دوشنبه 3 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زنده باد قدرت مقام معظم رهبری! يادداشت های وزير بيت رهبری (۱۱)، طنزنوشته امين الله رهبر

درباره نام سال جديد چند نام را که يادداشت کرده بودم به عرض رساندم. مقام معظم رهبری از "سال اصلاح الگوی مصرف" خيلی خيلی خوششان آمد. فرمودند هم "اصلاح" دارد که شعار انتخابات ماست و هم "الگو" که جامعه اسلامی ما الگوی همه جهان است و هم اين که "مصرف" دارد که نشان می دهد امت اسلامی ما آن قدر زياد مصرف کند که بايد آن را اصلاح کرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسمه تعالی
شنبه ۹ ربيع الاول (۱۷ اسفند و ۷ مارس)

امروز وقتی نامه پوتين را فرستادم مستقيم به بيت رهبری رفتم. حال مقام معظم رهبری زياد خوش نبود. از وزرای خارجه روسيه و آمريکا دلشوره داشتند. فرمودند چرا اينها وقتی همديگر را ملاقات می‌ کنند هی راجع به ما حرف می زنند؟ مگر خودشان با هم مشکل و مسئله ندارند؟ عرض کردم شما خيالتان راحت باشد. مشکل و مسئله آنها ما هستيم که حل اش در دست خود ماست. مقام معظم رهبری خنديدند و فرمودند تو درست می گويی. از توطئه قدرت های استکباری نبايد غافل بود. ديگر حرف زيادی در اين مورد نفرمودند و من گزارش های معمول را عرض کردم.

بسمه تعالی
يکشنبه ۱۰ ربيع الاول (۱۸ اسفند و ۸ مارس)

مقام معظم رهبری مرا صبح زود احضار فرمودند. برادران کيهانی خبر داده بودند که آقای هاشمی رفسنجانی در بازگشت از سفر عتبات عاليه از اوضاع عراق خيلی ابراز رضايت کرده است. مقام معظم رهبری فرمودند در اولين فرصت به گوش آقای رفسنجانی برسانم که بيش از حد درباره وضعيت عراق بيانات نفرمايند. فرمودند يک جوری که ناراحت نشود به او حالی کن اينطور تعريف کردن از اشغال کشور برادر و مسلمانمان هيچ راهی برای آمريکا به ايران اسلامی ما باز نمی کند. به ايشان بفهمان اگر قرار به تعريف از امنيت عراق باشد که خود ما بهتر از هر کسی می دانيم چقدر امن است و چقدر نا امن است!
بعد فرمودند حتما به برادرانی که همراه ايشان بودند بگوييد زودتر گزارش هايشان را به دست ما برسانند. اطاعت کردم و عرض کردم انشاء الله حضرت عالی هم شرفياب می شويد. با بغض فرمودند انشاء الله و تعالی. وقتی مرخص می شدم دوباره راجع به نامگذاری سال جديد يادآوری فرمودند که جوانب اقدامات و پيشرفت های عظيمی را که انجام شده است خوب بررسی کنم. عرض کردم سرکار مادر آقا مجتبی را وقتی می آمدم ديدم و به من اعتراض کردند چرا اين قدر کار می کنيد؟ مقام معظم رهبری خنديدند و فرمودند ايشان اطلاعی از کار مملکت و اسلام ندارند و نمی دانند اين همه کار هنوز خيلی کم است. بعد انگار که يادشان افتاده باشد فرمودند اين چه اخباری بود که در مورد روز زن و از اين مزخرفات منتشر شد؟ موضوع را به شعر برگذار کرده و عرض کردم:
درخت مکر زن صد ريشه دارد
فلک از مکر زن انديشه دارد
خنديدند و ديگر چيزی نفرمودند.

