جمعه 11 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش تابناک: حبیب در تهران چه می‌کند

ورود خواننده‌های لس آنجلسی به ایران که در انتخابات نهم طرفداران برخی کاندیداها از آن بعنوان حربه‌ای برای تخریب رقیبان کاندیدای خود در میان قشر ارزشی و انقلابی کشور استفاده می‌کردند، اکنون سوژه‌ای برای تفاخر دولت شده است تا جایی که نه تنها این مسئله را تقبیح نمی‌کنند بلکه به نوعی از حضور این افراد دفاع کرده و حضور این افراد را نیز توجیه می‌کنند همانطور که دبیر شورای‌ اطلاع رسانی ‌دولت در این باره نوشته است: «اخیراً خبرهایی منتشر شده، که البته تایید هم نشده است و حاکی از آن است که برخی خوانندگان لس‌آنجلس‌نشین به کشور برگشته‌اند و البته همین شایعه موجب عصبیت شدید محافل ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی در خارج از کشور بخصوص امریکا شده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




حالا تصور کنید به فرض صحت این اخبار برخی خوانندگانی که صدها لقب استاد و ... به خود داده‌اند و پس از 30 سال در جریان فتنه سال گذشته، پشت به ملت و حق کرده و با طمع خام به دامن دشمنان تابلودار ایران خزیدند و علیه مردم ایران و انقلاب اسلامی سخن گفتند امروز چه حالی دارند؟ راهی که دیگران پس از 30 سال پیمودن آن عملاً به بن‌بست رسیده و شکست خود را پذیرفته‌اند برخی‌ها با تأخیری 30 سال آن را آغاز کرده‌اند آن هم در روزهای آخر عمر!» اما آنچه در این میام مهم است واکنش مردم قشرهای مختلف کشور نسبت به این موضوع است.

اینکه شما در لس آنجلس باشی، آنجا یک خواننده پاپ معروف شده باشی و هیچوقت با هیچ جنس مخالفی در یک کادر ظاهر نشوی خودش کلی مشکوک است و سوال برانگیز. حالا «مرد تنهای شب» بعد از عمری در ینگه دنیا زندگی کردن و ظاهرا عمری برنامه‌ریزی طولانی مدت داشتن برای شیوه متفاوت بودن، خواندن و کلیپ ضبط کردن تصمیم گرفته که به سرزمین مادری برگردد و در اینجا بخواند و آلبوم منتشر کند. ضمنا پسرش را هم با خودش آورده! آدم که بدون خانواده جایی نمی‌رود. اما ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست...باور کنید ما دیر خبردار شدیم... حبیب نامه‌نگاری‌هایش را کرده، امضاهایش را گرفته، خانه و زندگی‌اش را آورده ایران و خلاصه اینکه هم قصد ماندن دارد و هم قصد کنسرت دادن و آلبوم دادن.

حبیب کیست؟
حبیب محبیان در سال 1331 در شمران آذربایجان به دنیا آمده. سه سال در رضاییه و چند سالی هم در تبریز زندگی کرده است و اصالتاً اهل رضاییه است. حبیب هم از همان دوران کودکی به گیتار علاقه فراوانی داشته و تنها کسی هم که به راه موسیقی کشیده شد خود حبیب بوده و با مخالفت‌های اعضای خانواده روبرو شد و به خاطر این کار تنبیه بدنی هم شده است، ولی او از کارش دست نمی‌کشد. دوران دبیرستان او مصادف با دهه شصت اروپا و پیدایش گروه بیتلز بود که ذوق و شوق موسیقی را در وجود حبیب ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که به آموختن موسیقی و نواختن گیتار که ساز مورد علاقه اش بوده روی آورد. چند سال بعد طی تبلیغ رادیو و تلویزیون برای استخدام خواننده راهی آنجا می‌شود و پس از گذراندن مراحلی مورد تایید داوران قرار می‌گیرد و در بین شانزده - هفده نفر دیگری که در این مسابقه قبول شده بودند جای می‌گیرد. دو سال در آنجا می‌ماند و در طول این دو سال آموزش موسیقی هم می‌بیند. بعد از آن به خدمت سربازی می‌رود رفت و در خدمت نیز جزو خوانندگان باشگاه افسران می‌شود تا در کاخ جوانان برنامه اجرا کنند و این گونه از طرف کاخ جوانان رضاییه به تمام کاخ‌های جوانان سرتاسر ایران سفر کرده است. پس از اتمام سربازی با دختری به نام شادی ازدواج می‌کند که یک پسر هم به نام احمدرضا از او دارد که در ایران زندگی می‌کند. همسر اولش به علت اشتباهی زدن آمپول کزاز می‌میرد و چند روز بعد مادرش هم فوت می‌کند تا این گونه دو خاطره بد در ذهن حبیب نقش ببندد.

