شنبه 27 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ضرورت تداوم اعتراض آشکار و حضور جنبش در خيابان، علی مهربان

بنام خدا

سال جديد فرا رسيد و اسرای سبز هنوز در چنگال ديو سيرتان سيه دل اسيرند، سال نو شد در حاليکه حاکم جائر با محبوس ساختن رهبران عزيز جنبش سبز بار ديگر برای ملت شاخ و شانه کشيد و چنگ و دندان نشان داد، بهار امد در حاليکه عزيزان ديگری از جوانان غيور وطن به جمع شهدای سبز افزوده شدند و رژيم پليد خلافت فقيه نه تنها بابت اعمال گذشته از سرعذرخواهی از مردم و اشتی با انان در نيامد بلکه بيش از پيش به توهم داشتن قدرت و توفيق اعمال زور در قبال ملت دچار امده خود را ذيحق بر حکومت و غير مسئول در پاسخگوئی به مردم مالکان حقيقی کشور دانست!!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


گوييا اينان اصلا به اين مردم بدهکار نبوده، زندگی، مقام، منصب و اسودگيشان را وامدار اين مردم نيستند، اينان فکر ميکنند که مردم موظف بوده اند که شاه ايران را سرنگون و حکومت را بعنوان هديه در اختيار اين مفتخوران از خدا بی خبر گذارده تا با خيال راحت به لفت و ليس مشغول و در قبال اعمالشان به احدی هم پاسخگو نباشند!! اينان بسان گذشته اسير در اين توهمند که حکومت بر مردم ايران حق الهيشان بوده، از اسمان به زمين امده محق بر انجام هر اجحافی در حق ملت ايران بنام دين و مذهب ميباشند، بی توجه بدانکه اگر واقعا حکومت بر مردم حق اسمانی برای انهاست بايد در زادگاهشان در حجاز يا عراق و بر اعراب حکومت کنند نه در ايران و بر ايرانيان که خاستگاه انان ايران نبوده، از اول روز هم بعنوان اشغالگر بر ايران پا گذاشته، در گذشته و حال بر مردم ايران بخيال باطل خود بنام فاتح ظلمها روا داشته اند.
انان غافلند از اينکه ما حکومتشان را ادامه خلافت اموی و خودشان را اشغالگران قديمی وطن می دانيم و در قبالشان تا نابودی و زوال دائمی انها بر عهد خود با سربداران ايران زمين پای بند و فروپاشی حکومتشان را از خدا خواستاريم. مردم امروز به مدد پرده دری و گستاخی بيش از حد انان به شناخت مناسبی از هويت رياکار، دروغگو و منفعت طلبشان رسيده واقعيات پس پرده خلافت فقيه(ولايت) را بهتر از گذشته درک کرده، خوب ميفهمند و اماده اند که ايران را از چنگال اين ديو سيرتان سيه روی نجات داده برای سربلندی وطن از جان خويش مايه گذارند.
ايران عزيز برای رهائی و نجات از اين ورطه نابودی بدست ملايان دين فروش نيازمند از خودگذشتگی و دلاوری مردم است و اين مردمند که بايد فارق از قوميتها، فرهنگها و باورهای دينی اجتماعيشان به همراهی و يگانگی در تقابل با رژيم فرومايگان دون پايه همت گمارده رفتن به راه نيستی را برايشان سرعت بخشيده، اسان گردانند. ظاهرا اين اوباش به بيماری فراموشی دچارند و به خيال خامشان با شجره نامه نگاری و اصالت سازيهای واهی مردم منابر پنج تومانی انانرا از ياد برده، گذشته حقارت بارشان را فراموش خواهند کرد. گيريم که اين شود با خصلتهای ناشی از بی هويتی چه ميکنند!؟ خصلتهائی مثل حقارت روح و فرومايگی روان، طمع، کينه و حسد بخشی از وجود منحوسشان و ملتزم با انان است، انرا چه ميکنند!؟ انان فاقد اصالت و به طبع ان فاقد غرورند، شجاعت ملتزم غرور است نداشتن انرا چه ميکنند!؟
اين حکومت، خلافت نانجيبان بر ايران است، اشغال وطن بدست اوباشان است، کوته نظران فرومايه و نوکر صفتان دون مايه با بر پائی اين خلافت واهی از ايران و ايرانی انتقام گرفته، عقده های روح بيمارشان را التيام ميبخشند.
امروز که ملتهای دربند منطقه به فراخور جامعه و موقعيتشان به قيامهای ملی برای برپائی حکومتهای ازاد و قائل به حق مردم به پا خواسته سودای رهائی از استبداد موجود را در سر دارند شايسته نيست که ايرانيان با کوته نظری عامدانه و شايد خيانت پيشگی اگاهانه مصلحت باوران وابسته يا دوستداران مقام خلافت(ولايت) مواجه گشته در سکوت و خمودگی ناشی از ان فرصتهای نادر تغيير را بسان گذشته از کف بدهند، مردم ايران برای اين دگرگونی عظيم و ضروری هزينه های بس سنگينی را در گذشته و حال پرداخته اند، امروز هم شهادت فرزندان ايران و اسارت مردان و زنان خوب وطن و رنج خانواده هايشان در فردای سرقت اراء مردم کم هزينه ای نبوده ساده نيست، عاشقان بقای خلافت با ان چه ميکنند!؟ ان سالوسان دروغ زن که می انديشند با عذرخواهی و تسلی دادن به رنج کشيدگان، ملت حقايق خيانت و جنايت حکومت مذهبی را فراموش ميکنند به خيالی بس عبس رو کرده، باورهای مردم را ساده انگاشته اراده ملی را مبنی بر فروپاشی بساط ظلم دينی بخوبی درک نکرده اند. زهی خيال باطل از اينهمه پلشتی و سياهکاری جفا پيشگان خائن.
