دوشنبه 30 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رد يا تائيد صلاحيت چرا هر دو خطرناک شده اند؟ علی کشتگر

علی کشتگر
بايد از جرياناتی که از ورود هاشمی به صحنه چنان به وجد آمده اند که وی را ناجی ايران قلمداد می کنند و پيشاپيش آمدن او را حلال مشکلات می دانند يادآور شد که هرگونه اغراق در توان هاشمی اولا مايه نوميدی های بعدی و ثانيا موجب بی اعتباری اپوزيسيون است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

در سرای آقای خامنه ای (بيت رهبری) بر سر چگونگی دفع "شر" هاشمی و مشايی از سر "رهبری" و اين که از ميان جليلی، قاليباف و ولايتی کدام يک بعنوان نامزد اصلح بايد از صندوق های رای بيرون آيند اتفاق نظر وجود ندارد.

ظاهرا در ميان فرماندهان نظامی و امنيتی نيز در اين زمينه اختلاف نظر بروز کرده است.

اين اختلافات دليل اصلی به تعويق افتادن اعلام نظر شورای نگهبان در مورد صلاحيت نامزدهاست.

تصميم شورای نگهبان به رد يا قبول صلاحيت هاشمی رفسنجانی و رحيم مشايی قطعا به نظر خامنه ای بسته است. خامنه ای تا کنون در مورد اين دو نامزد بويژه در مورد هاشمی به تصميم نهايی نرسيده است. او هنوز نمی داند در صورت رد صلاحيت مشايی واکنش احمدی نژاد و اثرات تخريبی آن چه خواهد بود. مهم تر از آن اين که خامنه ای هنوز کم هزينه ترين راه مقابله با کانديداتوری هاشمی را پيدا نکرده است. او نمی داند که بايد هاشمی را توسط شورای نگهبان حذف کند يا در فرايند مهندسی انتخابات رد صلاحيت هاشمی کار آسانی نيست.

هاشمی در ۳۰ سال گذشته جزو ارکان نظام بوده است. او به نوبت همه پست های عالی جمهوری اسلامی را بر عهده داشته است. رياست مجلس، مديريت و فرماندهی جنگ هشت ساله، دو دوره رياست جمهوری، رياست مجلس خبرگان و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام. خمينی و خامنه ای بارها وی را ستوده اند. او را مرد عبور از بحران های سخت نظام می شناسند. هاشمی در ميان روحانيون سنتی مقبول تر از شخص خامنه ای و در درون نظام صاحب نفوذ ريشه دار و گسترده ای است. او از حمايت ضمنی مراجع شيعه از جمله آيت الله سيستانی و وحيد خراسانی که نسبت به سياست های خامنه ای به ديده انتقادی می نگرند نيز برخوردار است.

رد صلاحيت هاشمی نفی مشروعيت و رد کارنامه جمهوری اسلامی است. اين تصميم بحران جمهوری اسلامی را عميق تر می کند و انتخابات را به يک مضحکه بی رمق تقليل می دهد. و قطعا مشروعيت شخص خامنه ای را که مسئول رد صلاحيت وی شناخته خواهد شد بيش از پيش در درون و بيرون حکومت و در ميان روحانيان زير سوال می برد.

با توجه به آن که اعلام عدم صلاحيت هاشمی هزينه سنگينی به خامنه ای تحميل می کند، برخی از اطرافيان وی برای توجيه رد صلاحيت سن هاشمی را بهانه قرار می دهند. می گويند آدم هفتادونه ساله چگونه می تواند کار سنگين مديريت اجرائی کشور را هدايت کند. اما اين استدلال نيز کمکی به خامنه ای که خود نيز علاوه بر سالخوردگی از چندين بيماری رنج می برد نخواهد کرد. چرا که در جمهوری اسلامی مسئوليت خامنه ای بيش از رئيس جمهور است.

با حذف هاشمی و مشايی درجه رقابت انتخاباتی جناح های رژيم به صفر می رسد و متناسب با آن حماسه سياسی خامنه ای که قرار بود با شرکت همه گرايش های وفا دار به جمهوری اسلامی به صحنه آورده شود منتفی می شود. در يک جمله رد صلاحيت هاشمی و مشايی از منظر افکار عمومی اقدامی است گواه بر آگاهی خامنه ای از انزوای خود و از نفرت عمومی نسبت به ولايت فقيه. اين تصميم هيچ معنايی ندارد مگر اعتراف خامنه ای به شکست حتمی نامزد مورد حمايتش از آنها.

هزينه تاييد صلاحيت اين دو کانديدا نيز کمتر از رد صلاحيت آنان نيست.

چرا که در اين صورت بيرون آوردن نامزد رهبر از صندوق های رای با چالشهای خطرناکی روبرو خواهد شد.

اکثريت بزرگ مردم ايران بدرستی بيت رهبر و اطرافيان نظامی امنيتی آن را مسئول اصلی فسادها و همه مصيبت های اقتصادی و اجتماعی و انزوای ايران در جامعه بين المللی می دانند. مردم بارها در فرصت های مختلف نشان داده اند که با خامنه ای و سياستهای داخلی و خارجی او مخالف اند و هرجا که بتوانند به اميد دگرگونی در اوضاع به حرکت درمی آيند و مخالفت خود را ابراز می دارند. در چند سال گذشته هاشمی و مشايی هر کدام از موضع متفاوت خود با بيت رهبر و منويات او زاويه نشان داده اند. و به علامت نارضايتی از سياست های رهبر کليد واژه ها و پيام هائی را به جامعه فرستاده اند. و در نتيجه امروز در غياب يک اپوزيسيون معتبر و متشکل بسياری از مردم در مخالفت با خامنه ای به هاشمی و مشايی دخيل می بندند.

