در همين زمينه
17 آبان» نظر مقام رهبري درباره نگهداري ماهواره، شيعه نيوز26 مهر» تهديد شبکه هاي فارسي زبان ماهواره اي و تمهيد اهالي رسانه، ابتکار
بخوانید!
6 تیر » واژگان و ضربالمثلهای لری گردآوری شدند، ايسنا
6 تیر » مدير سابق تالار مولوی: پلمپ تالار مولوی به رخ کشيدن قدرت است، ايلنا 6 تیر » معاون اداری مالی دانشگاه تهران: تالار مولوی متعلق به دانشگاه تهران است و بايد با اولويت اين دانشگاه مورد استفاده قرار گيرد، ايسنا 6 تیر » بيانيه جمعی از اهالی فرهنگ و هنر: هر چه سريعتر ابعاد غيرقانونی اقداماتی که منجر به پلمپ تالار مولوی شده بررسی شود، ايسنا 6 تیر » بانک مرکزی: دلايل درج شعر معروف سعدی در پشت اسکناس ۱۰ هزار تومانی، مهر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، farsi1 در حاشيه امنيتاين روزها به هر کجا که می نگری سخن از فارسی۱ است؛در محافل خانوادگی،در تاکسی و اتوبوس،در بحث های دانشگاهی و کارشناسی و بيشتر از همه شايد در مجلات خبری و پايگاه های اطلاع رسانی...اما موضوع به واقع چيست؟در واقع سوال اين است که مگر تا به حال و تا پيش از ورود اين شبکه به عرصه رقابت های رسانه ای، شبکه های ماهواره ای فارسی زبان فراوانی به امر توليد محتوا(از فيلم و سريال گرفته تا کليپ و آهنگ)برای مخاطبان ايرانی مشغول نبودند؟و مهم تر از آن اينکه مگر همان شبکه ها هم اکنون نيز با قدرتی افزون تر به فعاليت های سابق خود ادامه نمی دهند؟پس چه شده است که ناگهان با اين هجمه تبليغاتی تنها و تنها از يک شبکه سخن به ميان می آيد و ساير شبکه ها فراموش می شوند؟ايا در اين صورت اين سوال پيش نخواهد آمد که نکند ساير شبکه ها خودی باشند...؟ اگر در اين تعريف که «رسانه جمعی (Mass Media) رسانهای است که در زمان واحد، پيامهای يکسان را برای تعداد زيادی از افراد ارسال میکند.»توافق داشته باشيم به اين نتيجه می رسيم که جامعه امروز بدون وسايل ارتباط جمعی،جامعه ای غير قابل تصور است و در واقع وسايل ارتباط جمعی برای جوامع مهم بوده و بسته به نوع نظامی که رسانه تابع آن است و علايق و نيازهای افراد خاص و ميزان توسعه يافتگی آن جامعه، کارکردهای متنوعی دارند.مهمترين ويژگی رسانههای جمعی « نهادی بودن» آنها است. به اين معنا که پيام درون يک نظام منسجم ارتباطی و با هدف اثر گذاری بر آگاهیهای مخاطب تهيه و ارسال میشود. بايستی به اين نکته توجه کرد که پيام مورد نظر يک وسيله ارتباط جمعی با چه هدفی و با توجه به چه نوع رسالت و مأموريتی مطرح شده است. از سوی ديگر بايد گفت که تلويزيون يکی از مهم ترين رسانه های جمعی است که ضمن داشتن محاسن و مزايای فراوان آموزشی، هنری تفريحی، القاء عقيده، سازمان يابی، کسب مهارت، سرگرمی، آگاهی و … ، بدآموزی های اجتماعی را نيز به همراه دارد؛اين توضيح را می توان اضافه کرد که رسانه های جمعی جزو وسايل ارتباطی محسوب می شوند که در آنها در اکثر اوقات ارتباط يک طرفه آن هم از سوی تهيه کننده به سوی مصرف کننده شکل می گيرد و اين تهيه کننده است که قادر است آنچه را که خود خواهان آن است، در اختيار مصرف کننده قرار دهد. امروز و با مشاهده تبليغات فراوانی که بر عليه شبکه فارسی۱ صورت می گيرد،مخاطب در انديشه کنکاش درباره تفاوت های اين شبکه با ساير شبکه های مشابه می افتد و در تلاش است تا با کشف اين تفاوت ها،دليلی بيابد برای اين همه تبليغ. اما با بررسی محتوايی اين شبکه با ساير شبکه های فارسی زبان به اين نتيجه می رسد که نه تنها اين شبکه تفاوت خاصی با ساير شبکه های مشابه خود ندارد،که بعضا برخی ديگر از شبکه ها نيز بسيار بيش از فارسی۱ به دنبال آنچه «تخريب فرهنگ ملی»عنوان می شود،هستند.