پنجشنبه 14 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ساده‌نويسي در شعر امروز، علي باباچاهي: ساده‌نويسي من توبه‌ي ادبي نيست، ايسنا

علي باباچاهي معتقد است: ساده‌نويسي در آخرين مجموعه‌ي شعرش «پيكاسو در آب‌هاي خليج فارس» به معناي بازگشت ادبي يا توبه‌ي ادبي نيست.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي ساده‌نويسي در شعر امروز عنوان كرد: قبل از اين‌كه به ساده‌نويسي اشاره كنم، به يك نوع شيوه‌ي نگارش در شعر معتقد نيستم؛ يعني شاعران مي‌توانند دشوارنويس يا ساده‌نويس باشند و يا به گونه‌هاي مختلف ديگري بنويسند و هيچ دستورالعملي براي اين ‌كار درنظر گرفته نشده است. اين موضوع تنها به ادبيات ايران مربوط نمي‌شود؛ بلكه در كل دنيا اين‌گونه است. از شاعران پيچيده‌نويسي مانند مالارمه تا ساده‌نويس‌ها داريم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




او افزود: دوم اين‌كه هيچ شاعري ملزم نيست در طول حيات شاعري‌اش فقط به يك نوع شيوه‌ي بيان متوسل شود؛ مثلا ما نيما يوشيج را داريم كه تجربه‌هاي متفاوت زباني در دوره‌هاي شاعري‌اش دارد و اگر دشوارنويسي را تجربه مي‌كرده، «مرحله‌اي» از شاعري اين شاعر بوده و به اين معنا نيست كه دشوارنويسي‌هاي او تمريني براي ساده‌نويسي شعرهاي بعدي او باشد. از همين منظر، معتقدم كه پاره‌اي از شاعران چند «مرحله»‌ي شعري را از سر مي‌گذرانند. اين شاعران، شاعراني هستند كه سبك آن‌ها را مرعوب خودش نمي‌كند و من از اين دسته شاعران به عنوان شاعراني آوانگارد و پيش‌رو ياد مي‌كنم كه در جناح سرزنده و جسارت‌آميز شعر به حساب مي‌آيند و شاعران «چندمرحله‌يي» ناميده مي‌شوند.


شاعر «نم‌نم بارانم» يادآور شد: شاعران آوانگارد حتا خودشان را هم به چالش مي‌كشند و به اعتقاد من، اين‌ها مجهز به نوعي چاشني انفجار و نوعي غريزه‌ي عصيان هستند؛ بنابراين در هر مرحله‌اي، جنسي از زبان را تجربه مي‌كنند.


او در ادامه تصريح كرد: ساده‌نويسي را تجربه‌اي از زبان مي‌دانم كه برخي از شاعران مي‌توانند به آن برسند.


باباچاهي با بيان اين مطلب كه ساده‌نويسي منحصر به يك نوع خاص نيست، تأكيد كرد، به گونه‌هاي متعدد ساده‌نويسي در زبان شاعران قائل است و در تبيين نسبت خودش با ساده‌نويسي نيز اظهار كرد: ما در شكلي از ساده‌نويسي تنها با فرستنده و گيرنده‌ي پيام مواجه‌ايم كه اين سادگي مقبول من نيست و راضي‌ام نمي‌كند؛ بلكه در سادگي كه مطمع نظرم است، مسأله‌ي زبان، كلمه و ذخاير معنايي كه هر كلمه دارد، اهميت دارد. كلمه از رنگ، موسيقي، معنا و ضدمعنا مي‌تواند برخوردار باشد و من به اين مسأله اهميت مي‌دهم؛ بنابراين معتقدم در اين دعواي ساده‌نويسي نرخ تعيين مي‌كنم.