حبیب در سال 1356 اولین آلبومش را با عنوان «مرد تنهای شب» روانه بازار می‌کند. «مرد تنهای شب» آلبومی بود که بیشتر کارهایش ازجمله شعر، آهنگ و تنظیمات حاصل کار حبیب بود. همین آلبوم او را به شهرت رساند و برایش محبوبیت زیادی بین مردم به دست آورد. او بیشتر آهنگ های این آلبوم را برای مادر و همسرش خواند؛ قطعاتی چون «شهلای من» و «نگاهم»، «مادر» یا «خرس کوکی (ببار ای برف)». سپس با زن دیگری به نام ناهید ازدواج کرد که پسرش محمد حاصل ازدواج آنهاست.

حبیب علاوه بر خوانندگی آهنگسازی و ترانه سرایی هم می‌کند. در نوازندگی گیتار هم متبحر است و از معدود خوانندگانی است که در کارهایش از گیتار دوازده سیم استفاده می‌کند.

آلبوم‌های مختلفی از او منتشر شده؛ دو آلبوم اول او با نام‌های «مرد تنهای شب» و «سلام همسایه» که قبل از انقلاب منتشر شدند ریتمی آرام داشتند و بیشتر آهنگ‌های آن غمگین بودند. از سال 1360 به بعد که حبیب به لس آنجلس رفت چهار آلبوم به نام‌های «آفتاب مهتاب»، «خورشید خانوم»، «آخه عزیزم چی میشه» و «همراز» را منتشر کرد. بعد از آن او آلبوم‌های صفر، بزن باران، کویر باور، خداوندا و خانه کوچک را منتشر کرد و در دو آلبوم بعدی خود پسرش را هم به عرصه خوانندگی وارد کرد که در آنها -«جوونی» و «خودشه» - بیشتر ریتم تند و امروزی مورد استفاده واقع شده بود. آخرین آلبومش «ایران بانو» است که در آن همه جور سبکی وجود دارد. ضمنا او سال گذشته کتابی هم منتشر کرد که در آن تمامی اشعارش چاپ شده بود.

حبیب که در کارهایش گاه مواضع اجتماعی را هم دنبال می‌کند، در مصاحبه‌ای که سال گذشته داشته دیدگاهش را اینطور بیان می‌کند: «مسجد باید باشد اما مشروبخواری هم باشد. باید مردم آزاد باشند که حرفشان را بزنند. ایران تنها جایگاه آخوندها نیست. در ایران جوان‌ها هستند که دارند این مملکت را می‌گردانند. یک مغزهایی هستند که اصلا استثنایی هستند. متأسفانه بعضی‌هایشان می‌زنند بیرون. ولی وطن‌پرست هم زیاد داریم. نمونه‌اش همین ماهواره که فرستادند فضا.»