کافی است تا در نگاهی تحليلی به بررسی محتوای شبکه های فارسی زبان ماهواره پرداخت و صحت ادعاهای مطرح شده را مورد تاييد قرار داد. جالب است بدانيد که عدم بکار گيری لغات غير اخلاقی و دوبله هايی که خانواده های ايرانی از گفتن آن در جمع خود برنجند،و رعايت مناسبت های مذهبی وخودداری از پخش برنامه های کمدی و شاددر ايام سوگواری، ويژه برنامه های ولادت مشاهير بزرگ فارسی زبان از ويژگی های برجسته فارسی ۱ است؛امری که در زير نويس کردن يک سری فيلم ها در بعضی شبکه ها، اساسا رعايت نشده و خانواده ها به واقع از ديدن فيلم هايی پخش شده از آنها وحشت دارند... در واقع اين روزها وضعيت به گونه ای شده است که ساير شبکه های فارسی زبان ماهواره،با توجه به تمرکزی که بر شبکه فارسی۱ شده است،آزادانه به پيشبرد اهداف خود مشغولند و بسيار نيز از «حاشيه امنيت»ايجاد شده برای خود خرسند...آغاز پخش سريال ها و فيلم های هاليوودی در برخی از اين شبکه ها را می توان حجتی دانست بر اين ادعا؛سريال هايی که با تقليدی صرف از فارسی۱ در تلاشند تا ساير مخاطبان ايرانی را نيز جذب خود نموده و توجه آنها را از درون،به بيرون مرزها متمرکز نمايند. بدون شک تلويزيون رسانهای گيرا و جذاب است و به آسانی بينندگان را به خود جلب می کند ونيازی نيست بيننده حتما با سواد باشد تا پيام آن را درک کند و در مقايسه با راديو از جهت بعد بصری دارای مزيت مضاعفی است هرچند که هزينه آن بيشتر است ولی از بعد آموزشی و اثر بخشی بسيار قويتر است. تلويزيون ثابت کرده است که وسيله ارتباطی نيرومندی است که با تکيه بر توانمندیهای خود،می تواند تاثيرات فراوانی را بر جامعه بگذارد.اين رسانه فراگير چه در داخل و چه در خارج جذابيت های زيادی برای سرمايه گذاران داخلی و خارجی دارد؛در خارج از مرزهای ايران که موضوع اصلی گزارش ماست،سرمايه گذاران با بهره گيری از خلاهای رسانه ملی،به تهيه و توليد برنامه هايی مشغولند که «فکر می کنند» با سلايق و علايق مخاطب ايرانی سازگار است.آنان در اين راه چندان خود را محدود به «درچارچوب فرهنگ ايرانی»کار کردن نمی دانند و هرآنگونه که صلاح می دانند برنامه توليد می کنند:برنامه هايی که چه بسا در تضاد کامل با فرهنگ ايرانی نيز باشد.البته نبايد چندان از اين امر تعجب نمود زيرا رسانه عرصه رقابت است و رقابت محل تجارت و از همين رو نمی بايست از نوع برنامه های پخش شده در شبکه های ماهواره ای،چندان تعجب نمود زيرا مديران اين شبکه ها به صلاحديد خود به شکل دهی افکار در جهت حداکثر درآمد زايی برای خود گام بر می دارند و تنها منافع خود را در نظر دارند و نه هيچ موضوع ديگری را...کارکردهای رسانهها با توجه به رسالت و مأموريت آن رسانه تعريف میشود و آن به اين مفهوم نيست که به طور کامل کارکردهای رسانهها متفاوت از هم است و با توجه به تعريف رسانه مورد نظر در يک جامعه میتوان کارکرد و وظيفه اصلی آن را مشخص نمود و اين امر مستلزم اتخاذ راهبردهای مناسب در جهت رسيدن به اهداف عملياتی و کارکردی مورد نظر رسانه میباشد. اين کارکرد ها در حالی است که منتقدان فارسی۱ در ايران بدون توجه به هدف تاسيس هر شبکه ای که همانا بيزينس است می نويسند:« اين شبکه برای اولين بار اقدام به دوبله آثار نمايشی روز اروپا، آمريکا و آسيای جنوب شرقی به زبان فارسی نموده است. اگر چه کيفيت اين دوبله ها، بسيار ضعيف و غير قابل مقايسه با دوبله فيلم های خارجی در داخل ايران است، ولی در مقايسه با شيوه زيرنويس فارسی اين آثار که در ديگر شبکه ها صورت می گيرد، توانسته است نظر مخاطبين خود را به نوعی جلب کند. پيش بينی می شود به تدريج شبکه فارسی ۱ تلاش می کند که اين نقيصه را نيز رفع نموده و به کيفيت دوبله آثار پخش شده بيافزايد. از ويژگی های ديگر اين شبکه، پخش سريال های طولانی مدت و دنباله دار خانوادگی و تفريحی معمولی است، که مخاطب اصلی آن خانواده ها بوده و با هدف کاملاً تفريحی و احيانا ضد ارزشی برای ايرانيان،تهيه و پخش می شوند.»