سه شنبه 13 دی 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مهدی مهدوی‌کيا: پاقدمم برای داربی خوب است، به ما نگوييد کهکشانی، خوشم نمی‌آيد، خبرآنلاين

ليگ برتر - مهدوی کيا روز گذشته مهمان مجموعه خبر بود.او خاطرات ۱۳ سال پيش در پرسپوليس را يک بار دير مرور کرد.

مهدی مهدوی‌کيا ديروز به خبر آمد. به قول بچه‌ها، موشک در خبرفرود آمد! مهدی که می‌شنود، خنده‌ای می‌کند. تيتر ديروز روزنامه را می‌بيند. اينکه زده بوديم‌‌؛ موشک و هليکوپتر در تمرين پرسپوليس فرود آمدند. مهدی قبلاً تيتر را ديده، دوباره لبخندی می‌زند، می‌گويد‌‌: «اين ديدگاه مسئوليت ما را سنگين می‌کند.» با کيا درباره برگشتش مفصل حرف زديم. درباره پرسپوليس از اول فصل تا الان. مهمان خوش‌خنده ما، وقتی رفت که هوا گرگ و ميش بود. در تاريکی ايستاد و دوباره لبخندی زد، مقابل سؤال ما‌‌: «سرمربی تيم‌ملی شوم؟‌ ای بابا، هر مربی‌ای يک روز بايد برود. فقط فرگوسن مانده که معلوم نيست کی بايد برود.»

چرا ۶ ماهه قرارداد بستی؟ آدم فکر می‌کند ۶ ماه آخر فوتبالت است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




من در شرايط خوبی هستم. از نظر بدنی در شرايط خوبی هستم، فعلاً دوست دارم تا نيم‌فصل به تيمم کمک کنم. همه فکر می‌کردند در دو باری که نشد بيايم پرسپوليس، تقصير من بود ولی من آمدم تا نشان دهم اين تيم را دوست دارم. الان زمان خوبی نيست، شما هم اين را قبول کنيد. تيم مشکلات زيادی دارد. نيم‌فصل بدی را پشت‌سر گذاشته. واقعاً دوست دارم به پرسپوليس کمک کنم. من يک بازيکن هستم فقط.

ولی احساس می‌کنيم شايد اين فصل بخواهی از فوتبال خداحافظی کنی.
الان در مورد خداحافظی حرف نزنيم بهتر است. اصلاً نمی‌دانم ۶ ماه ديگر قرار است چه اتفاقی بيفتد. واقعاً در اين‌باره حرفی ندارم بزنم. دوست دارم در اين ۶ ماهی که به پرسپوليس آمدم کمک کنم. البته با کمک بقيه بچه‌ها. اميدوارم نتايج درخور نام خود بگيريم. الان تيم‌های بالای جدول از ما فاصله زيادی گرفته‌اند ولی هيچ کاری نشد ندارد. الان تمرکز ما بيشتر روی ليگ قهرمانان است. برای نيم‌فصل تمرکز ما روی آسياست. حذفی هم که از دست ما رفته.

آقای رويانيان گفته پرسپوليس کهکشانی شده، مخصوصاً با آمدن دنيزلی و مهدوی‌کيا.
(لبخند) ايشان لطف دارد که آمدن ما را به اين مسئله تشبيه کرده. من يک بازيکنم، يعنی در حد يک بازيکن. بعد از داستان استيل‌آذين زياد از اسم کهکشانی خوشم نمی‌‌آيد ولی تيم ما پتانسيل زيادی دارد. مصدوم و محروم‌ها که برگردند، همه چيز تا حدود زيادی خوب می‌شود.

دوست نداری به تو بگويند کهکشانی؟
بالاخره داريم در پرسپوليس بازی می‌کنيم. هميشه ستاره‌های فوتبال ايران در پرسپوليس و استقلال بازی کرده‌اند ولی من خوشم نمی‌آيد به تيم ما بگويند کهکشانی.

تو در دوره‌ای در پرسپوليس بازی می‌کردی که پر از ستاره بود. چندين و چند ملی‌پوش. الان چه تفاوتی وجود دارد با آن موقع که بوديد؟
الان شرايط به هيچ‌وجه قابل مقايسه نيست. همه ستاره‌های آن موقع فوتبال در استقلال و پرسپوليس بازی می‌کردند. شما اگر همين الان نگاه کنيد به تيم‌ملی می‌فهميد که ديگر اين‌طور نيست. همه فوتباليست‌های خوب به استقلال و پرسپوليس نمی‌آيند. اين تفاوتی است که با قبل کرده است. با اين حال، الان که من نگاه می‌کنم می‌بينم تيم ما پتانسيل خوبی دارد. پرسپوليس از روز اول زير فشار بود اما الان اين فشار کمتر شده است، با مربی جديد. از نظر روحی و روانی همه چيز بهتر شده و با يکی دو برد دوباره روی غلطک می‌افتيم.
البته خيلی عليه تيم شعار می‌دادند از اول فصل.
بله، يکی از مشکلات تيم همين بود. در همان بازی اول مقابل مقابل ملوان چقدر تيم زير فشار بود و شعار شنيد؟ بعد از ۴ هفته تازه دو امتياز گرفته بود. اين باعث شد که زير فشار بماند.