بسمه تعالی
دوشنبه ۱۱ ربيغ الاول (۱۹ اسفند و ۹ مارس)

آقای خاتمی رفته اند بوشهر و مقام معظم رهبری می خواستند بدانند ايشان در بوشهر چه می خواهند. عرض کردم نمی دانم. فرمودند تو فکر می کنی آقای خاتمی تا آخر بماند و جا نزند؟ عرض کردم نمی دانم. فرمودند شنيدم اينور و آنور حرف زيادی می زند و انکار می کند که تدارکاتچی ما بوده است؟ عرض کردم نمی دانم. فرمودند اگر آقای موسوی بماند، ايشان می رود؟ عرض کردم نمی دانم. مقام معظم رهبری خنديدند و فرمودند امروز حبّ «نمی دانم» خوردی؟ واقعا نمی دانی يا سر به سر ما می گذاری و از «محافظه کاران» شدی؟ عرض کردم اين سفرهای انتخاباتی را زياد جدی نگيريد. حرف زياد زده می شود. فرمودند تو هم که همه چيز را می گويی جدی نگيريد! پس چی را جدی بگيريم؟ عرض کردم مقام معظم رهبری را که خداوند يک بار به امت اسلامی ما اعطا کرده است بايد جدی گرفت که امروز همه دنيا غبطه امت ما را می خورند و آرزو می کنند کاش در ايران اسلامی ما به دنيا می آمدند و بزرگ می شدند. فرمودند واقعا که انقلاب عجيبی کرديم. دنيا را به هم ريختيم و هنوز هم خودمان باورمان نمی شود.
از خبرهای مهم جهان يک اقدام انتحاری در بغداد بود که چند نفر کشته شدند. البته خبر مهمی نبود. ولی چون از مؤمنان شيعيان کشته شدند، مقام معظم رهبری هم برای ارواح آنها و هم برای روح آن شهيد انتحاری که به درگاه الهی شرفياب می شود، دعا فرمودند.

بسمه تعالی
سه شنبه ۱۲ ربيع الاول تا يکشنبه ۲۴ ربيع الاول (۲۰ اسفند و ۱۰ مارس تا ۲ فروردين ۱۳۸۸ و ۲۲ مارس)

