چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بازار فروش کليه؛ چهار فروشنده، يک خريدار!

فرارو ـ شما حاضريد برای آنکه بخشی از کمبودهای مالی‌تان را جبران کنيد، بخشی از وجودتان را بفروشيد؟ اين اتفاق هر روز در گوشه و کنار شهر ما رخ می‌دهد و هزاران نفر حاضرند برای به دست آوردن مقداری پول، چوب حراج به کليه خود بزند. اگر اين موضوع را قبول نداريد، کافی است سری به خيابان فرهنگ حسينی تهران بزنيد تا با چشم خودتان ببينيد که اوضاع از چه قرار است. آمار رسمی در دست نيست؛ اما به گفته رئيس انجمن خيريه حمايت از بيماران کليوی، به طور ميانگين به ازای هر بيمار کليوی که در انتظار پيوند است، صرف‌نظر از گروه خونی، حداقل ۴متقاضی فروش وجود دارد و اين امر سبب شده بعضی از فروشنده‌ها در گروه‌های خونی کم طرفدار نظير+A‌ حاضر به فروش کليه خود با قيمتی حتی کمتر از شش ميليون تومان باشند.

تامين کليه از بدن يک انسان زنده، مدلی است که طی دهه‌های اخير در ايران حرف اول را می‌زند چرا که حتی اگر خانواده بيماران مرگ مغزی راضی به اهدای کليه آن‌ها شوند، تعداد اين بيماران کفاف اين همه بيمار کليوی را نمی‌دهد. دو سال پيش، ۲۲۸۵ عمل پيوند کليه در کشور انجام شده که ۱۶۹۰ مورد آن از کليه دهندگان زنده تامين شده است. به همين دليل، مصطفی قاسمی رئيس انجمن خيريه حمايت از بيماران کليوی به تهران امروز می‌گويد: «در تمام جهان تامين کليه از بدن يک انسان زنده برای پيوند، به مدل ايرانی معروف شده است.» او می‌گويد: «اکثر کسانی که می آيند کليه بدهند بيکارند و هزينه های زندگی به آن‌ها فشار آورده است.» رئيس انجمن حمايت از بيماران کليوی تعداد اين افراد را حدود ۹۰ درصد مراجعان بيان می‌کند و ادامه می‌دهد: «شهرستانی‌ها خيلی بيشتر با همين هزينه راضی به دادن کليه می‌شوند. چرا که بيکاری در شهرستان‌ها بيشتر است.» او ادامه می‌دهد: «پيش‌ترها بسيار ديده می‌شد که اعضای خانواده برای اهدای کليه به عزيزشان پيشقدم می‌شدند اما اين روزها کمتر ديده می‌شود چرا که آن‌ها می‌گويند حالا که تمکن مالی داريم کليه می‌خريم!» مشاهدات عينی خبرنگار تهران امروز از بازار خريد و فروش کليه را در ادامه بخوانيد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




