شنبه 15 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نگران علی دايی نباشيد؛ او بر می گردد، رضا خوشنويس، انتخاب

به همان تلخی پست سرمربيگری را وا نهاد که بعد از جام جهانی پيراهنش را گذاشت و رفت. اما علی دايی بر می گردد. منتقدان او دلشان را صابون نزنند، جای دوری نرفته. او چند صباحی به سايه خزيده است. مثل آنچه بعد از جام جهانی بر وی گذشت.

خبرگزاری انتخاب: نگران نباشيد. علی دايی جای دوری نرفته است، درست که گوشی اش را پاسخ نمی دهد و خودش را از دسترس خارج کرده، اما هيچ جای نگرانی نيست.

او کار دست خودش نمی دهد. فقط خودش را در معرض انظار قرار نمی دهد. شايد کنج عزلت گزيده و با خودش خلوت کرده است و می انديشد که بر او و تيم ملی چه گذشت.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




دعوت عادل فردوسی پور را رد می کند و قضاوتهای متفاوت از عملکرد خود را بر خلاف سبک و سياق خودش بی جواب می گذارد. نيمکتی را که مدعی بود حقش است از وی گرفتند.

به همان تلخی پست سرمربيگری را وا نهاد که بعد از جام جهانی پيراهنش را گذاشت و رفت. اما علی دايی بر می گردد. منتقدان او دلشان را صابون نزنند، جای دوری نرفته. او چند صباحی به سايه خزيده است. مثل آنچه بعد از جام جهانی بر وی گذشت.

می رود تا تجديد قوا کرده و دوباره باز گردد. اين بار اول نبوده که او به خاکستر می نشيند. اگر چه دهانش مزه شکست را کمتر به خود ديده است، اما با طعم آن بيگانه هم نيست. بار گذشته جدايی او از تيم ملی بسيار رقت انگيز تر بود. صيغه طلاق بعد از بيش از يک دهه جاری می شد و روايتهای طنز آن به سوژه و نقل پيامکهای تلفنی تبديل شده بود.

اما دايی خيلی زودتر از آنچه تصور می شد و در کسوتی متفاوت بازگشت. شايد هر کس ديگری غير از دايی می بود، زير آوار هجمه بزرگ آن دوران له می شد و يارای دوباره بلند شدن نمی يافت اما نکته کليدی ماجرا درست در همين جاست «علی دايی بودن» و اين يعنی تفاوت در شاکله وجودی او که آقای شماره ۱۰ و آقای سرمربی - حالا ديگرهردو «سابق» - را از بدنه فوتبال جداکرده و متمايز می کند.

بار گذشته او از روزنه سايپا دوباره جوانه زد و رشد کرد.
اولين سال سرمربيگری و اولين قهرمانی. همين کارنامه کافی بود تا مسؤولان دستپاچه ورزش ايران را که شعار بها دادن به اسطوره ها و «ما» می توانيم، سر می دهند؛ او را خيلی زود تر از آنچه عرف و منطق تأييد کند، بر مسند تيم ملی نشاندند. حالا يک بار ديگر درخت تنومند دايی زمين افتاده است.

اما قابل پيش بينی است که دوران نقاهت او ديری نخواهد پاييد و او خيلی زود از جايی ديگر جوانه خواهد زد. کسی نمی داند کجا. تيم ملی را از دست داده و با حضور محمد مايلی کهن در سايپا راه بازگشت به اين تيم هم مسدود است، اما باز هم جای نگرانی برای دايی نيست. او از بيکاری و گرسنگی تلف نخواهد شد.

هنوز هم خيلی ها در اين فوتبال او را می خواهند. شايد امروز و فردا نه، اصلاً شايد ترجيح خودش هم اين باشد که بيرون گود بنشيند. به دوستانش در خارج از کشور سر بزند و بيزينس هايش را سر و سامان دهد. اما آنچه که مسلم است پيوند دايی- فوتبال به اين سادگی ها گسسته نخواهد شد.

چه بسا آنچه که در اين يکسال و اندی بر او گذشت، گلزن کهنه کار و مربی جوان را آبديده تر کند تا اگر دفعه بعدی در کار بود -که قابل پيش بينی است که باشد -آن را به اين سهولت از دست ندهد و بليتش را برای بار دوم اين چنين راحت نسوزاند.علی دايی همين دور و اطراف فوتبال باقی خواهد ماند. جايی نمی رود. جايی ندارد که برود. دايی قسمتی از فوتبال است و فوتبال بخشی از دايی. آنها باز هم به هم خواهند رسيد. به همين زودی. خواهيد ديد.





















Copyright: gooya.com 2016