در همان ايام شعار حيا کن، بی‌غيرت و از اين جور چيزها می‌دادند. از اين نمی‌ترسيد؟
خب به‌خاطر همين چيزها، شايد هرکس جای من بود به پرسپوليس نمی‌آمد. البته من هميشه گفتم که پرسپوليس را دوست دارم و می‌خواهم به اين تيم کمک کنم. الان خيلی شرايط سخت است، فکر نکنيد چون من و دنيزلی آمده‌ايم ديگر همه چيز راحت است. بايد خودمان اوضاع را سر و سامان دهيم.

از شعار بی‌غيرت نمی‌ترسيد؟
(خنده و مکث) من می‌گويم تنها دليلم برای آمدن اين بود که دو سال در ايران بودم و هرکس من را می‌ديد می‌گفت چرا برنمی‌گردی. جالب است بدانيد، در همان رشت بعضی از طرفداران داماش از من می‌پرسيدند کی برمی‌گردی پرسپوليس. آخرش گفتم دوستان من که در تيم شما هستم چرا اين سؤال را می‌پرسيد. در همه شهرها واقعاً همين بود. اگر نمی‌آمدم تا آخر عمرم بايد به يک سؤال جواب می‌دادم.

شما يک بار توسط پرسپوليسی‌ها هو شديد، اگر اشتباه نکنيم. درست است؟
من يادم نمی‌‌آيد طرفداران من را هو کرده باشند. يک مقدار اذيت کردند ولی هويی در کار نبود.

اگر پرسپوليس نمی‌شد، چه تصميمی می‌گرفتی؟
قطعاً از فوتبال خداحافظی می‌کردم.

واقعاً؟
بله، واقعاً. من اگر به پرسپوليس نمی‌آمدم، ديگر دليلی نداشت ادامه بدهم. فقط دوست داشتم به پرسپوليس بروم، نه جايی ديگر.

خبر حضور شما در پرسپوليس حتی در کشوری مثل ايتاليا منتشر شد. روزنامه گاتزتا نوشته بود.
بالاخره وقتی در اروپا بودم، هميشه دنبال اسمم پرسپوليس بود. من از اين تيم رفتم اروپا. خيلی جالب است بدانيد، امروز همان روزی است که از پرسپوليس رفتم. دقيقاً ۱۳ دی‌ماه سال ۷۷ رفتم آلمان و امروز هم دقيقاً ۱۳ دی‌ماه است. آخرين بازی‌ای که برای تيم انجام دادم، بازی پاس بود.

يک سؤال سخت می‌پرسيم. آن روز چه حسی داشتی و الان دقيقاً چه حسی داری؟
من ۳ سال و اندی خيلی خوب با پرسپوليس داشتم. ما تا قهرمانی آسيا با هم رفتيم. رفتيم و سوم شديم. يک تجربه خوب در پرسپوليس داشتيم و هوادارها می‌دانستند در سن ۲۱ سالگی و باتجربه بازی در جام جهانی، وقتش رسيده به اروپا بروم. من آن روز خيلی خوشحال بودم که دارم می‌روم بوندسليگا. از طرف ديگر علاقه زيادی به پرسپوليس و خانواده‌ام داشتم ولی بايد جدا می‌شدم. فکر می‌کنم تصميم درستی گرفتم که به نفع هر دو طرف بود. با رفتن من اتفاقات خوبی در اين تيم افتاد و حق ترانسفرم نيز از نظر مالی به نفع تيم شد.

ولی حس دقيقت را نگفتی!
خب حس خوبی بود. من وقتی بچه بودم عشق عجيبی به پرسپوليس داشتم. با برادرم می‌رفتم و بازی را می‌ديدم. خانواده من همه پرسپوليسی بودند. يک بار در فرانکفورت نشسته بودم و بازی پرسپوليس را می‌ديدم. تيم در آزادی و در ليگ قهرمانان باخت و حذف شد، فکر کنم به بنيادکار. بعد از آن تماشاچی‌ها را ديدم که پرچم پرسپوليس را گرفته‌اند و دارند گريه می‌کنند. من دوست داشتم برگردم و با پرسپوليس به ليگ قهرمانان آسيا بروم. الان بهترين موقع است. اين شانس ديگر گير من نمی‌آمد. اميدوارم با پرسپوليس به چيزی که می‌خواهم در ليگ قهرمانان برسم.

