سه شنبه 29 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فاجعه سينما رکس آبادان، اولين لکه ننگ جمهوری اسلامی، اختر قاسمی

اختر قاسمی
تأسف‌بار است که ما ملت و به‌خصوص خانواده‌ی سينما چگونه اين جنايت را فراموش کرديم و حتی تلاش نکرديم که مسئولان را وادار کنيم تا سينما رکس را به محل يادبود قربانيان تبديل کنند! سينما رکس را خراب کردند تا هيچ اثری از اين فاجعه وحشتناک که خود به‌بار آوردند نباشد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به ياد قربانيان سينما رکس؛
تقديم به خانواده های آنها
و همه ی هموطنانم در آبادان


هر سال سالگرد سينما رکس آبادان حس عجيبی به من دست ميدهد و به آن روزهای شوم می انديشم. در اين روزها اغلب من در خيال خود در خوزستان سير می کنم و به لحظاتی می انديشم که اين خبر وحشتناک را شنيدم و تاثير بسيار منفی و دردناکی که بر روح و روان همه ما وارد کرده بود. روزهای غم انگيزی خوزستان را فرا گرفته بود. در آن زمان در ذهن من نوجوان اين پرسش مدام تکرار می شد که چگونه ممکن است و چه کسی می تواند انسان ها را زنده زنده بسوزاند؟ حتی تصورش غير ممکن بود. جو انقلابی و هرج و مرج وحشتناکی بود. در آن زمان آنقدر تبليغات عليه ساواک و رژيم قوی بود که هر جنايتی بدون هيچگونه بررسی از جانب مخالفين شاه و انقلابيون به ساواک و شاه نسبت داده ميشد (گرچه بعدها مشخص شد که برخی از طرف عوامل خمينی و آخوندها بود). در آن دوران انقلابی متاسفانه شعور کمتر عملکرد داشت و شور انقلابی حرف اول را ميزد.

اين جنايت درست در روز ۲۸ مرداد يعنی سالروز قدرت گرفتن دوباره شاه در ايران و برکناری دولت مصدق بود. بهترين روزی که مرتجعين مذهبی بتوانند خشمشان را عليه مدرن بودن رژيم شاه و خود شاه که خمينی کينه ای شخصی از او داشت، نشان دهند. آبادان را که می توان مدرن ترين شهر ايران در آن زمان نام نهاد، هدف مرتجعين قرار گرفت. ملايان و مرتجعين به خوبی می دانستند که برای همراه کردن خوزستان که شريان اقتصادی مملکت را در دست داشت بايد اقدامی تاثير پذير کرد. خوزستان نسبت به بقيه ی استان های ايران به دليل وجود نفت و حضور غربی ها بخصوص انگليسی ها از زمان پيدايش نفت فرهنگ متفاوتی با ديگر استان های ايران داشت. فرهنگ مدرن غربی تا حدی شهرهای نفتی خوزستان بخصوص آبادان را تصرف کرده بود و زنان و دختران در اين شهرها بسيار آزادانه تر رفتار می کردند. نوع لباس پوشيدن و رفتار دختران و پسران جوان در اين شهرها با اغلب شهرهای ايران متفاوت بود. چيزی که مرتجعين مذهبی نمی توانستند تحمل کنند. آنها با آتش زدن سينما رکس که بيش از ۷۰۰ تماشاگر داشت و سوختن اغلب آنها احساسات مردم را جريحه کردند و خشم آنها را برافروختند. عاملين اين سناريوی وحشتناک بعد از آتش سوزی به سرعت اعلاميه از قبل آماده شده ی خود را در سطح شهر آبادان پخش کردند و آن را به ساواک و شاه نسبت دادند. خشم و تنفر مردم نسبت به رژيم رشد کرد بطوريکه بعد از اين فاجعه اعتراضات در خوزستان بيشتر شد و به دنبال آن اعتصابات کارگران شرکت نفت که رژيم را به زانو در آورد. با اينکار به دو هدف رسيدند شوراندن مردم و بستن سينماها! فاجعه سينما رکس آبادان به گفته ی شخصی که مامور اين کار بود ( حسين تکبعلی زاده) به دستور روحانيون مرتجع عوامل خمينی صورت گرفت. وقتی که حسين تکبعلی زاده بعد از انقلاب به دستور عوامل رژيم اسلامی آزاد شد نزد مسئولين در دولت موقت رفت و تلاش کرد تا به يکی از مسئولين بگويد که او دستور را از چه کسانی داشته! اما کسی به حرف او گوش نداد و به او گفتند به زندگی مخفی ادامه دهد! فشار خانواده ها ی قربانيان باعث شد که او دوباره دستگير شود. اما با اينکه در محاکمه اش گفت که او دستور از ساواک نداشته، اما در آن شرايط کسی او را نشنيد و او را سريع اعدام کردند تا دست جنايتکاران واقعی رو نشود! (حتی برخی مطبوعات رژيم هم به اين موضوع اشاره کردند. مطلبی در وبسايت فارس نيوز به نوعی اين موضوع را اشاره کرده که تکبعلی زاده خواهان افشای عاملين جنايت در دوران دولت موقت بود و حتی اشاره می کند که اگر افشا می کرد مشکلاتی بوجود مياورد!)

