یکشنبه 1 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محمد خاتمی: تا صحبت از انتخابات آزاد می‌شود حمله می‌کنند

محمد خاتمی گفت: "ما می گوئيم انتخابات آزاد يعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود. وقتی که يک شخصيت حقيقی که ممکن است شخصا خيلی اعتباری هم نداشته باشد ولی انتصاب به يک جايگاه مهم حقوقی دارد که رسما قانونا و شرعا حق دخالت در انتخابات و سياست را ندارد رسما می گويد مهندسی کردن منطقی و معقول انتخابات وظيفه ماست! ما می گوئيم با اين ها هم برخورد شود."



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


باران: رئيس بنياد باران در ديدار با اعضای حزب اراده ملت ايران، با اشاره به شرايط موجود کشور و با تأکيد بر اينکه ما دلمان برای اسلام انقلاب و جمهوری اسلامی و مردم می سوزد، هشدار داد: آدم احساس می کند کوه فاخری به نام ايران مانند يک کوه يخ در حال آب شدن است و می ترسم ميراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بين برود!

به گزارش باران، مشروح سخنان سيد محمد خاتمی بشرح زير است:

«به نام خدا
خيلی خوش آمديد
خوشحالم از اين که با همه مشکلات و ضعف و قصور ها و فشارهايی که هست هنوز تشکل های مردم بنياد با اميد در عرصه هستند.

فکر می کنم از سالها و دهه های قبل از انقلاب و بعد از انقلاب يک اصل مسجل و مورد قبول عام وجود داشت که مردم ما مردم سالاری و دموکراسی را به عنوان روش مطلوبی که برای حکومت هست و واقعا مقتضای زمان و روزگار ما هم هست می خواستند.

اگر در حرف های حضرت امام (ره) هم رجوع کنيد کلمه مردم؛حاکميت مردم، رأی مردم (که می دانيد اينها لوازم مردم سالاری است) و خود دموکراسی و مردم سالاری و تعبير اينکه بهترين دموکراسی در خود اسلام است فراوان وجود دارد و اسلامی هم که امام و ديگران مطرح ميکنند و مورد توجه قرار می گيرد اسلامی است که با دموکراسی سازگار است به نظرم مردم سالاری يک روش است که محتوای آن بستگی به ديدگاه و جهان بينی انسان دارد و طبعا می تواند منتهی به سيستم هايی شود که از نظر محتوا با يکديگر متفاوت است، ولی شرط اساسی مبنا بودن رأی مردم است و اين که حکومت مسؤول در مقابل مردم باشد و امکان تغيير حکومت و جابجا شدن قدرت توسط رأی و بدون توسل به زور وجود داشته باشد و حکومت بايد پاسخگوی مردم باشد.

حالا اگر جامعه مسلمان است، محتوای حکومت هم بايد اسلامی باشد منتهی اسلام هم بايد به گونه ای تلقی شود که سازگار با دموکراسی باشد. نمی توانيم بگوئيم رأی مردم بی اثر است و مردم هيچ نقشی در حکومت ندارند حکومت از بالا به مردم تحميل می شود مجبورند فقط اطاعت کنند و حتی نداشته باشند و باز هم دم از مردم سالاری زده شود.

وقتی مردم سالاری پذيرفته شد بايد به لوازم آن از جمله آزادی بيان و انديشه و نقد تن داد اين وجه مشترک است ميان همه ما از انقلابيون اصيل گرفته تا بزرگانی که بودند و هستند با شعاری که مردم ما از صد سال پيش تا الان داشتند.

مردم ما واقعا مردم سالاری را برای وجه حکومتی اشان می خواستند و استبداد را به هر شکلی نمی خواستند و نمی خواهند. اتفاقا باعث افتخار ماست که رهبران اصلاح گر ما هم همين را خواستند که اوج آن در انقلاب اسلامی بود که رهائی از استبداد چند هزار ساله و ايجاد حکومتی که با مردم و رأی مردم سر کار بيايد.
امام در بهشت زهرا فرمودند چون مردم مرا قبول دارند دولت تعيين می کنم و گفتند ميزان رأی مردم است و از اين قبيل سخنان را زياد گفته اند. بنا بر اين ما اين را به عنوان يک اصل بپذيريم.

اين روح انقلاب ما بود. در تحولات ديگر کشورهای اسلامی هم همين را می بينيم. برای انقلابيون حاکميت مردم مهم است و محور است و حتی مسلمانانی که در عرصه هستند واکثريت را دارند سعی می کنند اين اصل را بگويند و می گويند ما همين را می خواهيم پياده کنيم حتی اگر از شريعت هم می گويند می گويند شريعتی که مدافع حقوق مردم هست بايد در عرصه باشد.