ما که نه تعطيلی داريم نه مرخصی استعلاجی نه هيچ کوفت و زهرمار ديگری. خير اين نوروز و تعطيلی اش هم به ما نرسيد. اگر در اين روزنامه ها هم کار می کرديم، حداقل يک هفته ای در خبر و مبر را می بستيم و می رفتيم پی کارمان. ولی بيت رهبری و مقام وزارت رهبری شب و روز و تعطيلی ندارد. مقام معظم رهبری از يک ماه پيش فرموده بودند به فکر پيام نوروزی شان باشم. عرض کردم حتما می خواهيد دوباره دنيا را منقلب بفرماييد. فرمودند چاره ای نيست. به محض آنکه دست مؤمن برسد بايد در تحقق منافع اسلام اقدام کند.
اين شد که اين دو هفته هر شب يک ساعت هم وقت پيدا نکردم تا اين يادداشت ها را بنويسم. حالا هم بايد با مراجعه به حافظه ای که با اين سن و سال زياد ياری نمی کند خبرهای مهم را بنويسم تا در تاريخ اسلامی ما بماند که چه زحمت ها برای اين مملکت اسلامی کشيده شد و مقام معظم رهبری که ماشاء الله خيلی خيلی تحمل دارند و چقدر برای اين امت زحمت می کشند. نوشتن اينها وظيفه من است و اعتقاد من است که تاريخ بايد بعدها در اين باره قضاوت بکند.
درباره نام سال جديد به فکرم رسيد که پيرار سال که سال «وحدت ملی و انسجام اسلامی» بود و امسال هم سال «نوآوری و شکوفايی» پس بعد از اين همه پيشرفت های عظيم بايد فکری کرد که اين امت واحد با انسجام اسلامی که از مواهب نوآوری و شکوفايی برخوردار می شود، چطور اين همه مواهب را مصرف کند. نظرم را به عرض مقام معظم رهبری رساندم. خيلی استقبال فرمودند و گفتند حق با توست. اين امت اسلامی بايد ياد بگيرد چطور اين مواهب را مصرف کند و به اسراف نيفتد. من که چند نام را يادداشت کرده بودم به عرض رساندم: سال مبارزه با اسراف، سال مصرف خودکفا، سال اصلاح الگوی مصرف، سال مصرف صالحه و چند نام ديگر. مقام معظم رهبری از «سال اصلاح الگوی مصرف» خيلی خيلی خوششان آمد. فرمودند هم «اصلاح» دارد که شعار انتخابات ماست، و هم «الگو» که همه چيز ما بايد الگو باشد و جامعه اسلامی ما الگوی همه جهان است و هم اينکه «مصرف» دارد که نشان می دهد امت اسلامی ما آنقدر زياد مصرف می کند که بايد آن را اصلاح کرد. ديدم مقام معظم رهبری بهتر از خود من استدلال فرمودند و قرار شد همان را به روزنامه ها و صدا و سيما بدهيم تا امت اسلامی را در راه اصلاح الگوی مصرف هدايت کنند. خدا را هزار مرتبه شکر، يک بار سنگين از روی دوشم برداشته شد تا سال ديگر که دوباره بايد به فکر يک اسم ديگر باشم. فقط انشاءالله مقام معظم رهبری در اين گير و دار ياد پرانتزشان نيفتند و چيزی نپرسند که تا حالا هيچی به فکرم نرسيده که چه چيزی بايد در پرانتز مقام معظم رهبری آورد.
بقيه روزها به تدارک نيروهای امنيتی و انتظامی برای مقابله با خرابکاری های روز چهارشنبه سوری گذشت. اين روز هم از عقايد خرافی ايرانيان گبر از دوران باستان است که روی دست ما مانده است و تا حالا هر کار کرديم نتوانستيم مانع آن شويم و تازه هر سال هم بدتر شد. ائمه جمعه هم هر چه در مورد عقايد خرافی مانند نوروز و سيزده بدر و شب يلدا ارشاد می فرمايند، هيچ ثمری ندارد و يک مشت مردم بی دين هيچ اعتنايی نمی کنند. به همين دليل هم مصلحت را در اين ديديم تا به ريشه های اسلامی اين روزها رجوع کنيم و خرافات باستانی را از آنها بزداييم. مقام معظم رهبری از اين امر خيلی استقبال فرمودند و گفتند اگر نوروز نباشد پس ما کی پيام بدهيم؟ ماشاء الله ماشاء الله به اين ديد وسيع و اين استدلال. تازه روزی که حسين اوباما پيام داد فهميدم منظور مقام معظم رهبری نه پيام خودشان بلکه پيام آمريکاييان بوده که اگر نوروز نباشد پس آنها کی پيام بدهند و در برابر مقام معظم رهبری و جمهوری اسلامی ايران سر تعظيم فرود بياورند؟