اما جالب اينجاست که گويی تعمد خاصی بر نام بردن از همين يک شبکه وجود دارد زيرا مشابه يک چنين اقداماتی حتی با درجات شديدتر در ساير شبکه ها نيز انجام می شود و هيچ واکنشی را هم بر نمی انگيزاند؛به واقع آيا در ماهيت تفاوتی بين شبکه های ماهواره ای وجود دارد؟مگر نمی بينيم که بعضی ديگر از شبکه ها نيز به موازات فارسی۱ اقدام به توليد سريال هايی با دوبله فارسی نموده اند؟ مگر نمی بينم که صحنه ها ی عريانتر و الفاظ ی رکيک تر در ساير شبکه ها وجود دارد، چرا در برابر آنها ساکتيم و مانند فارسی۱ به نقد آنها نمی پردازيم؟ چرا وقتی می بينيم که وقتی بازرگانان همگی از اثرات معجزه آسای رسانه های جمعی در بالا بردن ميزان فروش کالاها آگاه هستند و بدين جهت همه روزه مبالغ گزافی برای تبليغ کالاهای خويش از طريق ماهواره ها اختصاص می دهند و مسلماً از برکت همين وسايل چندين برابر سود به کف می آورند،به آسيب شناسی اين موضوع در تمامی شبکه های ماهواره ای نمی پردازيم و مانند ساير موضوعات،تنها يک جنبه از کار را پررنگ نموده و بعد از مدتی جارو جنجال،آن را به موزه تاريخ می سپاريم؟ چرا وقتی که برای گردانندگان شبکه های ماهواره ای حتی ساعات پخش برنامه هايشان برای مخاطب ايرانی نيز مهم است و آنها تلاش می کنند تا خود را با برنامه زندگی روزمره ايرانيان هماهنگ نمايند،ما نمی توانيم با يک آسيب شناسی اساسی و نه تبليغاتی،به بررسی ريشه های گرايش مردم به ماهواره ها بپردازيم؟می دانيم که معمولاً اعضای خانواده برنامه کار و زندگی خود را طوری تعيين می کنند که بتوانند بموقع از تماشای برخی از برنامه ها بهره مند شوند. بسياری از بينندگان برنامه ها نيز می کوشند به هر وسيله ای که شده باشد در ساعت نمايش خود را به نزديک ترين گيرنده تلويزيون يا ماهواره برسانند. تاثير برنامه های تلويزيونی و ماهواره ای در تغير ساعات خواب کودکان را می توان به خوبی مشاهده کرد؛ اغلب کودکان با توجه به علاقه شديد خود به برنامه های تلويزيونی و ماهواره ای،برنامه استراحت و خواب خود را تغيير می دهند؛ با پايان برنامه به خواب رفته و با آغاز برنامه آن بيدار می شوند و در موارد بسياری امکان اينکه آنها را بتوان قانع کرد که بموقع و پيش از پايان برنامه های تلويزيون يا ماهواره بخواب روند و يا بموقع تکاليف مدرسه خود را آماده کنند، وجود ندارد.وقتی ما با واقعيتی تا بدين حد عريان رو برو هستيم،چرا با يک نگاه کارشناسانه تلاش نمی کنيم تا با توليد محتوا برای مخاطب ايرانی،اگر می توانيم نگاه مخاطب را از بيرون به درون مرزها منتقل نماييم؟چرا تنها می کوشيم تا با نفی ديگران به اثبات خودمان بپردازيم؟و بدتر از آن چرا تنها با هجمه بر عليه يک شبکه که اين روزها آن شبکه فارسی۱ نام دارد،ساير شبکه ها را فراموش نموده و عملکرد مخرب آنها را به بايگانی می فرستيم؟اين سوالات و سوالات بيشمار ديگر موضوعاتی است که توجه به آنها برای شفاف سازی افکار عمومی اين روزها بيش از هر زمان ديگری ضروری می باشد... Copyright: gooya.com 2016
|