سه شنبه 8 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نخستين کارشکنی مستقيم خامنه‌ای در آستانه تشکيل دولت روحانی! علی کشتگر

علی کشتگر
سخنان ديروز رهبری صرفا در پشتيبانی از محافل تندرو و برای دلگرم کردن و فعال کردن آنان که تنها پايگاه مورد اعتماد خامنه‌ای به شمار می‌روند بيان شده است. اين سخنان آن هم در آستانه آغاز کار دولت جديد اهانت به رأی مردم است و البته احساس حقارت خامنه‌ای را در برابر رهبران جنبش سبز به نمايش می‌گذارد. اين ادعا که سران "فتنه" سلامت انتخابات را پذيرفته‌اند، آيا پيامی برای بازجويان در خود ندارد؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در حالی که يک هفته بيشتر به آغاز کار دولت جديد باقی نمانده و فشارها برای آزادی زندانيان سياسی و رهبران جنبش سبز از هر سو عليه خامنه ای در حال افزايش است، او در نشستی با دانشجويان بسيجی بار ديگر مدعی شد که:
۱ـ در انتخابات ۸۸ تقلبی صورت نگرفته است!
۲ـ سران فتنه پس از آن همه رفتارهای "نانجيبانه" در جلسات خصوصی بالاخره قبول کردند که تقلبی صورت نگرفته است! اما حاضر نيستند در مجامع عمومی به اشتباه خود اعتراف کنند.
۳ـ خامنه ای بار ديگر بر ضرورت توبه سران فتنه "عذرخواهی" به عنوان شرط آزادی آنان تاکيد نمود. نقل به معنی (کيهان دوشنبه هفتم مرداد ماه)

به اين مدعيات که بارها از زبان علی خامنه ای تکرار شده بسياری از صاحب نظران، رهبران و فعالان جنبش سبز و خانواده های قربانيان سرکوب پاسخ داده اند و به هزار و يک دليل اثبات کرده اند که در انتخابات ۸۸ به فرمان خامنه ای رای مردم را برای احمدی نژاد دزديدند. پس اگر قرار بر اعتراف و عذرخواهی باشد بيش از هر کس اين خامنه ای است که بايد بخاطر کودتا و جنايات پس از آن از رای دهندگان، قربانيان سرکوب، زندانيان سياسی و سران جنبش سبز عذرخواهی و طلب عفو کند. ابعاد عواقب سياسی، اقتصادی و اجتماعی دولت دست نشانده خامنه ای برای ايران و ايرانيان از جنگ هشت ساله نيز بزرگتر و وخيم تراست و هر آدم منصفی که به مناظره ها و مباحث پيش از انتخابات ۸۸ توجه کرده باشد می داند که موسوی همين عواقب را پيش بينی می کرد! و حالا نجابت "آقا" را ببينيد که به خود اجازه می دهد خود را سمبل "نجابت" و موسوی را "نانجيب" قلمداد کند. دراين نوشتار به آنچه خامنه ای در جمع هواداران بسيجی خود تکرار کرده، به اختصار پاسخ می دهم:

نخست بايد بگويم که برخی حقايق تاريخی چنان "اظهر من الشمس" هستند که انکار آنها فقط انکار کننده را بی اعتبار می کند. کودتای انتخاباتی بيست و دوم خرداد ۸۸ و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در اين زمره اند.
آقای خامنه ای دست کم از دوم خرداد ۷۶ متوجه اين "واقعيت تلخ" شده است که در هرگونه انتخاباتی که در ايران برگزار شود، مردم به نامزد مورد نظر ايشان حتی اگر پيغمبر خدا هم باشد رای "نه" می دهند. موجی که در ۸۸ از دل جامعه ايران در مخالفت با شخص خامنه ای و نامزد محبوب او بلند شد بسيار قوی تر از موج بزرگ دوم خرداد ۷۶ بود که خاتمی را به شخص رهبر تحميل نمود. خامنه ای و ايادی او که در ماههای پيش از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ نگران پيروزی خاتمی بر احمدی نژاد بودند، از ورود خاتمی به صحنه رقابت ممانعت به عمل آوردند. تصور آنان بر اين بود که ميرحسين موسوی نمی تواند جای خاتمی را بگيرد، درست مثل همين انتخابات اخير که با حذف خاتمی و هاشمی بر اين گمان بودند که رای دهندگان اين دو به آقای حسن روحانی روی نمی آورند.