جوری حرف می‌زنی، آدم فکر می‌کند به عشق واقعی‌ات رسيده‌ای.
يک چيزهايی از بچگی يادگار آدم است، پرسپوليس هم يادگار آن زمان است. من عاشق اين تيم بودم. الان هم عاشق آن هستم.

در ايامی که تيم نتيجه نمی‌گرفت، دايی را در استاديوم‌ها تشويق می‌کردند. نظر تو دراين‌باره چيست؟
من فکر می‌کنم مردم به روند کنار رفتن دايی ايراد گرفتند و اين باعث شد. مربی وقتی يک تيم را قهرمان می‌کند، کنار که برود در ذهن هوادارها يک مقدار باقی می‌ماند. وقتی هم تيم نتيجه نمی‌گيرد، بايد يک‌جوری اعتراض خودشان را نشان بدهند. آنها دوست داشتند دايی بمانند و وقتی نتيجه نگرفت، اين‌طور نام دايی را صدا زدند.

هنوز يک سؤال در ذهن ما هست، چرا اول فصل نشد که برگردی.
برای خود من هم سؤال است چرا نشد بيايم. هنوز جواب قانع‌کننده‌ای پيدا نکرده‌ام.

استيلی هم البته بعدها عذرخواهی کرد.
خب ديگر گذشته ولی هنوز برايش جوابی پيدا نکرده‌ام.

او را بخشيده‌ای؟
من با استيلی مشکلی ندارم. ما با هم برخورد داشتيم بعد از آن ماجرا. بعضی وقت‌ها يک اتفاقاتی پيش می‌‌آيد که من دوست دارم بدانم چرا. هيچکس جواب درست و حسابی نداد. اگر نمی‌خواستند می‌گفتند و تمام می‌شد و می‌رفت. در فوتبال اروپا همه حرفشان را می‌زنند و اصلاً نمی‌بينی کسی دو پهلو حرف بزند. اگر می‌گفتند من را نمی‌خواهند، می‌گفتم باشد و اصلاً هم ناراحت نمی‌شدم. وقتی رفتم گفتند مهدی منتظر نماند و آقای عابدينی هم ديديد که گفت همين الان بخواهند مهدی را می‌دهيم، ولی باز هم نيامدند. اين دوپهلو حرف زدن بد بود.

می‌خواهيم از شما يک تيتر خوب بگيريم، اينکه ۱۰۰ هزار تماشاچی پرسپوليس را دوباره برمی گردانيد به استاديوم آزادی.
(لبخند) اين بحث طولانی است. ما در فوتبال هوادار داريم و تماشاچی. شما در فوتبال آلمان هوادار داری، هوادارانی که کارت سالانه دارند و تحت هر شرايطی به استاديوم می‌آيند. حالا اگر تيم هم ببازد، هستند. من يک مثال بزنم درباره دورتموند. اين تيم در هر حالت ۸۰ هزار نفر در ورزشگاه خودش دارد، چه اول باشد چه آخر. اصلاً طرز وارد شدن تيم‌ها به زمين هم آنجا فرق می‌کند. وقتی وارد می‌شوی، همه تماشاچی‌ها ايستاده‌اند و دارند سرود تيم را می‌خوانند. شما مو به تن‌‌تان سيخ می‌شود. هيجان آدم را می‌گيرد و با همين هيجان بازی را شروع می‌کنی. در هامبورگ ۶۰ هزار نفر اين‌طور سرود می‌خواندند. تازه طرفداران در آلمان فوتبال را بلدند. همين طرفدارهای دورتموند وقتی تو يک‌ضرب بازی کنی، خوب تکل بزنی، خوب سانتر کنی تشويقت می‌کنند. ولی شايد در اينجا تو چند نفر را دريبل بزنی تشويق شوی.

ما اين حرف‌‌های شما را قبول داريم ولی به‌هر‌حال هوادارهای پرسپوليس سرخورده شده‌اند از اين همه شکست.
حرف شما کاملاً درست است. اين سرخوردگی طبيعی است. ولی من اصول کار را گفتم.

تضمين می‌دهيد با اين پرسپوليس جذاب ۱۰۰ هزار نفر را به استاديم بکشيد يا نه؟
تضمينی نيست. من فقط تنها صحبتم اين است که اگر پرسپوليس می‌خواهد از اين وضعيت بيرون بيايد، حمايت هواداران را می‌خواهد. وقتی تيم تحت فشار باشد می‌شود همانی که نيم‌فصل اول ديديد. کارآيی ندارد.