يک خبر خيلی مهم که هر چيز هم يادم برود، اين يکی حتما يادم نمی رود اين بود که آقای خاتمی از نامزدی خود صرف نظر کردند. مقام معظم رهبری اول خيلی ناراحت شدند. فرمودند اينکه خيلی زود بود و هيچ کمکی به شادابی و نشاط انتخابات ما نکرد. عرض کردم آقای خاتمی قرار بود نامزد اقليت باشد. چون اقليت بايد حق حيات و حق حرف زدن داشته باشد و اميد داشته باشد که روزی دولت را در دست می گيرد. فرمودند ولی آنچه ما الان از اقليت می خواهيم اين است که رل خودش را بازی کند. عرض کردم ولی آخر اقليتی که سه تا نامزد داشته باشد که نمی شود، هم خاتمی، هم موسوی و هم کروبی. فرمودند دور قبل هم همينطور بود و ديديد که شد! عرض کردم آقای خاتمی از اول هم مرد اين کار نبود. فرمودند مرد کدام کار؟ تو هم طوری حرف می زنی که انگار واقعا قرار بود کاری بکند. چند ماه نامزد بودن و دو تا سخنرانی کردن که اين همه ادا و اطوار نداشت. حالا بايد آقايان موسوی و کروبی شادابی و نشاط انتخابات ما را تأمين کنند. مقام معظم رهبری از شوق انتخابات خواب به چشم ندارند. انگار قرار است مقام مبارک خودشان را به انتخاب بگذارند.
يک روز هم کارداران سفارت های کشورهای اروپايی پيش من آمدند. ناهار مهمان بودند. بعد از آنکه غذا تناول شد، من به صراحت گفتم که من می دانم به يک ولی فقيه قدرتمند خدمت می کنم که شما او را ديکتاتور می دانيد. اين مطلب را هم پنهان نمی کنم. چيزی که هست خودم می دانم که اين ولی فقيه به نظر شما ديکتاتور، جز خدمت به امت اسلامی و کشور اسلامی ما هيچ نظری ندارد و واقعا خودش را وقف کشور کرده است. اگر ما وضع ترکيه و عراق و افغانستان را می داشتيم که تقليد دمکراسی می کنند، خوب بود؟ هيچ کدام حرفی نزدند و به نظرم آمد که مرا تأييد کردند.
امروز وقتی حضور رسيدم همان اول عرض کردم سيمای بی بی سی تفسير مفصلی راجع به تغييرات در دنيا می داد از جمله درباره چين و هند که بايد جمعيت آنها را سير کرد. درباره ايران اسلامی هم می گفت که با قدرت نظامی و اقتصادی که به دست آورده در خاور ميانه اول شده است و با اين رشد اقتصادی بی نظير و اين قدرت نظامی در منطقه بی نظير است. مقام معظم رهبری از اين مطلب خيلی خوشحال شدند و فرمودند وقتی روی پای خودمان بايستيم و برنامه اتمی را به پايان برسانيم، بالاخره دنيا ناچار می شود اين توجه را به ما بکند و ما را به عنوان قدرت اول منطقه بپذيرد.
من عرض کردم ولی هنوز نقايص زياد است. مقام معظم رهبری فرمودند چه نقايصی؟ عرض کردم خرابی ادارات دولتی و عدم رضايت مردم و... مثل اين که مقام معظم رهبری از اين حرف من خوشحال نشدند. با آن که از عرض اول من از سيمای بی بی سی خيلی خيلی خوششان آمده بود. من مثل گاو شيرده هستم که اول يک ظرف شير می دهم، بعد لگد می زنم، می اندازم! ولی وظيفه خدمتگذاری و صميميت من همين است که حقيقت را به عرض مقام معظم رهبری برسانم.
حيف که همسر گرامی امام (ره) در اين گير و دار رحلت فرمودند و ما به موجب ارتحال ايشان مجبور شديم در مراسم تدفين مبارک ايشان شرکت کنيم. مقام معظم رهبری اصرار فرمودند که در اين مراسم شرکت بفرمايند و به اين ترتيب سفر مشهد ما که از مدتها پيش در خفا برنامه ريزی شده بود با رحلت همسر امام (ره) تلخ شد.
مهمترين خبر خارجی و داخلی همه اين مدت، همانطور که شما خواننده عزيز حدس می زنيد، پيام حسين اوباما به مقام معظم رهبری بود. البته رييس جمهور آمريکا اسمی هم از مردم ايران برد ولی در بيت رهبری غوغا بود که بالاخره اين قدرت استکباری و جنايتکار هم مجبور شد نظام جمهوری اسلامی ما را به رسميت بشناسد و هم با سرافکندگی به مقام معظم رهبری پيام بدهد که ما می خواهيم با شما دوست بشويم. البته مقام معظم رهبری فرمودند زيادی هول نکنيد! خودشان هم در سخنانشان بعد از مشورت هايی که کرديم، فرمودند هنوز اين ها کافی نيست و آمريکای جنايتکار بايد لحن صحبت کردن خودش را تغيير بدهد و ما را تروريست صدا نکند و به ما تهمت نزند که به دنبال بمب اتمی هستيم.
