جمعه 13 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دایی: هیچ وقت با مایلی‌کهن، آشتی نمی‌کنم، خبرآنلاین

گزارش ویژه خبرآنلاین از جلسه اعضای هیات رئیسه سایپا با دایی برای جلب رضایت او به آشتی‌کنان با مایلی‌کهن

پس از چند ساعت شلوغ ،در سالن لوکس‌طلایی غیر از خودی‌ها ، مهمان ویژه‌ای نبود. دایی‌ که از ابتدا تا انتهای مراسمش را سرپا ایستاده بود، دیگر نایی برای ایستادن نداشت. شهریار گشنه بود و می‌خواست شام بخورد؛« برادر، من دارم می‌افتم بگذار شام بخورم ، چشم بعدش می‌آم تا عکس بگیریم!»



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




حسین کریمی مدیریت رستوران لوکس‌طلایی برای سرمربی تیم ملی خوراک ویژه‌ای را آماده کرده‌بود تا او را سورپرایز کند؛ خوراک میگو، که انگار شهریار علاقه ای ویژه به آن دارد. کریمی که سال‌هاست سرآشپز ویژه تیم ملی فوتبال ایران است، به‌خوبی با ذائقه همه ستاره‌های فوتبال ایران آشنایی دارد. او غذای ویژه را جلوی دایی گذاشت که تا قبل از این، فقط چند لقمه از باقلی‌پلوی روی میز خورده‌بود.

همان زمان که دایی آماده خوردن یک شکم سیر غذا می‌شد، چند چهره سرشناس ویژه که از سالن خارج شده بودند، دوباره به تالار برگشتند. یکی از آنها که از همه درشت‌تر بود و با ورودش، در جمع کارکنان تالار گیر افتاد که می‌خواستند در کنارش عکس یادگاری بگیرند، حسین رضازاده بود. عضو هیات مدیره سایپا همراه با حمید سجادی مدیرعامل تیم، ملکیان عضو هیات مدیره و دکتر قدیمی رئیس سابق ورزش دانشگاه آزاد و از دوستان صمیمی دایی به تالار برگشته‌بودند تا سرمربی تیم‌ملی را راضی کنند با محمد مایلی‌کهن آشتی کند.

ساعاتی قبل از مراسم، سجادی مدیر سایپا خبر از مراسم آشتی‌کنان دایی و مایلی‌کهن در جلسه صبح پنجشنبه اعضای هیات مدیره این تیم در دفتر مهرداد بذرپاش داده بود.

سجادی بسیار آشفته بود و سعی می‌کرد پشت سر دیگر اعضای هیات مدیره حرکت کند. او خبر جلسه آشتی‌کنان را درحالی مطرح کرده‌بود که حتی با دایی حرفی در این باره زده نشده‌بود و آنها تازه می خواستند در این ساعت از شب، دایی را راضی به آشتی کنند.

دایی اما این قدر از مایلی‌کهن ناراحت است که خود سجادی هم می دانست احتمال کمی برای راضی کردنش وجود دارد. پس از اینکه دادگاه به نفع دایی رای داد و مایلی‌کهن از مصاحبه‌کردن ممنوع شد، او نه تنها حکم دادگاه را اجرا نکرد که پس از گپ و گفتی با رئیس‌جمهور و در غیاب دایی، از سوی هیات مدیره سایپا به سرمربیگری تیمی منصوب شدکه سرمربی تیم ملی، عضو هیات مدیره اش است. سجادی که از ابتدای فصل درباره نحوه اداره تیم سایپا بادایی اختلاف داشت با این انتخاب، تیر خلاص را برای راندن او از این تیم شلیک کرد . دایی اما از سمت خود استعفا نداد ولی در تنها گفت‌وگویش اعلام کرد که تنها تیم ملی برایش اهمیت دارد و دیگر کاری با سایپا ندارد. مدیریت سایپا اما برای‌شان اهمیت ویژه‌ای داشت که در مانوری تبلیغاتی نشان دهند توانسته‌اند دایی را با مایلی‌کهن آشتی دهند ولی دایی رضایتی برای انجام این کار نداشت، درست مثل محمد مایلی‌کهن.

سجادی وقتی دوباره به سالن آمد، در پاسخ به این سئوال که آیا جلسه آشتی‌کنان برگزار می‌شود، گفت:« نمی‌دانم، هنوز قطعی نشده. آمده‌ایم که رضایت علی‌آقا را بگیریم.» درست در همین لحظه، دکتر قدیمی با لهجه آذری با محمددایی، برادر بزرگ‌تر سرمربی تیم‌ملی حرف می‌زد تا از او بخواهد رضایت دایی را برای جلسه آتشی‌کنان بگیرد. محمددایی اما می‌دانست که شهریارشان زیر بار این جلسه نمی‌رود. او با همه احترامی که برای دکتر قائل بود، در جوابش گفت:« دکتر من که جرات ندارم درباره این مسئله دخالت کنم. من که می‌گویم امکان ندارد. بابا هیچ احترامی به او نگذاشتند. خودشان مربی را انتخاب کردند، حالا هم می‌خواهند که این‌ها را آشتی بدهند. من بعید می‌دانم. اگر فکر می‌کنی می‌توانی راضی‌اش کنی، خودت با او حرف بزن... شهریار...»