فاجعه ی سينما رکس جنايتی که هيچگاه فراموش نمی شود گرچه عاملين واقعی آن نه تنها محاکمه نشدند بلکه بعد از انقلاب با قدرت گرفتن بيشتر جنايت کردند. افسوس که ما به راحتی فراموش می کنيم به طوريکه همين جانيان را امروز برخی ناجی خود و مردم ميدانند. مرتجعين مذهبی در اين ساليان هم نشان دادند که برای رسيدن به خواست های خود به هر جنايتی دست ميزنند. آنها نشان دادند که چگونه ضد تمدن و مدرنيت و سينما و هنر هستند.

عملکرد رژيم اسلامی و کارنامه ی ۳۵ سال جنايت های گوناگونش از سنگسار و اعدام های دسته جمعی و تجاوز و شکنجه ی زنان باردار در زندان تا پرتاب مخالفين از کوه، با ماشين رد شدن از روی تظاهر کنندگان، تکه تکه کردن مخالفين با کارد و... به سوال من پاسخ داد که چنين کاری به راحتی از مرتجعين مذهبی قسی القلب برمی آيد!

ضديت انقلابيون اسلامی با مدرنيت و هنر پيش از انقلاب به صورت آتش زدن سينماها و بلافاصله بعد از انقلاب پس از روی کار آمدن با اخراج کارگردانان و هنرپيشگان و دست اندرکاران متخصص سينما ادامه يافت و حزب الهی هايی را که هيچ گونه اطلاعی از سينما و تئاتر نداشتند بر سر کار آوردند (به جز چند فرصت طلبی که همکاری کردند!)

تاسف بار است که ما ملت و بخصوص خانواده ی سينما چگونه اين جنايت را فراموش کرديم و حتی تلاش نکرديم که مسئولين را وادار کنيم تا سينما رکس را به محل ياد بود قربانيان تبديل کنند! سينما رکس را خراب کردند تا هيچ اثری از اين فاجعه وحشتناک که خود ببار آوردند نباشد. اميدوارم که دست اندرکاران متعهد سينما و خانواده های قربانيان با کمک مردم بتوانند محل يادبودی را با ذکر نام قربانيان سينما رکس در آبادان و تهران بنا نهند.

تنها کارگردان ايرانی که به عنوان يک سينماگر وجدانش اجازه نداد در اين رابطه سکوت کند پرويز صياد بود که با تحقيقاتش در اين رابطه نمايش محاکمه ی عاملين سينما رکس را ساخت و در آلمان و اروپا به روی صحنه برد که نقش مهمی در افشاگری عاملين فاجعه داشت.

در سالگرد اين فاجعه متاسفانه آنچنان که بايد اين روز يادآوری نمی شود. حتی رسانه ها هم گاهی فقط چند خطی از اين روز می نويسند. فاجعه ی سينما رکس آبادان لکه ی ننگی برای رژيم اسلامی ست که با هيچ چيز پاک نمی شود و به همين دليل هم پس از ۳۵ سال اجازه داده نمی شود تا در اين باره تحقيق شود و ۳۵ سال است که سکوتی غم انگيز نسبت به اين فاجعه وحشتناک حاکم است.

به اميد روزی که عاملين واقعی اين فاجعه دستگير و محاکمه شوند ...
ياد قربانيان سينما رکس زنده باد!

اختر قاسمی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016