وقتی همه خوابیم
ماجرای آمدن حبیب به ایران و درخواست مجوز و آلبوم و کنسرت و باقی جریانات از وبلاگ رضا رشید پور، مجری جنجالی تلویزیون شروع شد. او که مدتی است هیچ فعالیت رسانه‌ای ندارد و در وبلاگش هراز گاهی اخبار پشت پرده می‌نویسد در وبلاگش نوشت: «حبیب محبیان، خواننده اهل لس‌آنجلس قصد دارد در ایران کنسرت برگزار کند. این خواننده لس‌آنجلسی که از حدود شش ماه قبل به ایران بازگشته شاید به زودی در ایران کنسرت برگزار کند. او از ریشه‌ها حرف می‌زند و از تمام دلتنگی‌هایش در آمریکا. خیلی‌ها به او کمک کرده‌اند تا مسیر ادامه کارش در داخل کشور هموار شود. این بار که او را دیدم خبرهای خوبی داشت . ظاهرا به زودی مجوز رسمی برای اجرای کنسرت با صدای حبیب صادر خواهد شد.» در همان پست وبلاگی بود که رشیدپورحضور محمد در ایران را هم ذکر کرد و تا اینجا جلو رفت که حتی شاید در کنسرت پدر با او همراه شود.

همین نوشته وبلاگی که بعدها همراه با عکسی از رشیدپور و حبیب شد آغاز ماجرای رسانه‌ای حضور این خواننده لس آنجلسی در تهران بود.

حبیب و شایعه نامه به یک شخص
حبیب در حالی که مشغول آماده کردن آلبوم موسیقی خود درتهران بود شایعه شده به یک شخص نامه نوشت. او در نامه خود که به نظر می‌رسد دلیل اصلی مساعدت برای حضورش در تهران بود، گفت: «اینجانب تاکنون در آهنگ های خود هیچگاه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران چیزی نخوانده‌ام . خواهشمندم به دلیل وضعیت جسمانی من، با بازگشتم به ایران موافقت فرمایید زیرا من از یک بیماری صعب العلاج(سرطان) رنج می برم.»!

حبیب و رحیم مشایی
در اینکه از سال گذشته چهره متفاوتی از اسفندیار رحیم مشایی درایران ارائه شده است شکی نیست؛ چهره‌ای علاقمند به هنر و هنرمندان. از لطفش به هدیه تهرانی گرفته تا دیدار اخیرش با حبیب. شاید اولین روزی که پارسا نیوز گزارش دیدار این دو را منتشر کرد باورش سخت می‌نمود و بیشتر شبیه شایعه بود اما بعد تر و با انتشار اخبار دیگر درباره ماجرای حضور حبیب در تهران این ماجرا هم تائید شد. واقعیت این بود که مشایی در دیدار خود با حبیب مطالبی را در خصوص مسایل هنری و فرهنگی مطرح کرده بود. ضمن اینکه به جز این دو چند تن دیگر از فعالان عرصه موسیقی نیز در این دیدار خصوصی حضور داشتند. جالب اینجاست که اوایل بهمن ماه سال گذشته وقتی در برخی سایت‌ها خبر ملاقات رئیس دفتر رئیس جمهور با یکی از خوانندگان لس آنجلسی منتشر شد از طرف هیچ مسئولی تایید و یا تکذیب نشد تا اینکه خبرهای کامل‌تری از این دیدار منتشر شد. گفته می شود در این دیدارها رایزنی‌هایی در خصوص مسائل هنری میان این خواننده لس آنجلسی و این مقام دولتی صورت گرفته و حتی گفته شده در صورت موافقت مقامات، این هنرمند می‌تواند در تهران کنسرت دهد.