اين شاعر در ادامه در تشريح دقيق‌تر نسبت خود با ساده‌نويسي به تازه‌ترين مجموعه‌ي شعرش «پيكاسو در آب‌هاي خليج‌ فارس» اشاره كرد و گفت: ببينيد شما در «پيكاسو در آب‌هاي خليج‌فارس» فقط با نوعي مبادله‌ي معنا روبه‌رو نيستيد. شايد در نگاه اول به نظر برسد بخشي از اين شعرها و سطرها با يكديگر ارتباط ندارند؛ به معنايي، نوعي بي‌نظمي در آن‌ها مشهود است كه اين نگاه برآيند مقايسه‌ي شعرهاي اين دفتر با مقايسه‌ي ساده‌نويسي بخش اعظمي از شعر امروز ايران است. اما در اين بي‌نظمي نظمي وجود دارد كه لزوما نسبتي با اين سادگي‌هاي متعارف ندارد و با نظم‌هاي ديكته‌شده نسبتي ندارد؛ بنابراين معتقدم كه اين مجموعه سادگي‌هاي خاص خودش را دارد و پيچيدگي‌هاي خاص خودش را هم تداعي مي‌كند.


باباچاهي با بيان اين مطلب كه توبه نكرده است، گفت: ساده‌نويسي من در مجموعه‌ي «پيكاسو در آب‌هاي خليج‌ فارس» به معناي ندامت از مراحل شعري كه پشت سر گذاشته‌ام، نيست؛ بلكه من در مجموعه‌ي «پيكاسو در آب‌هاي خليج ‌فارس» به تجربه‌ي ديگري از جنس ساده‌نويسي در زبانم رسيده‌ام.


او در پاسخ به اين‌كه در اين مقطع زماني روي ‌آوردن علي باباچاهي به ساده‌نويسي متأثر از اتفاقات اخير در شعر شاعران سال‌هاي دهه‌ي 80 است يا به نوعي پاسخ‌ دادن به نيازي برآمده از وجود شاعر، گفت: علي باباچاهي آدمي نبوده كه در طول سال‌ها شاعري‌اش ساده‌نويسي را تجربه نكرده باشد؛ بلكه معتقدم او نقطه‌ي عزيمتش ساده‌نويسي است.


اين شاعر تصريح كرد: من در سال‌هاي دهه‌ي 60، زبان شعرم به عنوان زباني ساده به حساب مي‌آمد. هرچند معتقدم آن سادگي هم سادگي خاص خودش بود. رفته رفته در دفترهاي «نم‌نم بارانم»، «عقل عذابم مي‌دهد» و «قيافه‌ام كه خيلي مشكوك است» به تجربه‌هاي ديگري از شعر و زبان رسيده‌ام؛ بنابراين با نگاهي به اين دفترها مي‌بينيم كه مصدر آن‌ها نوعي ساده‌نويسي بوده است.


او افزود: تصورم اين نيست كه شعرم از يك پيچيدگي خارق‌العاده برخوردار باشد. درواقع معتقدم كه شعر من تنها پيشنهادهايي در مقابل مؤلفه‌هاي آشنا، تكراري و كسالت‌بار شعر امروز داده است؛ همين و نه بيش‌تر.


باباچاهي خودش را از مجموعه‌ي شعرش يك‌ونيم سال جلوتر دانست و در بيان علت آن، به طولاني ‌شدن روند گرفتن مجوز آن اشاره كرد و به مخاطب يادآور شد كه شما با اين مجموعه دچار اعجاب نشويد؛ بلكه منتظر مراحل ديگري از تجربه‌هاي شعري و زباني من باشيد كه آن مراحل در كتابي به نام «فقط از پريان دريايي زخم زبان نمي‌خورد» مشهود است؛ بنابراين خواننده فكر نكند كه اين آخرين كار من است و همچنان منتظر چهره‌ي ديگري از من باشد.