کليه‌ام را می‌فروشم، مغازه می‌گيرم!
کمی مانده به ميدان وليعصر(عج)، خيابانی است که چشم اميد همه بيماران کليوی به آن است. خيابان فرهنگ حسينی را همه بيماران کليوی می‌شناسند چرا که دفتر «انجمن حمايت از بيماران کليوی» درآن قرار دارد. اما بيشتر از انجمن، همه، اين خيابان را به آگهی‌هايی می‌شناسند که روزانه مثل قارچ بر در وديوار سبز می‌شوند. حتی با جست و جوی نام اين خيابان در اينترنت هم انبوهی از عکس آگهی‌های فروش کليه را می‌توان ديد. وارد اين خيابان که بشوی تا چشم کار می‌کند تصاويری مشابه همان عکس‌ها می‌بينی. «کليه فروشی‌+Aفوری زير قيمت۲۳ ساله سالم ۰۹۳۸...» «کليه فروشی -ABسالم ورزشکار ۰۹۳۶...» تا چشم کار می‌کند مردان و زنانی با کلماتی شبيه اين برای فروش کليه خود تبليغ کرده‌اند. آنطرف‌تر پسر جوانی ايستاده که يک ساک ورزشی کوچک را روی دوشش انداخته. ظاهرش نشان می‌دهد مسافر است.
مرا حين خواندن آگهی‌های روی ديوار زير نظر دارد. همين که سر حرف را با او باز می‌کنم می‌پرسد: «شما مشکل کليه داری؟» خودم را به جای يک فروشنده کليه جا می‌زنم. سهراب خيلی زود به من اعتماد می‌کند. ۲۴ ساله است و فوق ديپلم کامپيوتر دارد. پدرش کشاورز است اما او به عشق کاری آسانتر به دانشگاه رفته. با اين همه می‌گويد: «حالا به کشاورزی هم راضی هستم اما به جز خواهرانم، يازده برادر و پدرم تنها دوهکتار زمين دارد. زمين خرج زندگی ما را نمی‌دهد.» گروه خونی‌اش‌ +A است اما به گفته او تعداد فروشندگان در اين گروه خونی خيلی زياد است و در يکماه گذشته هيچ‌کس برای خريد کليه به او زنگ نزده است. می‌گويد: «يکی از اقوام دورم که تهران زندگی می‌کند پارسال کليه‌اش را فروخت. برگشت شهرمان و يک دکان کرايه کرد. من هم از بيکاری خسته شده‌ام.»
آگهی‌ها انگار تمامی‌ندارند. با هر قدمی‌که برمی‌داری آگهی‌های تازه، کوچک و بزرگ روی ديوار کنار پياده رو جان می‌گيرند. آگهی‌هايی که با ماژيک‌های رنگی و خطوط کج و معوج نوشته شده است. خيابان زياد شلوغ نيست. هرچند دقيقه يک‌بار خودرو يا عابری بی‌توجه به آگهی‌هايی که برای فروش کليه فرياد می‌کشند از خيابان می‌گذرد. خيابان را تا انتها می‌روم و برمی‌گردم. وقت بازگشت سهراب را می‌بينم که روی جدول کنار خيابان نشسته و خودش را باد می‌زند.

رابطه فقر، بيکاری و کليه
حسن موسوی چلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعی ايران در اين‌باره به تهران‌امروز می‌گويد:«اگر انسان‌هايی که قصد ايثار دارند را کنار بگذاريم تنها دليلی که برای بقيه باقی می‌ماند نياز مالی است. هيچ‌کس کليه اش را نمی‌فروشد اگر نياز مالی نداشته باشد. تامين هزينه‌های زندگی و و مشکلات مالی آنقدر به افراد فشار می‌آورد که از نظر خودشان راهی برايشان باقی نمانده جز فروش کليه.» او که چند سال مددکار بيماران کليوی بوده است، ادامه می‌دهد:«به‌طور حتم ارتباط فقر و فروش کليه در اين کشوراز منظر مددکاری اجتماعی قابل تامل است. بعضی از آن‌ها بدهکارند بعضی ديگر ورشکسته شده اند و برخی ديگر به نان شب محتاجند، اين نگران کننده است. اگر تدبيری انديشيده نشود و اين مسئله مد شود، جامعه ما خسارت می‌خورد.» موسوی چلک می‌گويد:«فروش کليه تنها چندماه مشکل اين قشر را برطرف می‌کند و پس از آن باز هم همان آش و همان کاسه است. در چنين مواردی اين حاکميت است که بايد دست به کار شود و تصميمی‌اتخاذ کند. دولت بايد سازوکاری تعريف کند.» او با اشاره به اينکه همه مجوزهای پيوند کليه را يک سازمان مردم نهاد صادر می‌کند می‌گويد:«خب هرچه آمار پيوند بيشتر باشد امتياز بيشتری برای اين تشکل مردم نهاد است و برای آن‌ها يک امتياز به‌شمار می‌رود. اينجاست که جای خالی دولت هويدا می‌شود. حتی آنجايی که عده ای به اسم اهدای کليه بر سر بيماران کليوی کلاه می‌گذارند هم خلأ ‌نظارت دولتی‌ها ديده می‌شود.» موسوی چلک می‌گويد:«شهرستانی‌ها بيشتر راغب به فروش کليه خود هستند، چرا که بيکاری و مشکلات مالی در شهرستان‌ها بيشتراست. همچنين آن‌ها با اين مبلغ می‌توانند در شهر خود کسب و کاری راه بيندازند.»