حبیب و وزارت ارشاد
شاید نمی‌شد به یک نوشته وبلاگی و خبر تابناک آنقدرها استناد کرد و اصلا این ماجرا را باور کرد که یکی که هنوز کلیپ‌هایش از شبکه‌های ماهواره‌ای لس آنجلسی در حال پخش است در همین تهران خودمان به سر می‌برد و درخواست مجوز هم داده اما وقتی که رییس دفتر موسیقی ارشاد در این باره توضیحاتش را ارائه داد همه چیز رنگ و بوی جدی و رسمی پیدا کرد. علی ترابی اعلام کرد که مدتی قبل ایشان برای انتشار یک آلبوم موسیقی در داخل کشور درخواستی برای دفتر موسیقی ارشاد نوشته‌اند، اما صحبتی از برگزاری کنسرت در داخل کشور نبوده است. برای اعطای مجوز به این آلبوم نیز همچون آلبوم‌های دیگر و براساس برنامه اداری؛ مطابق ضوابط عمل خواهیم کرد و درخواست ایشان درحال بررسی است.

جالب اینجاست که ترابی کلا حضور حبیب در لس انجلس را طی این سال‌ها ظاهرا ندیده گرفته و در پاسخ به این سوال که علاوه بر ضوابط معمول اعطای مجوز، در این بررسی چه موارد دیگری مورد توجه دفتر موسیقی برای اعطای مجوز است، گفت: «دفتر موسیقی در زمان اعطای مجوز به آلبوم‌ها مشخصا موسیقی و شعر آثار را بررسی می‌کند. البته درخصوص صلاحیت‌ افراد نیز از مراجع ذیصلاح نیز استعلام خواهد کرد. بررسی این آلبوم نیز در چارچوب‌های قانونی دفتر موسیقی انجام می‌شود و روال متفاوتی نخواهد داشت.»

حبیب این روزها در ایران چه می‌کند؟
این سوال را می‌شود یک کلمه‌ای جواب داد و گفت: «زندگی»! اما جزئی‌ترش را که بخواهید باید بگوئیم طی چندماهه گذشته حبیب به همراه همسر و فرزندش در تهران خانه گرفته و زندگی می‌کند. ماه‌های اول حضورش در ایران را بیشتر به دنبال بازپس گرفتن پاسپورت و لپ‌تاپش بوده که در بدو ورودش به فرودگاه ایران ضبط شده بود.

حبیب تصمیم قطعی‌اش را برای زندگی در ایران گرفته و امیدوار است که نه تنها به خودش بلکه به پسرش هم مجوز انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت داده شود. او طی مدت اقامتش در ایران کلیپ‌هایی را ضبط کرده که یکی از این کلیپ‌ها سر مزار مادرش در بهشت زهرای تهران گرفته شده است. همه کادر کارگردانی و فنی این آلبوم از جوان‌ترهای این کار هستند و اکثرا از میان افراد فعال در شبکه ماهواره‌ای ایران میوزیک. هیچکدام این افراد از جمله آدم‌های معتبر و معروف کارگردانی نیستند. به جز این، او در چند جای دیگر ایران هم حبیب کلیپ‌هایی را ضبط کرده است.

همیشه و در تمام اوقات یکی از افراد بانفوذ همراه اوست و گفته می‌شود که تمامی مسیر حضور و فعالیتش در ایران با راهنمایی افراد با نفوذ است

حبیب و شایعات
گفته می‌شود حبیب دچار این توهم است که برای اولین کنسرتش اگر 10 شب هم در استادیوم آزادی برنامه بگذارد باز کم است! گفته می‌شود که جو حبیب را گرفته و تصور می‌کند هیچ خبری تکان‌دهنده‌تر از حضور او در ایران نیست.

گفته می‌شود که حبیب با پاسپورتی خاص از ایران خارج شده و طی همه این سالها او با برخی نیروهای انتظامی و اطلاعاتی در ایران همکاری داشته است و حالا هم یک سالی است که از لس آنجلس دیپورت شده است.

گفته می‌شود در یک میهمانی درخواست اجرای قطعه از جبیب شده است و او درخواست 60 میلیون می‌کند. همچنین یکی از مجله‌های داخلی (ز- ا) تصمیم به انتشار عکس او روی جلدش می‌گیرد که حبیب درخواست 120 میلیون تومان می‌کند!