ميرحسين موسوی اما پس از تاييد صلاحيت صراحتا با گفتمان حاکم که آن را "گفتمان دروغ و بی احترامی" به حقوق ابتدايی مردم می دانست، مرزبندی کرد و توانست اکثريت عظيم مردم ايران را در موج سبز، با خود همراه کند.

خامنه ای که چند روز پيش از ۲۲ خرداد ۸۸ شکست خود را مسلم می دانست، همه توان نظامی، امنيتی و تبليغاتی خود را عليه رای مردم به کار انداخت و خود مستقيما فرماندهی کودتای انتخاباتی را بر عهده گرفت. در اين زمينه اسناد، شواهد، آمار و ارقام و نوارهای رسواکننده فرماندهان نظامی که از هر اعترافی صريح ترند؛ به قدری متنوع و انکارناپذير هستند که هر چه بيشتر خامنه ای بر "نانجيب" بودن معترضان و رهبران جنبش سبز اصرار ورزد، بيگانگی خود را با "نجابت" آشکارتر می سازد و فهم ناچيز خود را از شعور مردم به نمايش می گذارد، همان مردمی که خامنه ای در اوج آن سرکوب ها "ميکروب" خطابشان کرد و رئيس جمهور دست نشانده اش نيز "خس و خاشاک" شان خواند. ننگ آن کودتا هرگز با انگ زدن به معترضان و قربانيان سرکوب که پرسش "رای من کو" را با گلوله، کهريزک، تجاوز و شکنجه پاسخ گرفتند، پاک نمی شود.

اگر در آن انتخابات که ۱۲ سال پس از دوم خرداد ۷۶ برگزار می شد کانديدای خامنه ای بخت پيروزی داشت، چرا خامنه ای هزينه حذف خاتمی را از صحنه رقابت تحمل کرد؟

چرا کيهان احتمال اعتراضات را دو روز پيش از رای گيری اعلام نمود و سپاه پيشاپيش برای سرکوب مردم بسيج شده بود؟ مگر حسين شريعتمداری "علم غيب" داشت؟

چرا پيشاپيش ارتباط تلفنی ستادهای موسوی و کروبی قطع شد؟

چرا پيش از روز انتخابات به ستادهای موسوی و کروبی حمله شد؟

چرا فعالان اين ستادها را پيشاپيش يعنی قبل از اعلام نتايج آراء دستگير کردند؟

چرا خامنه ای با عجله و پيش از آن که مراحل قانونی برای اعلام نتايج انتخابات توسط شورای نگهبان طی شود، احمدی نژاد را پيروز انتخابات اعلام کرد؟

چرا خامنه ای در آن زمان برای ميليونها مردمی که دست به اعتراضات مسالمت آميز زدند و پرسيدند "رای من کو" هيچ پاسخی مگر گلوله، حبس و شکنجه نداشت؟ و مثلا چرا درخواست رهبران جنبش سبز که خواستار برگزاری تجمعات قانونی و بررسی اسناد تقلب توسط يک کميسيون بی طرف بودند، نپذيرفت؟

و اما اين ادعای خامنه ای که گويا رهبران جنبش سبز در "جلسات خصوصی" سلامت انتخابات ۸۸ را پذيرفته اند دروغی بی شرمانه است. ادامه حصر و حبس رهبران جنبش سبز خود بهترين دليل بر دروغ بودن اين ادعای مضحک و حقيرانه است. آقای خامنه ای و ايادی او در حالی هنوز و هر روز اين دروغها را تکرار می کنند که رهبران در حصر جنبش سبز از هر گونه پاسخی به اتهامات و دروغ های آنان محرومند.

خامنه ای خود بهتر از هر کس می داند که پيروزی روحانی در اين انتخابات نيز بخاطر آن بود که مردم او را مخالف سياست های جاری حکومت او و نزديک به گفتمان جنبش سبز ديدند. صرفنظر از آن که روحانی در آينده بتواند به وعده های خود وفا کند يا خير.