در اروپا بايد ۱۷ سال منتظر ماند
مصطفی قاسمی، رئيس انجمن حمايت از بيماران کليوی بدون هماهنگی قبلی اهالی رسانه را با روی گشاده می‌پذيرد. قاسمی‌به تهران امروز می‌گويد:« اول بايد تامين کليه از بيماران مرگ مغزی را تقويت کرد و بعد خانواده‌ها به عزيرانشان کليه بدهند و اگر موارد اورژانسی هم پيش آمد آن وقت از اهداکنندگان زنده و غريبه استفاده کنيم. مثلا خانمی‌مراجعه کرده بود که دکتر برايش تشخيص داده بود پيوند اورژانسی. دکتر می‌گفت اين خانم ديگر رگ سالم ندارد برای دياليز. خب، اين بيمار هم بايد هفته‌ای سه بار دياليز شود وگرنه مرگش حتمی‌است. در چنين مواردی است که بايد از ديگران کليه گرفت.» خريد و فروش کليه از سال‌های پيش در جهان وجودداشته و هندی‌ها پيشقراول اين موضوع بوده اند. اما در کشور ما برای دادن کليه به فرد بيمار، لفظ اهدا به کار برده می‌شود و اصل هم بر اهداست ، به همين دليل دولت يک ميليون تومان هديه ايثار را به اهداکنندگان می‌دهد. از شانزده سال پيش تاکنون دولت به ازای هر عمل پيوند کليه که در کشور انجام می‌شود، از طريق استانداری همان استان، يک ميليون تومان هديه ايثار به اهداکننده پرداخت می‌کند. اما اين رقم از ۱۵ سال پيش افزوده نشده است. برخی معتقدند همين امر سبب شده است تا بازار سياه خريد و فروش کليه داغ شود. قاسمی‌هم درباره قيمت‌های موجود در آگهی‌ها حرف دارد:«ما پيشنهاد کرده بوديم که دولت به اهداکنندگانی که به خاطر فقر کليه‌شان را می‌دهند کار بدهد. اما دولت يک ميليون تومان کمک می‌کند، او هم يک ميليون تومان را يکی، دو ماه خرج می‌کند و تمام می‌شود. ولی اگر کار بدهند هم او و خانواده اش را تامين کرده اند و هم در کنار کار، بيمه شده است. متاسفانه اين کارها انجام نشد. اين يک کج سليقگی بود که انجام شد.» به گفته او «در اروپا آن‌هايی که منتظر پيوند کليه هستند بين ۱۲ تا ۱۷ سال در انتظار پيوند می‌مانند و خيلی از آن‌ها بدون آنکه به عمل پيوند برسند در اثر دياليزهای مکرر جان می‌بازند. اما در با وجود اينکه تعداد آن‌هايی که در نوبت هستند کم نيست اما ميانگين انتظار بين دو ماه تا هفت‌ماه است.»