او با اشاره به تأكيدي كه بر فهم و حرمت‌ گذاشتن به فهم مخاطب دارد، گفت: براي پاسخ به انتظارات مخاطبانم به سمت ساده‌نويسي نرفته‌ام و نمي‌روم. از اين منظر، با مخاطب كاري ندارم و با تمام اهميتي كه براي مخاطب و خلاقيتش در خوانش متن قائل‌ام؛ اما هرگز به سمت ساده‌نويسي رقيق‌شده و فريب‌كاري براي گسترده ‌شدن دامنه‌ي مخاطبانم نمي‌روم.


اين شاعر در ادامه، ساده‌نويسي در سال‌هاي دهه‌ي 80 را لزوما متأثر يا در اعتراض به اتفاق‌هاي دهه‌ي 70 ندانست و تأكيد كرد: ما حتا در همان سال‌هاي دهه‌ي 70 شاهد ساده‌نويسي هستيم و جريان‌هاي ساده‌نويسي وجود داشت و يادمان باشد كه در آن سال‌ها، شعر ساده متأثر از فروغ فرخزاد بود؛ هرچند عده‌اي آن را به نام خودشان مصادره كردند. چنان كه ما شاعراني چون منوچهر آتشي، م. آزاد و حتا مهدي اخوان ثالث را داريم كه اين شاعران عموما ساده‌نويس هستند و كجا پيچيده صحبت كرده‌اند؟


او در تشريح وضعيت شعر دهه‌ي 70، با اشاره به آن‌چه به اشتباه به دشوارنويسي در اين دهه تعبير شده است، گفت: در شعر دهه‌ي 70 به رغم ابداعات و ابتكارات شاعري، يك اغتشاش هم به وجود آمد كه اين متأثر از دريافت‌هاي ذوق‌زده و عجولانه از آثار تأليفي و ترجمه‌يي فلاسفه‌ي متأخر در زبان فارسي بود و زير عنوان «ستيز با استبداد نحو»، تك‌چهره‌هايي به اين جريان دامن زدند كه جسارت ورزيدن‌شان را دوست داشتم. درواقع، آن گمان پست‌مدرن‌گرايي به پست‌مدرن‌نمايي منجر شد.


باباچاهي گفت: من بخش اعظم شعر فارسي را از سال 1300 تا 1380 همراه با ساده‌نويسي مي‌بينم؛ اما همه‌ي حركت‌هاي ساده‌نويسي مورد تأييدم نبوده است و معتقدم كه ساده‌نويسي حرف اول را در شعر نمي‌زند. ممكن است شعر پيچيده باشد؛ اما لذت‌آفرين باشد كه مي‌توان آن‌ها را شعرهاي بورخس‌پسند صدا زد. ممكن است شعري در نگاه اول ساده به نظر برسد؛ اما هنگامي كه در پي تعيين تكليف با آن شعر هستيم، ديگر ساده به نظر نمي‌رسد.


او در ادامه با تمايز قائل شدن بين مغلق‌نويسي و دشوارنويسي گفت: من با مغلق‌نويسي و صنعت‌گري در شعر مخالف‌ام. درواقع، بازي زباني مطرح‌شده در دهه‌ي 70 يك مسأله‌ي فلسفي و جدا از صنعتگري است و تأكيد بر زبانيت زبان در شعر لزوما به معناي مغلق‌نويسي و يا حتا دشوارنويسي نيست.


اين شاعر راه نجات ساده‌نويسي از آسيب‌هايي را كه ممكن است حياتش را تهديد كند، در فرديت ساده‌نويسي عنوان كرد و گفت: تشخص ساده‌نويسي، تفرد و فرديت ساده‌نويسي مي‌تواند مسير حيات سالم اين جريان را تضمين كند و شاعران نبايد از روي دست هم تقلب كنند. ساده‌نويسي بايد تفكيك‌شده باشد و نه به عنوان يك جريان گله‌وار نوشتاري در بين شاعران متعارف شود. ساده‌نويسي اگر فرآيند يك ذهنيت ويژه و منحصر ‌به‌فرد باشد، مسلما با ساده‌نويسي ديگري تفاوت دارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016