پنجشنبه 29 فروردین 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

احمد شيرزاد: افکار عمومی اصولگرايان و احمدی‌نژاد را شريک می‌داند

روزنامه بهار ـ برخی از اصولگرايان سعی دارند با انتقاد از احمدی‌نژاد و دولتش از اشتباهاتی که در هشت سال گذشته مرتکب شده‌اند، تبری بجويند. آيا اين انتقاد‌ها می‌تواند در چند ماه باقيمانده تا انتخابات به جدا شدن سرنوشت اصولگرايی از سرنوشت دولت و حاميان آن کمک کند؟
هر دو دوره دولت آقای احمدی‌نژاد با حمايت‌های بی‌دريغ چهره‌های شاخص اصولگرا و غالب گروه‌های جناح اصولگرايی تشکيل شد. حمايت‌های اصولگرايان از آقای احمدی‌نژاد و دولتش تا چندی پيش کاملا پررنگ بود. حافظه تاريخی ايرانيان هرگز فراموش نمی‌کند که اصولگرايان تا همين چندی پيش با چه ادبيات خشنی اصلاح‌طلبان منتقد را به حاشيه راندند. اگرچه منتقدان اصولگرای دولت دهم تلاش می‌کنند که ياد و خاطره حمايت‌های گذشته خود را کمرنگ کنند اما مردم فراموش نمی‌کنند که در روزهای پيش از انتخابات رياست‌جمهوری سال ۸۸، اصولگرايان چطور تمام‌قد به حمايت از دولت نهم و رييس آن پرداختند. پس از برگزاری دهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوری نيز در مقابل انتقاد‌ها و اعتراض‌های مردم و اصلاح‌طلب‌ها ايستادند و همه صداهای مخالف را به حاشيه راندند. بخش عمده‌ای از اصولگرايان با توجيه دفع افسد به فاسد يا دستاويز قرار دادن اصولگرا بودن آقای احمدی‌نژاد، راه هرگونه انتقادی را از او بستند. به همين دليل است که امروز نمی‌توانند تبار تاريخی آقای احمدی‌نژاد يا بعضی از ياران او مانند مشايی را انکار کنند.
البته اگر بخواهم منصف باشم بايد بگويم که شايد بتوان از تک چهره‌های اصولگرايی نام برد که به جای دفاع از احمدی‌نژاد و دولتش در جواب انتقاد‌های موجود در جامعه در مورد احمدی‌نژاد، سکوت يا سعی کردند گناه کم‌کاری‌ها يا سوء‌مديريت مديران ارشد دولتی را به گردن «جريان انحرافی» بيندازند.

آيا منتقدان اصولگرای دولت سعی دارند با پررنگ کردن نقش جريان انحرافی در ايجاد مشکلات کشور، از بار مسئوليتی در قبال حمايت‌هايی بکاهند که در گذشته از دولت داشتند؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


استفاده از ترکيب «جريان انحرافی» اين معنا را به ذهن می‌رساند که جريان اصولگرا و حاميان دولت، حداقل در آغاز در يک مسير حرکت می‌کردند. ولی ناگهان گروهی از همراهان ديروز، راه خود را جدا کرد و مسير ديگری را در پيش گرفت. اگر همين تعريف ساده را برای عبارت پرکاربرد «جريان انحرافی» قبول کنيم، اصولگراهای ديگر نمی‌توانند هم‌تبار بودن با جريان دولت را کتمان کنند. اگر اصولگرايان می‌خواهند تکليفشان را در انتخابات روشن کنند، بهتر است صادقانه رفتار و موضع مشخصی را اتخاذ کنند و مهم‌تر از همه بايد در مقابل آنچه گذشته مسئوليت بپذيرند.

يکـی از انتقادهـای اصولگرايان از احمدی‌نژاد به بازی گرفته نشدن در هيچ‌يک از دو دولت او بود. با وجود اين آيا اصولگرايان شريک اشتباهات دولت هستند؟
نه انتقادهای امروز اصولگرايان و نه پنجه به صورت منتقدان کشيدن اصحاب دولت، نمی‌تواند گذشته‌هايی را که يار غار يکديگر بودند از اذهان پاک کند. انکار خود‌خواسته گذشته واقعيت‌ها را تغيير نمی‌دهد. اصولگرايان و جناح دولت در تمام اشتباهات و ندانم‌کاری‌های هشت‌ساله دولت شريک هستند. اصولگرايان و ياران احمدی‌نژاد پروژه مشترکی را از هشت‌سال پيش آغاز کردند و بايد با يکديگر آن را به پايان برند. هيچ‌يک از اين دو گروه نمی‌توانند ناگهان خودشان را از بازی بيرون بکشند و آب تطهير بر سر خود بريزند. متاسفانه مشکل اين است که اصولگرايان سعی دارند مسئوليت تاريخی و اخلاقی خودشان را قبول نکنند و با ابهام و سکوت از کنار آن بگذرند.
هرچند بر ميزان انتقاد‌های اصولگرايان از دولت دهم افزوده می‌شود، اما اين انتقادها تنها به چند حوزه خاص محدود می‌شود. آيا انتقادی به دولت در حوزه‌های مديريتی و کلان وارد نيست، يا کاستی‌های اين حوزه‌ها برای اصولگرايان اهميت چندانی ندارد؟
معمولا اصولگرايان زمانی انتقاد از فرد يا گروهی را آغاز می‌کنند که با آن فرد يا گروه تضاد منافع پيدا کنند. اين‌طور که از شواهد برمی‌آيد تمام مشکل اصولگرايان با دولت يا حداقل به قول خودشان «جريان انحرافی» محدود به برخی تمرد‌ها و سرکشی‌های دولت در مقابل خواست‌ها يا دستورهای برخی از نهاد‌های نظام می‌شود.
تقريبا هرگز هيچ‌يک از منتقدان امروز احمدی‌نژاد يا دولتش تاکنون روش‌ها، شعارها، ايده‌ها يا عملکرد دولت در سال‌های گذشته را زير سوال نبرده‌اند. بيشتر احساس می‌شود اختلاف عمده بين اصولگرايان و دولت بر سر منافع شخصی يا به دليل سوء‌تفاهم‌های بين اين دو گروه است نه بر سر روش‌های اجرايی و مديريتی چند سال گذشته.
در ميان تمام اختلاف‌ها يا انتقاد‌هايی که در اين سال‌ها از سوی اصولگرايان در مورد دولت مطرح شده، تنها چند اختلاف بين اصولگرايان و دولت مهم ارزيابی می‌شوند. از جمله اختلاف مجلس گذشته با دولت نهم بر سر وزارت کشور آقای کردان يا اختلافات اخير مجلس و دولت بر سر حضور آقای مرتضوی در دولت. جز اين چند مورد خاص در موارد مهم مانند انرژی هسته‌ای، مديريت کلان کشور، مسائل اقتصادی و نحوه حذف يارانه‌ها، دولت و بدنه اصولگرايی کاملا هماهنگ عمل کردند. به‌خصوص در نحوه تقسيم پول بين اقشار فرودست جامعه برای جلب نظر آن‌ها، دولت و جريان اصولگرايی تفاهم داشتند. انتقادات امروز اصولگرايان به غير از بعضی تک‌چهره‌هايی که از منظر کارشناسی دولت را زير سوال می‌برند، اختلاف بر سر چرايی تمرد دولت از خواست‌ها يا دستورات بعضی نهاد‌های کشور است.