شرايط دشوار برای کاهش عرضه
انجمن حمايت از بيماران کليوی برای اهدا کنندگان شرايطی خاص را در نظر گرفته است. اول آنکه دهنده کليه اش نبايد در خانواده اش بيمار کليوی داشته باشد ،اگر بيماری در خانواده او باشد اولويت با بيمار خودشان است تا هر زمان نياز به پيوند داشت اين پيوند درون خانواده ای انجام شود. ديگر اينکه از اقشار خاصی کليه نمی‌پذيرند. مثلا قاسمی‌می‌گويد:«مدتی رايج بود که دانشجوها می‌خواستند بيايند و کليه بدهند اما ما نمی‌پذيرفتيم، الان همه آن‌هايی که می‌خواهند کليه بدهند بايد رضايت از خانواده داشته باشند به‌ويژه اگر متاهل باشند رضايت از همسر داشته باشند. حتی سختگيری بيشتر کرديم اگر شک کنيم عدم تعادل روحی دارند می‌فرستيم پزشک قانونی که آيا می‌توانند تصميم‌گيری کنند؟» با وجود همه اين شرايط سخت سالانه ۲۲۰۰ پيوند کليه در کشور انجام می‌شود. همين امر مُهر تاييدی است بر اينکه تقاضا برای فروش کليه بسيار زياد است. قاسمی‌در اين باره می‌گويد:«از هر سه نفری که مراجعه می‌کنند برای دادن کليه، تنها يک نفر شرايط لازم را داراست.»
قبلا کليه‌دهنده‌ها هزينه آزمايش‌ها را پرداخت نمی‌کردند اما به گفته قاسمی: «بعد که مشکلاتی برای بيماران کليوی به‌وجود آمد گفتيم کسانی که می‌خواهند کليه بدهند بايد خودشان هزينه آزمايش‌ها را تامين کنند و اگر مشکلی نداشتند، هزينه را از بيمار می‌گيريم و به آنها می‌دهيم. هزينه‌ها يک روز قبل از عمل ريخته می‌شود به حساب انجمن. وقتی همه چيز انجام شد، مبلغ به اهدا کننده داده می‌شود.»

۶ ميليون بهای رفتن زير تيغ
قاسمی‌در ادامه به تهران امروز می‌گويد:«بين اهدا کندگان کليه همه نوع آدمی‌پيدا می‌شود، از نيازمند واقعی گرفته تا خلافکار حرفه‌ای و ورشکسته. حالا می‌خواهد آن ۵۰ ميليون را که در کار ضرر کرده از کليه به دست بياورد.بين‌شان افراد ناباب و ناسالم اجتماعی هم هستند کسانی که به عناوين مختلف می‌خواهند از مريض پول دستی بگيرند. ما توصيه می‌کنيم به بيمارانمان وقتی آن‌ها را به هم معرفی می‌کنيم، همه قرارها در همين انجمن باشد. چندين مورد تجاوز و دزدی از خانه و دزدی طلاجات در اين زمينه ديده شده است. حتی دو مورد قتل هم داشتيم.»
مبلغ شش‌ميليون را انجمن حمايت از بيماران کليوی اعلام کرده ، اما مصطفی قاسمی‌می‌گويد:«اين مبلغ را ما خودمان اعلام می‌کنيم. رقم نهايی با توجه به گرفتاری‌های مردم و تورم اعلام می‌شود. البته اگر بخواهيم با توجه به تورم تصميم بگيريم بايد حداقل ۱۰ ميليون اعلام کنيم اما بيماران هم بضاعتشان محدود است. گذشته از اين بنای ما ايثار است نه فروش.»

بنای دست‌اندرکاران ايثار باشد يا فروش، هرکسی سری به خيابان فرهنگ حسينی بزند؛ دستنوشته مردان و زنانی را می‌بيند که بن‌بست‌های مالی در زندگی راهی برايشان باقی نگذاشته جز فروش کليه. شايد اگر در ميان متقاضيان بی شمار فروش کليه، قرعه به نامشان بيفتد چند روزی را با خيال آسوده زندگی کنند. چند روزی که در پس آن دوباره همان روزهای سياه ادامه دارد...


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016