با صدای برادر بزرگ‌تر ، علی‌دایی که تازه آماده خوردن شام است برمی‌گردد و مهمان‌ها را می‌بیند. او به ناچار و در اوج خستگی، از جایش بلند می‌شود به میز مذاکره‌ای که در انتهای سالن به سرعت آماده می‌شود، می‌رود. دایی، رضازاده، ملکیان، قدیمی و سجادی، جلسه ویژه‌ای را برای حل مشکل تشکیل می‌دهند. دایی سعی می‌کند خود را خونسرد نشان دهد اما در همان لحظه اول، تا ملکیان سربحث را باز می‌کند، او با صدای بلند، جواب آخرش را می‌دهد: « نه، اصلا.»

سجادی سرش را پایین انداخته و گوش می‌کند. ملکیان حرف می‌زند و سعی دارد به کاپیتان سابق تیم‌ملی یادآوری کند لذت بخشش، بالاتر از مجازات است. قدیمی هم که نقش میانجی را در این جلسه دارد از تبعات بد این دعوا می‌گوید و از اینکه انتظار دارد به پاس سال‌ها رفاقت، شهریار رویش را زمین نیندازد. ولی همچنان حرف دایی همان است که از ابتدا گفت: « نه، من که کاری ندارم. تمام فکر و ذکرم تیم‌ملی است و ا‌‌‌ن‌شاالله که سایپا موفق می‌شود. من از موفقیت تیم خوشحال می‌شوم.» حسین رضازاده که همشهری دایی و از دوستان نزدیک اوست، در مقام یک عضو هیات مدیره به دایی با خنده تاکید می‌کند که ادامه این دعوا خوبیت ندارد و شهریار درحالی که دستی به گونه گوشتی «رستم» می‌کشد با خنده،« نه » را تکرار می‌کند.

سجادی با استرس در گوشه‌ای، موبایلش را در دست می‌فشارد. او سکوت مطلقش را به یکباره می‌شکند: «آقای دایی، شما بزرگواری کنید...» و دایی که تا به حال آرام‌تر صحبت می‌کرد، حالا کمی صدایش بالاتر می رود: «دوست من، شما تا حالا دوبار مربی انتخاب کردی و من راکه عضو هیات مدیره تیم هستم در جریان نگذاشتی. من چندبار باید تصمیم‌های شما را تائید کنم؟ شما حتی با من تماس نگرفتید و حالا چه انتظاری دارید؟» دایی بی‌آنکه از چارچوب ادب خارج شود به مدیر سایپا خرده می‌گیرد. سجادی در سکوتی مطلق، سر به زیر انداخته، با گوشی موبایلش ور می‌رود. دوباره رضازاده، ملکیان و قدیمی حرف می‌زنند اما این بار، دایی دلیلی دیگر برای پافشاری بر قهرش رو می‌کند. وکیل دایی ، دو مصاحبه جدید مایلی‌کهن با ایسنا و فارس را به مهمانانش نشان می‌دهد. بخش‌هایی از این دو مصاحبه با ماژیک مشخص شده اند و دایی با صدایی بلند آنها را برای حاضرین می‌خواند، قسمت‌هایی از مصاحبه که در آن سرمربی سایپا علیه دایی، سخن گفته است.

البته دایی هر چند لحظه یکبار پس از خواندن بخشی از گفته های مایلی‌کهن، به حکم دادگاه استناد می‌کند که سرمربی سایپا را از هر نوع مصاحبه منع کرده‌است اما همین دیروز بود که او، دایی و تیم ملی را متهم به بی‌برنامگی کرده‌بود.

حاج حسین‌محمدی یار همیشگی علی‌دایی هم با درخواست سجادی می‌آید تا شهریار را راضی به حضور در مراسم آشتی‌کنان کند. این دوست مسن دایی، البته خودش یکی از مخالفان سرسخت چنین مراسمی است. او در این باره به خبرآنلاین می‌گوید:« فعلا که خود علی زیربار نمی‌رود ولی مطمئن باش که اگر او هم حاضر می‌شد‌، ما هرگز نمی‌گذاشتیم به جلسه برود.»

ساعت از 12:30 دقیقه شب گذشته‌بود، جلسه هنوز ادامه داشت و همه خانواده دایی در اوج خستگی منتظر بودند که جلسه بی‌حاصل، تمام شود؛ جلسه‌ای که در پایانش هنوز حرف دایی همان بود که از اول می گفت: « من به هیچ جلسه ای نمی‌روم. سایپا مهم است اما تیم ملی و صعود به جام جهانی، از هر چیز برایم بیشتر اهمیت دارد.»





















Copyright: gooya.com 2016