همين جا گله ای را مطرح بکنم. تعجب می کنيم در حالی که در انقلاب مصر و تونس و جاهای ديگر تماميت ارضی، حاکميت مردم، نفی استبداد و وحدت ملی مورد تأکيد بوده است نبايد شاهد باشيم که در دل اين حکومت ها کسانی بيايند و در جای ديگر خواستار تجزيه و قوم گرائی باشند. البته هر حکومت مردمی هم بايد حقوق اقوام و مذاهب را محترم بشمارد، ولی در هر حال مساله وحدت ملی و تماميت ارضی از جمله مسائلی است که هيچ کس نمی تواند نفی آن را تحمل داشته باشد و ما بی توقعی مان می شود در حکومت های انقلابی که هدفشان حکومت مردم سالار و حکومت وحدت ملی و حکومت مدافع تماميت ارضی است کسانی بيايند، اجتماعی داشته باشند و شعارهايی بدهند که اصلا ربطی به اقوام واقعی در درون ايران ندارد. تماميت ارضی و وحدت ملی ما بسيار مهم است اين هم گله ای که خواستم اشاره ای به آن داشته باشم.

ما اگر سخن از مردم سالاری به ميان می آوريم و مردم سالاری می خواهيم و از مشخصات بارز اصلاح طلبی که از قبل از مشروطيت تا حالا تداوم دارد و اوج آن هم در انقلاب اسلامی است اين است که ما دفاع از حقوق مردم می کنيم ؛ مردم سالاری را می خواهيم ، اگر انتقادی هم هست در همين موارد است به نام دين بعضی مسائلی مطرح می شود که نه تنها با روح انقلاب ما که خواستار حقوق و ازادی مردم است سازگار نيست بلکه با روح اصل اسلام هم از نظر محتوا سازگار نيست.

اينکه در جامعه اسلامی مهمترين مساله در روابط اجتماعی بايد صداقت و راستی و اخلاق باشد می بينيم که بی اخلاقی دروغ تهمت خيلی ساده بصورت سکه رايج در می ايد و حتی گاهی ادم خيال می کند اين ها سياست های رسمی است. اين قدر اين انحراف به نام انقلاب و اسلام زياد می شود که انتظار بود که حکومت با ان برخورد کند و نمی کند. لااقل در ذهن جامعه اين طور احساس شود که مبادا اين سياست ها سياست های رسمی باشد.

ما از ارزش های دينی هم دفاع می کنيم ارزش هايی که خودش مدافع حقوق و رأی مردم.

اگر اين چنين است بايد در جامعه تشکل های سياسی و به خصوص حزب به رسميت شناخته شود. حزب هم از پايين بيايد بالا. بدون تشکل و حزب دموکراسی واقعی شکل نمی گيرد و اگر بگيرد دوام نمی آورد.

اينکه تشکلی درست شود متکی به قدرت هم باشد و جا را برعليه تشکل های ديگر تنگ کند و ديگران همه محدوديت پيدا کنند و آن تشکل امتيازات فراوانی را پيدا کند اين خلاف معيارهاست.

معيار و ملاک درست اين است که آيا تشکل در چارچوب قانون اساسی که ميثاق ملی است عمل می کند يا نمی کند ممکن است به برخی اصول قانون اساسی هم انتقاد داشته باشيد ولی پذيرش يک نظام مردم سالار و يک جامعه مدنی اينکه مبنای نظم ما قانون اساسی است هر کس به آن پايبند است در اين مملکت صاحب حق است ومی تواند صاحب تشکل باشد در درون حزب کار کند حزب هم يعنی اينکه اين تشکل شناسنامه دار است مرامنامه و اساسنامه دارد و مسؤوليت پذير است.

در جامعه و دنيای امروز بدون تشکل نمی توان کار کرد.

اگر حزب واقعی نبود يا احزاب محدود بودند جای حزب را باندهايی می گيرند که قدرت فراوان پيدا می کنند ؛ از رانت های فراوانی برخوردارند. مسؤوليت هم ندارند و می توانند دخالت هم بکنند در سرنوشت جامعه. در حالی که حزب اگر باشد رسمی است و يک شرط هم دارد اينکه آيا در چارچوب قانون اساسی کار می کند يا خير؟ حتی نقد در عمل هم بايد در اين چارچوب باشد.

اتفاقا يکی از مسائل مورد بحث بين ما کسانی که الان در حاکميت هستند همين است که اين اصل را می پذيريم يا نمی پذيريم؟ اگر مردم سالاری را قبول داريم بايد اصل حضور و فعاليت امن تشکل ها و احزاب را هم بپذيريم.

