوش) 18 آبان» نظام ايدئولوژيکی "ماهی سياه کوچولو"، ب. بینياز (داريوش)
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! يادداشتی بر سخنرانی مهرداد درويشپور، ب. بینياز (داريوش)سخنرانی مهرداد درويشپور عضو شورای هماهنگی جنبش جمهوری خواهان دموکراتيک و لائيک ايران در بروکسل پيش از آن که تلاشی باشد برای وحدت ايرانيان يک بيانيهی "چپ سابق" شرمگين از نوع جديد است. دو نکته در سخنرانی آقای درويشپور بسيار برجسته است.ويژه خبرنامه گويا ۱- «اين عضو شورای هماهنگی جمهوری خواهان دمکرات ولائيک ايران تاکيد کرد که جمهوری خواهی تنها پروژه ای در باب شکل حکومت نيست، بلکه گرايش سياسی و فرآيندی است که از نزديکی سه خانواده سياسی در ايران - چپ های دمکرات، ملی گرايان و دين باوران لائيک- با فاصله گيری و نفی اقتدارهای موروثی، دينی و مسلکی پديد آمده است. او اشاره کرد گروه های اتنيکی نيز اساسا جمهوری خواه و طرفدار جدايی دين و دولتند و بخشی از خانواده جمهوری خواهان به شمار ميروند و از آنجا که بسياری از جمهوری خواهان مخالف تبعيض جنسيتی، دينی و اتنيکی اند، گروه های اتنيک های تحت ستم به مراتب با جمهوری خواهان نزديک ترند تا نيروهايی که اصولا به وجود چنين ستمی در جامعه ايران باور ندارند» [سخنرانی درويشپور در بروکسل] آقای دوريشپور به سادگی فقط خود و يارانش (البته يارانی که قبلاً در سازمانهای چپ طرفدار شوروی سابق بودهاند) را میبيند. از نظر او «جمهوریخواهی»، که معلوم نيست تحت عنوان «جمهوری» چه درکی دارد، فقط از عهدهی سه نيرو تشکيل میشود يعنی «چپهای دمکرات، ملیگرايان و دينباوران لائيک» و خودسرانه نتيجه میگيرد که «از آنجا که بسياری از جمهوری خواهان مخالف تبعيض جنسيتی، دينی و اتنيکی اند، گروه های اتنيک های تحت ستم به مراتب با جمهوری خواهان نزديک ترند تا نيروهايی که اصولا به وجود چنين ستمی در جامعه ايران باور ندارند» نيروهای ديگر به نظر آقای درويشپور «اصولا» به چنين ستمی در جامعه ايران باور ندارند! اگر ما جملهی بالا را از پوستهی دروغين خود خارج کنيم متوجه میشويم که آقای درويشپور با زبان بیزبانی میخواهد بگويد که فقط «چپهای سابق» میتوانند «نجات دهندهی» ايران باشند. زيرا صيغهی «دينباوران لائيک» [بگذريم که مفهومی اشتباه است] را فقط برای «دکوراسيون» آنجا گذاشته وگرنه ما «دينباور لائيک» نداريم!! اگر آقای درويشپور با زبان ساده و شهامت میگفت که چپهای سابق بايد خود يک جبهه يا اتحاد بسازند بسيار واقعیتر و حقيقیتر بود تا خود را پشت يک چنين فرمول ناموفق و حذفکنندهای مخفی کند. آقای درويشپور بیپروا و خودسرانه تمام کسانی را که به نوبهی خود تلاش میکنند برای يک ايران آزاد و دموکراتيک مبارزه کنند در رديف وابستگان به «قدرتهای بيگانه» و «نوع آراستهتر چلبيسم» خوانده است. او به خود اجازه میدهد بدون مدرک و شواهد و بدون آن که بچه را به نام اصلی صدا کند، هر کس را که مثل او فکر نمیکند، وابسته به قدرت بيگانه بداند. ولی آن چه در سخنان آقای درويشپور نهفته است و قابل تأکيد میباشد، اين است که او هنوز در دام تبليغات جمهوری اسلامی است. تاکنون چنين بوده که جمهوری اسلامی يعنی پوزيسيون برای اپوزيسيون تصميم میگرفت که با چه نيرويی وارد مذاکره بشود يا نشود و آيا اپوزيسيون اجازه دارد که در سطح بينالمللی با نيروهای همسويش وارد مذاکره بشود يا خير. خط قرمزی که جمهوری اسلامی برای اپوزيسيون کشيده بود. «غرب» برای جمهوری اسلامی و آقای درويشپور هنوز همان «امپرياليسم خونخوار» است که بايد عليه آن مبارزه کرد. و آقای درويشپور در اين خانهی ايدئولوژيکی (ضد امپرياليستی) احساس بسيار مطبوعی دارد. آقای درويشپور! اين هيچ اشکالی ندارد که شما همفکران خود را برای اتحاد فرا بخوانيد و بخواهيد يک جمع خودی داشته باشيد، ولی برای اثبات حقانيت خود اساساً لازم نيست که «ديگران» را يک مشت آدم خودفروخته و وابسته معتقد به چلبيسم معرفی کنيد. شما میتوانيد مانند گذشته به مبارزات ضد امپرياليستیتان ادامه بدهيد، ولی اگر کسی از اپوزيسيون با «امپرياليستها» وارد گفتگو شد، اين به خودی خود به معنی «خودفروختگی» نيست. اين فرمول اتحاد شوروی سوسياليستی سابق و جمهوری اسلامی است که شما هنوز آن را تکرار میکنيد. در همين زمينه: Copyright: gooya.com 2016
|