رفتار انتخاباتی مردم در صورت تاييد صلاحيت نامزدی هاشمی و مشايی احتمالا هجوم به سوی صندوق ها با هدف ابراز مخالفت با خامنه ای و به اميد گشودن دريچه ای به سوی تغيير شرايط موجود است که کار مهندسی و تقلب در نتيجه انتخابات را بسيار دشوار و پر هزينه می سازد. واکنش رای دهندگان در صورت احساس تقلب می تواند حرکات اعتراضی و تکرار وسيع تر حوادث سال ۸۸ باشد.

با توجه به اين که خامنه ای امروز ضعيف تر از ۴ سال پيش و بدنه نهاد های نظامی و روحانيان سنتی مساله دار تر از گذشته است، کار سرکوب رای دهندگان معترض در خرداد ۹۲ دشوارتر و پر هزينه تر خواهد بود. بويژه آن که اين بار دولت احمدی نژاد نيز در کار مهندسی انتخابات مزاحمت ايجاد خواهد کرد. احتمالا نظر خامنه ای آن است که مشايی در مرحله احراز صلاحيت ها کنار گذاشته شود و هاشمی درجريان برگزاری انتخابات و با دو مرحله ای کردن آن بازنده اعلام گردد. و احتمالا جليلی به کمک سپاه و بسيج به عنوان هفتمين رئيس جمهور منصوب شود.

خامنه ای سياست های خارجی و داخلی خود را با سياست های اصلاح طلبان و جناح هاشمی در تقابل می بيند. او برای قبضه کردن کامل قدرت و پيشبرد سياست های ماجراجويانه منطقه ای و هسته ای جمهوری اسلامی با تحمل هزينه ای سنگين جريان های پيش گفته را از قدرت حذف و با به حاشيه رانده است. او به آسانی حاضر نيست بازگشت دوباره آنان را به مراکز اصلی قدرت بپذيرد. مگر آنکه جنبش اعتراضی مردم او را به عقب نشينی و چرخش مجبور کند. انتخابات خرداد ۹۲ فرصتی مجدد برای ابراز مخالفت با سياست های خامنه ای است. نتيجه انتخابات هرچه باشد شکاف های درونی رژيم را عميق تر خواهد کرد. فضای امنيتی و نظامی حاکم بر جامعه و ادامه حصر رهبران جنبش سبز نشان می دهد که انتظاری از خروجی صندوق های انتخابات خرداد ۹۲ نميتوان داشت.

رفتار انتخاباتی مردم و اميد بستن به "بد" برای اجتناب از "بدتر"امری است طبيعی که البته از سر ناچاری و در نبود يک اپوزيسيون معتبر که بتواند رهبری مطالبات مردم و سازمان دهی نارضايتی ها و تلاش های عمومی را عليه استبداد دينی برعهده گيرد، دنبال می شود.

اين رفتار قابل درک است. آنچه قابل درک نيست رفتار و گفتار کسانی است که سالهاست به نام اپوزيسيون بازی در زمين ديکتاتور و دنباله روی از جناحهای ميانه روی نظام را تبليغ می کنند و به هر بهانه ای اعتقاد به جنبش اجتماعی و به صفوف مستقل و متشکل نيروهای دموکراسی خواه و سکولار را نفی می کنند.

می شود در انتخابات فرمايشی رژيم شرکت کرد و به نامزدی که از نقطه نظر منافع ملی و جنبش دموکراسی خواهی مزيتی بر ديگران دارد رای داد. نمی شود اما به پرنسيب های سکولاريسم و دموکراسی خواهی وفادار بود و در عين حال به توهم عمومی در مورد چهره های ميانه رو جمهوری اسلامی که عمری پرچم دشمنی با سکولاريسم را در دست دارند و پرنسيب و اصول خود را در همه حال حفظ جمهوری اسلامی قرار داده اند، دامن زد.

بايد به جرياناتی که از ورود هاشمی به صحنه چنان به وجد آمده اند که وی را ناجی ايران قلمداد می کنند و پيشاپيش آمدن او را حلال مشکلات می دانند يادآور شد که هرگونه اغراق در توان هاشمی اولا مايه نوميدی های بعدی و ثانيا موجب بی اعتباری اپوزيسيون است.

ای کاش اين جريانات هم در وفاداری به پرنسيب های سکولاريسم و دموکراسی خواهی به اندازه وفاداری هاشمی به پرنسيب های جمهوری اسلامی استوار و پيگير بودند. جريانی که استراتژی خودرا گذار از ديکتاتوری به دموکراسی و برقراری جمهوری به معنای راستين آن قرار داده باشد، نمی تواند تاکتيک شرکت در انتخابات فرمايشی رژيم را با اصول استراتژيک خود اشتباه کند.

علی کشتگر
Ali.keshtgar@yahoo.fr


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016