یکشنبه 20 شهریور 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خودكشي‌از بي‌هنري سازندگان سريال‌ها، فارس

خبر خودکشی پیاپی دو نوجوان با الگوگیری از سریال‌های ماه رمضان در حالی منتشر میشود که سازندگان این سریال‌ها مدعیاند سریال‌شان تاکید شدیدی روی عوارض وحشتناک خودکشی دارد و این نقض غرض برخاسته از بیهنری و نشناختن هنر هفتم است.

خبرگزاری فارس: خبر خودکشیهای پیاپی دو نوجوان با الگوگیری از سریال‌های ماه رمضان در حالی منتشر میشود که اگر به پای سخنان کارگردانان و نویسندگان و سازندگان سریال‌های ماه رمضان بنشینی نه تنها آنها خود را از تبعات ایجاد شده پس از این سریال بری میدانند بلکه عنوان میکنند که الگوی آنان فلان حدیث و یا فلان آیه بوده است.

هنگامی که خبر مرگ محمدمهدی ۱۲ ساله منتشر شد، کارگردان سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» عنوان میکند: «والدین او قصد شکایت از صدا و سیما را دارند اما پر واضح است که خود سریال تاکید شدیدی روی این مسئله داشت که خودکشی چه عوارض وحشتناکی را دارد».

باید دید کجای کار اشتباه بوده است که باعث شده تا نوجوانانی با ذهن پاک و بیآلایش و تنها به خاطر چنین سریال‌هایی این گونه اقدامات را انجام دهند.

اگر هنر سینما و هنر هفتم را «مدیوم بیانی ابجکتیو» یا به عبارتی ساده‌تر «وسیله بیان تصویری و حسی» عنوان کنیم، سوالی که به ذهن میرسد این است که کجای سریال‌هایی که موجب چنین عوارضی شده نشان میدهد که خودکشی چه «عوارض وحشتناکی» دارد؟

اینکه دختری که خودکشی کرده است به راحتی هر کجا که میخواهد میرود، به پسری که اخیراً به کما رفته عنوان میکند که در طول بیست سال زندگیاش در کما بهترین دوران را با او گذرانده است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




اینکه از داستان زندگی آن پسر و جذابیت‌های آن زندگی خیلی خوشش آمده است و دارای خاطرات بسیاری از ۲۰ سال زندگی نباتیاش در کما دارد، اینکه به حرف‌های نگفته مادر و پدرش درباره او گوش میدهد، اینکه سر صبحانه و شام میرود، اینکه در نهایت امر با لباسی سفید حاضر میشود و ... کدامیک نشان از «عوارض وحشتناک» خودکشی دارد؟!

بیننده کجا از طریق فرم سریال به محتوایی میرسد که کارگردان گفته که «سریال تاکید شدیدی روی این مسئله داشت که خودکشی چه عوارض وحشتناکی را دارد»؛ و حال آیا هنر هفتم را درست درک کرده‌ایم، آیا درک کرده‌ایم که چگونه با این هنر کار کنیم؟

متاسفانه اینگونه سوالات وقتی مطرح میشود که دو نوجوان به خاطر فیلم‌های ماه رمضان خودکشی کرده‌اند و ما هنوز معتقدیم هنرمند هستیم و هنرمان نیز دینی است و از پس این هنری که ادعای دینی بودن نیز دارد قرار است فرد و جامعه به سعادت برسد.

در سال‌های اخیر چه در سینما و چه در تلویزیون کارگردانان و سازندگان بارها ادعا کرده‌اند که فیلمشان دارای فلان پیام، فلان سخن و طرح فلان مسئله بوده است اما همین که به فیلم آنان نگاه میکنیم هر چه میگردیم آنچه آنان گفته‌اند دیده نمیشود.

کارگردان فیلمی مدعی است از جریان جدید اخلاق در جامعه سخن میگوید اما همه را دروغگو معرفی میکند، کارگردان دیگری مدعی است فیلمش پر از لایه‌هایی درس‌آموز به مردم است اما پر از توهین به مردم است؛ کارگردان دیگری مدعی است که فیلمش تلاش کرده روابط نابهنجار دختر و پسر را زیر سوال ببرد اما پر از اینگونه روابط‌ها است و ... و همه اینها تنها برای بیان مدعای خود دیالوگی را در پایان فیلم گذاشته‌اند و میگویند ببینید این همان پیام فیلم است بی آنکه در طول فیلم به آن پرداخته باشند.

آیا وقت آن نرسیده است کسانی که ادعاهایی درباره سینما و تلویزیون دینی دارند برگردند و یک بار دیگر تعریف سینما را مرور کنند و متوجه شوند که اگر هنرمندی بخواهد وارد حوزه دین شود، «باید چهارضلعی باشد؛ یعنی وحیشناس، معقول‌شناس، متخيَل‌شناس و محسوس‌شناس باشد تا بتواند دست به کار شود.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016