در اين صورت انتقاد‌های امروز به معنای اعلام برائت اصولگراها از دولت نيست؟
اصولگرايان منتقد حتی اگر از بعضی خطاهای دولت‌های نهم و دهم آگاه شده باشند يا نسبت به برخی از عملکرد‌های دولت انتقاد داشته باشند، هرگز مديريت کلان دولت را زير سوال نمی‌برند. نحوه ابراز انتقاد‌های اصولگرايان از دولت، به اذهان متبادر می‌کند که در پشت پرده انتقاد‌های امروز، اختلاف‌های شخصی يا تضاد منافع است. همان‌طور که گفتم سر باز زدن دولت از هماهنگی با نهاد‌های خاص يا تمرد در مقابل بعضی از خواست‌های اين نهاد‌ها باعث بروز اختلافات بين دولت و اصولگرايان است. شايد اگر همين روش‌ها و عملکردها در مديريت کلان و جزيی کشور با هماهنگی بيشتری با بخش‌ها و نهاد‌های خاص صورت می‌گرفت امروز شاهد مطرح‌شدن انتقادها از دولت نبوديم.

با تمام تلاشی که منتقدان اصولگرای احمدی‌نژاد دارند، آيا می‌توانند افکار عمومی را قانع کنند که چندان هم حامی دولت نيستند؟
فکر نمی‌کنم اصولگرايان سنتی موفق شوند افکار عمومی را در خصوص سهيم‌نبودن در اشتباهات دولت نهم و به‌خصوص دهم قانع کنند. متاسفانه در فضای تبليغاتی، افکار عمومی و رسانه‌ای کشور ابهام و ايهام‌های زيادی وجود دارد. اين فضای پرابهام تنها اصلاح‌طلبان را از مخاطبانشان دور نمی‌کند، بلکه باعث شده مخاطبان اصولگرايان هم نتوانند صدای آن‌ها را بشنوند. در اين شرايط، طرف‌های گفت‌وگو نمی‌توانند پای صحبت يکديگر بنشينند و از افکار و نظرات هم آگاه شوند. تنگ‌نظری اصولگرايان در مورد شفاف‌سازی افکار عمومی کشور، اين‌بار دامن خودشان را گرفت. آنچنان فضای رسانه‌ای کشور بسته شد که اصولگرايان هم از تريبون‌های سنتی‌شان محروم ماندند.

اگر اصولگرايان بخواهند مسئوليت اشتباهات گذشته‌شان را بر عهده بگيرند، به‌جای انتقاد از دولت بايد چه روشی را در پيش بگيرند؟
هيچ چيزی بهتر از صداقت نيست. در قدم اول بايد باور کنند که در نحوه مديريت کشور در هشت‌سال گذشته شريک هستند و نمی‌توانند مسئوليت آنچه بر سر کشور آمده است را به گردن ديگری بيندازند. اصولگرايان بايد هرچه زودتر به جای فرافکنی و انتقادات کلی با صداقت تمام به اشتباهاتشان اعتراف کنند. اگر بتوانند مصلحت‌انديشی را کنار بگذارند و مسئوليت حمايت‌هايی که از آقای احمدی‌نژاد و دولت او کرده‌اند را برعهده بگيرند، شايد بشود اميدوار بود بخشی از خطا‌هايی که در گذشته مرتکب شده‌اند را نزد افکار عمومی کشور جبران کنند اما برای جلوگيری از تکرار شرايط فعلی، بهتر است به بازنگری در نحوه عملکرد و باورهايشان بپردازند. مصلحت‌انديشی‌های اصولگرايان تاکنون برای اين جناح سياسی و برای کشور و مردم هزينه‌های زيادی دربر داشته است. شخصا گمان می‌کنم برخی از اصولگرايان منفعت شخصی خود را بر مصالح عمومی کشور ارجح می‌دانند. از همين‌رو کشور دچار مديرانی از جنس احمدی‌نژادها می‌شود. اصولگرايان بايد با تغيير تعريف در منافع و مصلحت‌هايشان از تکرار شرايط موجود جلوگيری کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016