خدا را هزار هزار مرتبه شکر اينطوری که پيش می رود اين آمريکای جنايتکار به زودی هم از حماس و حزب الله پشتيبانی خواهد کرد و هم خودش برای راه اندازی نيروگاه بوشهر جای اين روسهای بی بخار را که تا حالا همه اش ما را دوشيدند خواهد گرفت. پيروزی خلق فلسطين به لطف پروردگار يکتا نزديک است.
مقام معظم رهبری اين جمعه را که عيد و نماز جمعه با هم بود، آنقدر فعاليت فرمودند که آخر وقت فرمودند راستی چرا ما اين قدر وقت کم داريم که جمعه هم بايد کار کنيم؟ عرض کردم ماشاءالله از بس مقام معظم رهبری کار می کنيد يادتان رفته است که امروز روز عيد است و نظام مقدس ما سی ساله می شود و برای اينکه خاطر مبارک را کمی خوش کنم از خطبه های آقای امامی کاشانی در نماز جمعه پايتخت اسلامی مان عرض کردم که گفته اند: بايد بدانيم که دو اصل مهم يعنی ولايت و رهبری و نيز اطاعت مردم از ولايت عوامل اصلی همه موفقيت ها هستند. هر گونه تشتت و تضعيف رهبری و نظام به معنای برگشتن به دوران گذشته است. مقام معظم رهبری از اين حرفها خيلی خيلی خوشحال شدند و فوت همسر امام (ره) يادشان رفت. ولی من از اين کاسه ليسی امامی کاشانی خيلی لجم گرفت. شايد هم کاسه ليس نباشد. کسی چه می داند؟ ولی من اينها را می شناسم که به قول شاعر:
تغاری بشکند ماستی بريزد
جهان گردد به کام کاسه ليسان
مقام معظم رهبری واقعا مدبر تشريف دارند ولی گاهی به اين کاسه ليسی ها خيلی التفات نشان می دهند. به من امر فرمودند از خجالت آقای امامی کاشانی در بيايم. بعد فرمودند ديدی در مشهد چه جواب دندان شکنی به رييس جمهور آمريکا دادم؟ خدا به مقام معظم رهبری عمر بدهد که تمام عمر و زندگی خود را وقف اين امت اسلامی و اين کشور اسلامی کرده است. به طوری در مورد رابطه با آمريکا قاطع صحبت فرمودند که من گمان می کنم همه حسابشان را کردند. مقام معظم رهبری در اين نطق اولا احساسات امت اسلامی را برانگيختند، ثانيا به برادران ما در فلسطين و لبنان شخصيت دادند، ثالثا مطلب اتم را اعلام کردند، رابعا مخالفان را کوبيدند، خامسا صهيونيست ها را کوبيدند. امت اسلامی با تکبير اين سخنان را تأييد کرد. عجيب است درک اين امت اسلامی از قضايا! من تعجب دارم از اين همه هوش و ادراک که خدای متعال به اين امت داده است. بی سوادش هم فهم دارد!
حالا که ساعت ده شب است و من در منزل اين يادداشت ها را می نويسم، از سيمای بی بی سی شنيدم که برادر خالد مشعل از لحن اوباما استقبال کرده است. من عقيده ام بر اين است که مقام معظم رهبری با کمال تدبير و درايت و خونسردی و محاسبه و منطق اسلامی دارد کشور اسلامی ما را از تمام قيد و بندهای سياست های خارجی آزاد می سازد. افسوس من بر اين است که با يک مشت افراد نوکرمآب که معلوم نيست سرشان به کجا بند است، چطور توفيق کامل خواهد يافت. من که حاضرم جانم را برای پيشبرد مقاصد مقام معظم رهبری و برای خودش فدا کنم و به خودم به قدر يک ثانيه هم ترديد راه نخواهم داد و نمی دهم. مرحوم پدرم هم می گفت که مطمئن بود چند ماه آخر رهبری امام (ره) به طور قطع هيچ سياست خارجی در ايشان مؤثر نبود و همين مسئله موجب علاقه خارق العاده مرحوم پدرم به مرحوم امام (ره) شده بود به طوری که درست سه ماه بعد از رحلت امام (ره) پدرم هم با سکته قلبی درگذشت.
الان که به اينجا رسيدم، خبری رسيده است که ما قطعا قصد مذاکره با مقام معظم رهبری را داريم. مذاکرات را به هيچ وجه قطع نمی کنيم و اميدواريم به توافق برسيم. زنده باد قدرت مقام معظم رهبری! خبر را همين الان تلفنی به عرض مقام معظم رهبری رساندم و می روم که با خيال راحت بخوابم.

--------------------------------------------------------------
يادداشت های هفته آينده را شنبه آينده خواهيد خواند.





















Copyright: gooya.com 2016