چهارشنبه 24 آبان 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش تظاهرات اعتراض به قتل ستار بهشتی - همبستگی با نسرين ستوده در پاريس (با عکس)

در روز يکشنبه يازدهم نوامبر ۲۰۱۲ به دعوت کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی، برای همبستگی با نسرين ستوده در بيست و ششمين روز اعتصاب غذای او، و در اعتراض به قتل هولناک ستار بهشتی کارگر و وبلاگ نويس ايرانی، نزديک به يک صد تن از ايرانيان فرانسه در ميدان سن ميشل پاريس گرد هم آمدند. احساس اندوه مشترک و خشم از بابت قتل اين وبلاگ نويس جوان در زير شکنجه، به اين گردهمايی چهره ويژه ای بخشيده بود. مرگ يک جوان در زير شکنجه تنها به جرم نوشته هايش در فضای مجازی و گره خوردن اين واقعه با نام شوم کهريزک، و همچنين روش بی شرمانه قاتلين در خبر دادن به خانواده ستار کافی بود تا جمع امروز ايرانيان از هميشه شوريده تر به نظر برسد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پس از پخش چند سرود، بيانيه فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر توسط فروغ جواهری يکی از اعضای کميته خوانده شد. سپس بهمن امينی فرازهايی از نوشته های ستار بهشتی را بازگو کرد که نشان از زبان صريح و شجاعانه اين جوان ميهن دوست داشت. پس از شعرخوانی ويدا فرهودی و محمد جلالی، نوار گفتگوی مسيح علی نژاد با خواهر ستار پخش شد. در اين مصاحبه خواهر ستار به شرح ماجرای دستگيری برادرش می پردازد. در انتها چند کلمه از جانب مادر ستار شنيده شد که شديدا جمع ايرانيان را متاثر کرد. پس از آن دريا، جوانترين عضو کميته متنی را به زبان فرانسه خواند که در آن از چشم يک دختر سيزده ساله به ايران، به اعتصاب غذای نسرين ستوده و به مرگ ستار مينگريست و چرايی اينهمه جنايت را از بزرگتر ها می پرسيد. بهيه جيلانی يکی از دوستان ستار در فضای مجازی هم در سخنی کوتاه از فروتنی، مهربانی و ايراندوستی ستار ياد کرد و گفت ستار را از ما گرفتند. به هوش باشيم و نگذاريم ستارهایِ ديگر ايرانزمين را از ما بگيرند.

مراسم ايرانيان با خواندن آخرين نوشته ستار که درست پيش از دستگيری اش نوشته و در وبلاگش منتشر کرده بود، و سرود ای ايران به پايان رسيد.

در طول گردهمايی، به زبان فرانسه بيانيه های کميته مستقل ضد سرکوب در اعتراض به مرگ ستار بهشتی و همبستگی با اعتصاب غذای نسرين ستوده برنده جايزه ساخاروف ۲۰۱۲، همراه با بيانيه های گزارشگران بدون مرز به زبان فرانسه و بيانيه جامعه های حقوق بشر به زبان انگليسی در اعتراض به قتل ستار و سخت تر شدن سرکوب در ايران، بين غيرايرانيان علاقمند پخش شد.

در زير ترجمه متنی که دريا نوشته بود و در گردهمايی آن را خواند می آوريم.

من نامم درياست، سيزده ساله ام و می پرسم چرا؟

من نامم درياست. ۱۳ ساله ام. من ايرانيم و در فرانسه به دنيا آمده ام. مثل تمام همسالان فرانسوی ام به رسم اينجا درس خوانده ام. مانند همسالانم موسيقی گوش می کنم، فيلم می بينم، کتاب می خوانم، دست در دست دوستانم به گشت و گذار می روم. با اين همه چيزی مرا از دوستانم جدا می کند.

می شنوم که در سی اکتبر همين سال يک جوان بلاگر ايرانی به نام ستار بهشتی در ايران دستگير شد و چند روز بعد برای تحويل دادن جسد بی جانش، به دليل مرگ زير شکنجه، خانواده اش را به دادگستری احضار کردند. می شنوم که يک وکيل و مدافع حقوق بشر به نام نسرين ستوده به شش سال حبس محکوم شده چرا که از حقوق موکلانش، زندانيان سياسی و کودکان محکوم به اعدام، دفاع کرده است. می شنوم که يک دانشجو به نام بهاره هدايت به نُه سال زندان محکوم شده، تنها به دليل بر پا کردن کمپين يک ميليون امضا برای دفاع از حقوق زنان. و از فراز سيزده سالگی ام می شنوم از اين دست خبرهايی که نمی فهمم شان، چرا که در زندگی روزانه کشور آزادی چون فرانسه جايی ندارند، اما مردم سرزمينی با آن دست در گريبانند. مردمی که می دانم به من و ما شبيهند و چيزی جز زندگی بهتر و آزادی نمی خواهند.

اين چه کشوريست؟ اين چه حکومتيست که يک زن، يک مادر مانند نسرين ستوده را ناچار ميکند تا برای ديدار با فرزندانش دست به اعتصاب غذا بزند؟ اين چه نظاميست که پليس اش با ماشين از روی تظاهر کنندگان بی دفاع رد ميشود؟ اين چه عدالتيست که يک مادر حق به خاک سپردن و عزاداری برای فرزندش را ندارد. فرزندی که خود بی گناه کشته شده است؟ از من نخواهيد که در سيزده سالگی پاسخی به اين پرسش ها داشته باشم. نه.

سياست علم پيچيده ايست، حق با شماست. اما اينهمه بيدادِ آشکاری که در برابرمان می گذرد نيازی به تحليل ندارد، نه، فقط بايد محکومش کرد. پس به من حق بدهيد که حتی در سيزده سالگی از شما بپرسم چرا اينهمه ناعدالتی؟

من نامم درياست، سيزده ساله ام و می پرسم چرا؟

کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی – پاريس


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016