الان فشار برداشته شده. با آوردن دنيزلی و شما حتی خود علی دايی گفت که پرسپوليس شاهکار کرد. انگار طرفداران راغبند که برگردند.
نتايج اوليه ما تأثيرگذار خواهد بود. بايد ببينيم تا چه حد پرسپوليس خوب بازی خواهد کرد. الان يکی از مشکلات اين است که محروم و مصدوم زياد داريم. مثلاً ما فقط ۴، ۵ نفر روی نيمکت داريم و اين خوب نيست. فکر کنم از تيم اميد بايد بازيکن بياوريم.

شما می‌گوييد بايد تمرکز را روی ليگ قهرمانان گذاشت ولی پرسپوليس در چند سال اخير در اين رقابت‌ها نشان داده، همان مرحله مقدماتی حذف می‌شود.
کار نشد ندارد ولی سخت است. من وضعيت الان پرسپوليس را با هامبورگ ۲۰۰۷ مقايسه می‌کنم. ما يک فصل خوب داشتيم اما در آن سال تا سقوط رفتيم. يعنی آمار نشان می‌داد ما سقوط کننده هستيم ولی مربی عوض شد و ما ۴ بازی پشت‌سر هم برديم. آن فصل ما هفتم شديم و رفتيم جام يوفا.

فکر نمی‌کنی تغييرات در پرسپوليس دير انجام نشد؟
خب تو ليگ خيلی دير انجام شد. الان تيم با استقلال ۱۴ امتياز اختلاف دارد. يعنی تنها اميد اين است که پرسپوليس همه بازی‌هايش را ببرد و استقلال همه را ببازد که اين ممکن نيست. اين استقلال سخت می‌بازد.

از همين حالا بحث درباره دربی برگشت زياد است. نظرتان چيست وارد اين بحث شويم؟
اوه، زمان زياد است. بگذاريد سر موقع درباره دربی با هم حرف می‌زنيم.

ولی تو تا حالا در دربی نباخته‌ای اما اين پرسپوليس تا جا داشته، باخته!
من که باخت نداشتم. سه تا بود، سه تا را هم برديم.

پا قدمت برای دربی خوب است؟
احتمالاً پا قدمم خوب باشد ولی از الان بازی را حساس نکنيد. مهم اين است که الان طرفداران دوباره بيايند و با اين پرسپوليس آشتی کنند.

در رشت به شما گفتند بی‌غيرت؟
من در اين‌باره کمی حرف زدم. يک بنده خدايی اتفاقاً به من گفت دو سه بار شنيدم اين را گفتند. من در زندگی ورزشی‌ام به کسی توهين نکردم و اجازه نمی‌دهم کسی هم به من توهين کند. بحث اين بود که يک‌سری آدم آنجا بودند که از موفقيت تيم خوشحال نمی‌شدند. در هوادارها نفوذ کرده بودند و شيطنت‌‌هايی می‌کردند. در جايی که تيم ششم بود و روند خوبی داشتيم، شيطنت می‌شد. مربی از عملکرد من راضی بود و شب قبل از بازی نفت تهران از من تعريف می‌کرد ولی روز بازی روی گلی که من ۱۰درصد مقصر بودم می‌خواستند همه چيز را بيندازند گردن من. خوشبختانه آقای قاسمپور هم فهميد و سريع من را تعويض کرد. يک‌سری اتفاقات و حرف‌ها جهت‌دار بود. مگر می‌شود دفاع اشتباه نکند در سال؟ واقعاً ممکن است؟ من احساس کردم همه چيز دارد بدتر می‌شود. آنها حتی در سايت طرفداران باشگاه نظر‌سنجی گذاشته بودند که مهدوی‌کيا بايد در تيم بماند يا نه يا او بايد بازی کند؟ مربی راضی بود، ديگر اين بحث‌ها چه بود درست کردند؟ ديگر احساس کردم با تحرکات آنها، حرمت من و هواداران خدشه‌دار می‌شود. من اجازه نمی‌دهم کسی به شخصيتم توهين کند به همين دليل سريعاً همان جا قطع کردم. به عابدينی هم اين را گفتم. گفتم نمی‌گذارم اين آدم‌ها با شخصيت من بازی کنند. جا دارد از طرفداران خوب داماش همين جا تشکر کنم. خدا شاهد است ۸۰ درصد از پولی هم که داده بودند، برگرداندم به باشگاه. روز اول هم سفيد امضا کردم.

و حرف آخر؟
فقط يک چيز می‌خواهم بگويم. در دنيا تيمی در يک کشور به اندازه پرسپوليس طرفدار ندارد. اين يک چيز عجيب است. در آلمان، در هر شهری تيم خودشان طرفدار دارد ولی پرسپوليس، در همه جای ايران در ورزشگاه طرفدار دارد، به جز آبادان. اميدوارم آنها از ما حمايت کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016