انان بدانند که رونمائی از جنايات و فساد پشت پرده اين رژيم خائن و وابسته مکر خدا از برای حاکمان و لطف حضرت حق به مردم بود تا خليفه نادان و دوستان رياکارش در ورای ايستادگی در برابر رای ملت خصلتهای پست درونی خود را بسادگی به رخ کشيده بدست خود دنائت ذاتشان را بر مردم بروشنی عيان سازند، انان که مدام از ملت نجيب و در صحنه ايران دم ميزدند بسادگی و بخاطر حق طلبی ملت در برابر ايشان سلاح کشيده، به طمع چپاول بخش ديگری از ثروت ايرانيان فرزندان مردم را به خاک و خون انداخته، جابرانه به ملت با اسارت خوبانش چنگ و دندان نشان داده اند، سگان دريده را رها کرده اند. چه توجيهی در ورای کشتار و ضرب و شتم و شکنجه مردم بدست اين حکومت دينی نهفته است!؟ اين چه حجت شرعی است که فرمان قتل بندگان خدا را صادر و اوباشان را بر اجرای ان محق ميداند!؟ اقايان مصلحت باور پاسخ دهند که با کدام بخش از مکتوبات دينی کشتار فرزندان مردم را بخاطر پيگيری حقشان توجيه کرده، انرا توضيح ميدهند!؟
ان دينی که برای کشتار بندگان خوب خدا دليل و برهان داشته بر ان مصر باشد که دين نيست، فرقه است، هجو است، مکر شيطان است، که شيطان نيز از دريدگی و گستاخی اينان در برابر پروردگار مبهوت و درعجب مانده در برابر حيله های اين شياطين لباده پوش حيران سر تعظيم فرو اورده است!!
اما امروز مردم فهميده اند که تمامی اين هياهو و بساط خيمه شب بازی سی ساله خلافت(ولايت)، مکر ملايان طمعکار به کمک بيگانه برای استيلای بر وطن و چپاول ايران بدست اوباش بوده تا ميهن و فرهنگ ملی را به قهقرا برده از مذهب نيز تصويری به زشتی افکارشان ترسيم کرده به رخ کشند، تا تشيع و کشور را در کنار هم و برای هميشه نابود سازند.
قصد و نيتشان نابودی ايران، فرهنگ ملی و علقه مذهبی مردممان است و دراينراه به انجام هر پليدی و زشتی خود را مجاز دانسته از انجام هر جنايت و خيانتی در حق ملت و ميهن ابا نخواهند کرد، بايد که ايستاد و تا پايان راه که نابودی بساط دين فروشان ظالم است به ادامه جنبش در خيابانها تداوم بخشيد و ايران را از چنگال اين قوم نابکار به در اورد. ميهن، نسلهای امروز و فردای کشور نيازمند حرکت ما در امروز پر مخاطره اين سرزمين هميشه جاويد و اهورائيند، بايد ماند و بايد که جنگيد تا مانع از ادامه اين روند خانمان سوز بدست ملايان حاکم در حق ايرانيان گشت، بايد که متوليان جنبش سبز ميهنی در اين خصوص انديشيده و هر چه زودتر و بدون درنگ بيش از اين راه کارهای تداوم جنبش را در دايره خرد جمعی تعيين و با تلفيقی از حضور خيابانی و مکملهای ديگر به حضور مردم در برابر حاکم جائر معنا و مفهوم نوين بخشيده مسير حرکت در اينده را روشن سازند، جنبش عزيز دانشجوئی، زنان و کارگران در اين مورد ياری بخش تداوم و حيات جنبش سبز خواهند بود.
انها ميروند بايد که بروند، مردم بلطف حضرت حق اراده کرده اند که انان بروند. خود ميدانند که وقت رفتن است و اين مردمند که زمان رفتن را برای انان تعيين و راه گذر از اين ورطه هولناک نابودی کشور را با ادامه بی سازش جنبش ميهنی سبز ترسيم و با تاسيس جمهوری ايرانی به تصوير خواهند کشيد. تداوم و پيگيری جنبش در سطح خيابانها تنها راه مستقيم مبارزه برای کسب ازادی و رسيدن به مقصود با ايجاد تغييرات اساسی در ساختار قدرت است. اينان بواقع زبان ديگری را نمی فهمند، بايد به روش خودشان و با تحکم به پيشواز فرودشان از اريکه قدرت رفت تا با تدوين يا ويرايش قانون اساسی کشور بر طبق اراده ملت تمامی راههای منجر به حکومت فردی در اينده ايران را برای هميشه مسدود کرد. ازادی رهبران جنبش و ديگر اسرای سبز ملت خواسته ای پر معنا و شايد از مهمترين است که با تداوم و حضور جنبش در خيابانها به ان مهم و ديگر خواسته های ملت خواهيم رسيد(انشاءالله). خائن ترسوست و خيانتکار جانی ترسوتر، اين مهمترين رمز موفقيت ماست. ما ميتوانيم، خودشان ميدانند که می توانيم، در اينراه سخت خدا با ماست.
ايرانی در صرف فعل خواستن و اراده توانستن در هميشه تاريخ بی همتاست/
ايران پاينده- ايرانی سربلند//

علی مهربان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016