گفته می‌شود شاید در ابتدا به او مجوز کنسرت داده نشود اما در جشن‌ها و مراسم کوچک‌تر به او اجازه خواندن قطعه بدهند.

گفته می‌شود او خودش هم خیلی امیدوار نیست که به محمد پسرش هم مجوز آلبوم یا کنسرت داده شود.

حبیب و پیامدهای احتمالی گرفتن مجوز
طبق یک قانون ننوشته حضور برخی از خوانندگان لس آنجلسی در ایران ممنوعیتی ندارد به شرط اینکه فعالیتی نداشته باشند. اما حالا اینکه حبیب یا بیژن درخواست مجوز می‌دهند یا دلشان خواسته که در ایران فعالیت کنند بحثی است جدا.

پیامدهای احتمالی گرفتن مجوز حبیب را شاید بشود به دو قسمت تقسیم کرد، یکی مواجهه مردم با این ماجرا و دیگری اهالی موسیقی. حبیب خواننده کم طرفداری نیست و مردم هم بدشان نمی‌آید که به کنسرت او بروند شاید همین یک جمله به دور از انواع و اقسام سوال‌هایی که درباره چرایی حضور حبیب در ایران از سوی مردم مطرح می‌شود برای برخورد مردم و طرفداران حبیب در ایران کافی باشد.

اما مهم‌ترین پیامدی که می‌تواند اخذ مجوز کنسرت یا آلبوم حبیب در ایران در میان اهالی موسیقی داشته باشد، سردرگمی فعالان موسیقی پاپ است. وقتی که بسیاری از فعالین موسیقی پاپ ایران که از شروع فعالیتشان در ایران تا به امروز همه مجوزها را گرفته و دست به عصا راه رفته‌اند تا نکند اتفاق ویژه‌ای در کارنامه هنری‌شان بیفتد و پرونده‌ای برایشان ساخته شود ببینند که به راحتی خواننده‌ای از آن سر دنیا با دیدگاه‌ها و فعالیت‌های خاص موسیقی لس‌آنجلس به ایران می‌آید و مجوز می‌گیرد، سردرگمی کمترین اتفاقی است که می‌افتد.

نکته دیگر اینکه کم نیستند خوانندگان، ترانه سرایان و کلیپ سازان داخلی که به دلیل همکاری هرچند مختصر با شبکه‌های ماهواره‌ای کلا ممنوع‌الفعالیت یا ممنوع‌القلم شده‌‌اند. مهدى مقدم به خاطر ارائه چند کلیپ به همان شبکه‏هایى که حبیب و امثال حبیب ادامه حیات هنرى خود را مدیون آنها هستند، سه سال است با منع قانونى براى ادامه فعالیت در موسیقى مواجه شده است و دو سال پیش تعدادى کلیپ‏ساز که در آثارشان مرتکب تخلفاتى شده بودند، مدتى بازداشت شدند. تعداد خواننده‏هایى که به خاطر اجراى چند قطعه بدون مجوز، ماه‏هاست نمى‏توانند براى آثارشان مجوز بگیرند و به جمع خواننده‏هاى رسمى بپیوندند، غیرقابل شمارش است و تردیدى نیست که بسیارى از این خواننده‏ها استعداد و خلاقیت بسیارى دارند و فقط به خاطر آن که در قسمتى از فعالیت خود به بیراهه رفته‏اند، دچار مشکل شده‏اند.

افسردگی ناشی از سردرگمی هم از دیگر پیامدهای احتمالی این ماجراست. اینکه شما عمری را صرف مجوز گرفتن و چشم گفتن به انواع و اقسام سیاست‌های وزارت ارشاد کرده‌اید و حالا یکی هیچکدام از این کارها را نکرده، عمری را در لس آنجلس گذرانده و حالا دلش خواسته که به این سیاست‌ها تن بدهد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016