بگذاريم تشکل های مردمی و مردم زاد مدافع حقوق مردم به صحنه بيايند و شرط هم شرط تنگ نگذاريم و يا اگر اين را نپذيرفتيم ادعای دموکراسی و ادعای ازادی ادعای غلطی است و مردم هم خيلی باور نمی کنند.

به همين دليل حزبی مثل اراده ملت و حزب های ديگر راست و چپی که هستند ما با خيلی از افرادی که گرايش ما را ندارند اختلاف نظر داريم ممکن است شخصا هم رفيق باشيم ولی اصل فعاليت حزبی را بايد پذيرفت چرا از تريبون دو حزب با هم ديگر صحبت نکنيم ومردم هم قضاوت بکنند؟!چرا بايد بعضی باندها از تريبون ها، يک طرفه و حتی تريبون ملی اجازه داشته باشند هر چه می خواهند نسبت به هرکس می خواهند بدهند اين طرف وقتی هم که می خواهد جواب بدهد متهم به انواع اتهامات شود و مورد فشار قرار بگيرد. اين رسم رسم درستی نيست بايد همه بتوانند صحبت و فعاليت کنند.

اگر صدا و سيما رسانه ملی است خيلی از حرف ها در آن زده می شود حرف های درست و نادرست نسبت های نا به جا؛ ببينيد در اين چند سال چقدر نسبت ها و تهمت های ناروا و ناجور و حتی هتک حرمت و فحاشی و مسائلی که حتی با معيارهای اسلامی ابتدايی هم سازگار نيست رواج يافته است مردم هم می فهمند اين طرف هم اصلا حق اينکه حتی در روزنامه با تيراژ در حد معدودی از خود بتواند دفاع کند ندارد در حاليکه مقتضای انقلاب ما مقتضای مردم سالار بودن حکومت ما آزادی احزاب وگروه ها است و اين که در همه جا بتوانند در عرصه های حيات اجتماعی حضور فعال داشته باشند. در انتخابات در مسائل ديگر در مسائل داخلی در مسائل خارجی مسائل اقتصادی بتوانند حرف بزنند نمايندگی کنند از مردم.

اگر واقعا ما دموکراسی را قبول داريم که معتقدم قبول داريم روح قانون اساسی ما همين را می گويد مساله پرداختن به احزاب؛ گروه ها وتشکل های مختلف اجتماعی و مدنی يک شرط لازم است و اگر اين شرط نباشد اصل قضيه خدشه دار می شود شرط کافی هم فقط وجود نام احزاب نيست توان فعاليت امن آن ها است.

بسيار متاسفم که حزب شما که هميشه گفته ايد اصل انقلاب امام و رهبری و چارچوب های قانون اساسی را قبول داريد نتوانسته در ظرف اين چند سال کنگره خود را برگزار کند. چرا بايد اين طوری باشد؟ اصلاحات هم می گويد همين ها اصلاح شود. ما چيز خيلی زيادی نمی خواهيم.

بايد در انتخابات با امنيت شرکت کرد و بعد هم رأی مردم را بپذيريم.

امروز تا صحبت از انتخابات آزاد می شود حمله می کنند! الحمدلله رهبری هم که اظهار کردند که همه انتخابات گذشته آزاد بوده است و مردم شرکت کنند و گفتند که از آزادی و سلامت انتخابات دفاع می کنند.

ما می گوئيم انتخابات آزاد يعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود. وقتی که يک شخصيت حقيقی که ممکن است شخصا خيلی اعتباری هم نداشته باشد ولی انتصاب به يک جايگاه مهم حقوقی دارد که رسما قانونا و شرعا حق دخالت در انتخابات و سياست را ندارد رسما می گويد مهندسی کردن منطقی و معقول انتخابات وظيفه ماست! ما می گوئيم با اين ها هم برخورد شود و اين اطمينان به مردم داده شود که انتخابات مهندسی نمی شود. بايد اعتماد مردم را جلب کرد. حرف های خيلی بزرگی زده نمی شود آن وقت کسانی که بايد در عرصه انتخابات کاملا بی طرف باشند به نفع همين جريانات و به ضرر جريانات ديگر کار می کنند. وقتی صراحتاً گفته می شود که اجازه داده نمی شود جرياناتی در انتخابات شرکت کنند برای چه بايد شرکت کنند؟ می گويند ما اجازه نمی دهيم، ولی شما بايد شرکت کنيد ولی آن طوری که ما می خواهيم! اين طوری که نمی شود. ما بايد به سمتی برويم که فضايی ايجاد شود همه آنهايی که دلشان برای اصل نظام و جامعه و کشور و انقلاب و بخصوص برای اين مردم می سوزد بيايند.