اين که از دوم خرداد ۷۶ تا به امروز، خامنه ای با وجود در اختيار داشتن همه امکانات تبليغاتی و همه راههای ممکن تهديد و تطميع باز هم در هر گونه رقابت کنترل شده ای که داورهای وسط و کناری بازی هم از او جانبداری می کنند، می بازد، بسيار پرمعناست و صد البته خامنه ای معنای آن را می داند. اين که دست و دهان مخالف و يا منتقد را ببندی و خود هر چه دوست داری از جانب او بگويی رويه ی جديدی نيست. هر ديکتاتوری که به روز خامنه ای می افتد، يا بايد قدرت را واگذار کند که البته ديکتاتورها علی القاعده شرافت و شجاعت چنين کاری را ندارند و يا بايد به همان راهی بروند که خامنه ای می رود. راه قربانی کردن اخلاق، وجدان و همه فضايل انسانی در مسلخ محبوب بی وفای قدرت!

و اما اين که چهار سال پس از آن کودتا هنوز خامنه ای خود را مجبور می بيند رهبران جنبش سبز را در زندان نگه دارد، اين که جرات محاکمه آنها را به خود نمی دهد، اين که هر روز او و دست پروردگانش دروغ جديدی عليه آنان ساز می کنند، و اين که امروز بايد در کار رئيس جمهوری که به اعتبار جنبش سبز به پيروزی رسيده است کارشکنی کنند؛ همه و همه نشانه شکست اخلاقی و سياسی خامنه ای از جنبش سبز و مقاومت تحسين برانگيز رهبران آن است. جنبشی که اعتبار خود را در مخالفت و مبارزه عادلانه با ديکتاتوری خامنه ای کسب کرده است. و اما چرا رئيس واقعی نظام جمهوری اسلامی در آستانه کار دولت جديد خواستار توبه ی رهبران جنبش سبز شده است؟ به اين دليل ساده که روحانی برای آزادی آنان در افکار عمومی زير فشار است و احتمالا آزادی آنان را برای آنچه توسط او و هاشمی رفسنجانی "آشتی ملی" ناميده می شود طلب کرده است. پاسخ خامنه ای به روحانی آن است که شرط آزادی آنان نفی هويت آنان است. بايد سلامت انتخابات ۸۸ را بپذيرند، توبه کنند و از درگاه رهبری طلب عفو نمايند.

اين ادعا که "سران فتنه" سلامت انتخابات را پذيرفته اند آيا پيامی برای بازجويان در خود ندارد؟ شيوه معمولی بازجويان خامنه ای آن بوده و هست که هرچه او بخواهد و بگويد آنان می کوشند به زور شکنجه از زبان زندانی جاری کنند، اما خوشبختانه در اين زمينه نيز تاکنون بازجويان نتوانسته اند منويات رهبری را به اجرا درآورند. اما اگر روزی يکی از رهبران جنبش به زير شکنجه سلامت انتخابات ۸۸ را اعلام نمايد، بازهم مردمی که از کارنامه سياه بازجويان مقام رهبری آگاهی کامل دارند، نه تنها ندامت زندانی را باور نمی کنند، بلکه در عقايد خود راسخ تر و در مخالفت خود با ديکتاتور قاطع تر می شوند.

کارشکنی در مسير وعده های انتخاباتی روحانی از نخستين روز پيروزی او توسط سخنگويان و اطرافيان رهبر ی آغاز شده بود. آنها حتی به روحانی اجازه نداده اند خاتمی را در مراسم تحليف دعوت کند. سخنان ديروز رهبری صرفا در پشتيبانی از همين محافل تندرو و برای دلگرم کردن و فعال کردن آنان که تنها پايگاه مورد اعتماد خامنه ای به شمار می روند بيان شده است. اين سخنان آنهم در آستانه آغاز کار دولت جديد اهانت به رای مردم است و البته احساس حقارت خامنه ای را در برابر رهبران جنبش سبز به نمايش می گذارد. هيچ کس به اندازه خامنه ای و ايادی او ناسازگاری ولايت فقيه را با رای مردم و با هرگونه اقدام در جهت اصلاح نظام موجود اثبات نکرده است.

علی کشتگر
Ali.keshtgar@yahoo.fr


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016