جدا از مسائل سياسی و اقتصادی اين مرگ تدريجی که مردم در تهران و شهر های بزرگ دارند برای چيست؟ اين که دو سوم سال وضعيت جوی در حالت اضطرار و خطر باشد و بچه های مردم و سالخوردگان و مردان و زنان به خاطر اين امواج آسيب ببيند قابل قبول نيست يا به خاطر اين هوای آلوده! مردم می خواهند زندگی کنند. بايد کسی بيايد که اين ابتدايی ترين مسائل را ببيند و حل کند.

اصلاح طلبان بايد با مردم صحبت کنند، معتقدم بايد حرف هايشان را مشخص کنند. اينکه ما می گوييم نظام را قبول داريم در چارچوب نظاميم يعنی چی؟ اينکه می گوييم می خواهيم اصلاح کنيم چه چيز را می خواهيم اصلاح کنيم. گرچه بارها گفته ايم، ولی باز هم بايد گفت. وقتی می گوئيم جامعه مدنی و دموکراسی اين را ممکن است نخبگان بفهمند ولی مردم هم بايد بفهمند که اگر واقعا به آن معنايی که ما می گوئيم جامعه مدنی سازگار با دين وجود داشته باشد وضع زندگی شما را بهتر تامين می کند امنيت شما را بهداشت و درمان شما را بهتر تامين ميکند حيثيت شما را در دنيا بيشتر تامين می کند منافع ملی شما را تامين می کند خيال نکنند آن که از مردم سالاری و جامعه مدنی دم می زند نسبت به اقتصاد و معيشت و امنيت مردم بی اعتناء است! خوشبختانه عملکردها روشن است.

امروز عملکردها باعث شده تا مردم خودشان مقايسه کنند و با همه وجود دريابند که چه زمانی معيشت مردم، امنيت مردم، بنيه اقتصادی کشور و امنيت آن بهتر بود.
انتخابات حق همه است بايد شرکت کرد منتهی به شرطی که بتوان شرکت کرد. ما دلمان برای اسلام انقلاب و جمهوری اسلامی و مردم می سوزد.

آدم احساس می کند کوه فاخری به نام ايران مانند يک کوه يخ در حال آب شدن است و می ترسم ميراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بين برود!

اينها برای همه ما مشکل است که نمی خواهيم رخ دهد. در شرايطی که مشکل های بين المللی تشديد شده؛ امروز وحدت و همبستگی های داخلی مهم است. من از اينکه مردم حتی از اصلاح طلبان هم عبور کنند نگران می شوم. بايد ببينيم که ما چکار کرده ايم که اين ذهنيت در بخشی از جامعه ما ايجاد شده؟! ان شاء الله همه ما بتوانيم درست مسائل را درک کنيم و عقلانی عمل کنيم و از اين دوره دشوار همه موفق و پيروز در بيائيم».

در ابتدای اين ديدار حاضرين در جلسه به بيان ديدگاهها و نظرات خويش پرداختند. رئوس ديدگاه های حاضرين در اين نشست عبارت بودند از:
-ترس از تجزيه کشور
-شخص شما در گره گشائی از مشکلات می توانيد قدم برداريد و موثر باشيد و فقط شما هستيد که می توانيد کمک کنيد انقلاب و کشور در چارچوب قانون اساسی نجات پيدا کند، شما بايد با دوستان بنشينيد و فضا را مهيا کنيد
-نشانه ها از خطر می گويند و اينکه درايت و هوشمندی لازم است تا ان شاء الله بتوانيم از اين مرحله عبور کنيم
-خيلی راحت می توان با مقايسه به اين نتيجه رسيد که دستاوردهای اقتصادی شما در دوران اصلاحات هر چند شعار آن را نداده بوديد بيش از امروز بود
-لزوم بيان واقعيت ها با مردم
-سرمايه های اجتماعی در اين سالها به شدت از دست رفته است
-به ميزان قابل توجهی آمار جرم و جنايت در دوران اصلاحات کاهش پيدا کرد در حاليکه طی سالهای اخير چند برابر شده
-با حصر و حبس بسياری از اصلاح طلبان؛ گزينه ای بهتر از شما نداريم
-شما که پرچم دار ميانه روی در کشور هستيد گام جلو بگذاريد و از همه عقلای حاکميت بخواهيد بستر لازم برای نجات کشور را فراهم کنند
-حکومت يک نقد جدی نياز دارد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016