شنبه 7 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محمد خاتمی: آيا فردی که در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟

"آيا فردی که به عنوان يک شهروند عادی هم محدوديت زيادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گويند و تهديد می کنند که کسانی بايد توبه کنند مرادشان چيست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ يا از حقی که هست و از آن دفاع می کنيم؟ چه جرمی رخ داده است که بايد از آن توبه کرد؟"

سايت محمد خاتمی ـ جمعی از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور امروز با سيد محمد خاتمی ديدار و گفت و گو کردند. در اين ديدار که با بيان دغدغه ها و خواسته های فرهنگيان همراه بود سيد محمد خاتمی با اشاره به اهميت نقش معلمان در توليد سرمايه های اجتماعی به بيان پاره ای مسائل روز و پاسخگويی به نگرانی های اجتماعی سياسی معلمان و بخصوص دغدغه های انتخاباتی آنان پرداخت.

متن کامل سخنان سيد محمد خاتمی در اين نشست را در ادامه بخوانيد:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بسم الله الرحمن الرحيم.
خير مقدم می گويم به همه عزيزان، معلمان و فرهنگيان محترم
يادی از شهيد خانعلی شد. جبنشی که دوستان معلم عزيز ما به راه انداختند، درست است که جنبه صنفی داشت، اما آثار بزرگ سياسی به بار آورد. يکی از بزرگترين آثار آن اين بود که وزارت عوض شد و به دست کسی افتاد که باشگاه مهرگان يا معلمان را در اختيار داشت. در بحران ها و مقاطع حساس معلمان در بيدار کردن جامعه و ايجاد تحرک برای تغيير و تحول در همه عرصه های اجتماعی نقش مهمی داشتند.
در کنار دکتر مصدق معلمان بزرگی بودند. در دوران انقلاب از معلمان خاص نام برده می شود که در نهضت فکری و تحولات منجر به انقلاب نقش مهمی داشتند. شهيد مرتضی مطهری و دکتر علی شريعتی و در رأس همه خود حضرت امام (ره) معلمان بزرگ انقلاب ما بودند. آيت الله طالقانی، شهيد بهشتی و بزرگان ديگری که حضور داشتند و بالاخره سمبل معلمان بعد از انقلاب، شهيدان رجايی و باهنر هستند که انجمن اسلامی با نام آنها گره خورده و به نحوی ميراث آنها است.
در دوره اخير هم جا دارد ياد کنيم از دو معلم بزرگوار مهندس موسوی و خانم رهنورد که هر دو معلم بودند و هستند، هرچند هنرمند و سياست مدار هم هستند.
با توجه به نقشی که معلمان در افزايش سرمايه های اجتماعی دارند، وقتی احساس می کنند حاصل تلاش و کارشان به دليل رويه های نادرست از بين می ورد بيش از بخش های ديگر جامعه رنج می کشند.
معلمان بايد احساس خشنودی کنند. دوستانی که اينجا هستند رنج کشيده اند، زندان رفته اند و تعداد قابل توجهی از معلمان امروز گرفتارند و مشکلات زيادی را تحمل می کنند.
روز معلم و هفته معلم را گرامی می داريم. اميدواريم فضايی باز شود که معلم بتواند در جامعه ما کار خود را انجام دهد. امروز برای رواج تعليم و تربيت صحيح در جامعه ما سخت نيازمند معلمان هستيم. نسل هايی که به صحنه می آيند بايد با معيارهای مردم سالاری آشنا باشند. علاوه بر آگاهی و دانش های معمولی، درس مدارا و زندگی هم بايد داده شود. درس با هم زندگی کردن و آگاه کردن و بالابردن دانش جامعه برای دانستن حقوق خود و آموزش اين که روی پای خود بايستند و تشکل پيدا کنند برای پيشرفت و استيفای حقوق اساسی خود.
کم و بيش در دوران گذشته سعی شد در آموزش و پروش و دانشگاه ها تحقق پيدا کند اما چون دولت مستعجل بود خلافش دوام پيدا کرد. در سطح جامعه به معلمی که ترويج کننده راستی و شفافيت و درستی باشد نياز داريم و همين طور برای کسانی که قدرت دارند و در رأس قدرت هستند. گاهی بداخلاقی ها از بالا سرازير می شود. کسانيکه دست اندر کار هستند الگو هم می شوند. نقشی که پيامبر اکرم در تربيت داشته الگو بودن است. رفتارها را بايد با نشان دادن مصداق های عملی نشان دهند. اگر در حاکميت دروغ و تهمت و فساد رواج پيدا کرد در جامعه پخش می شود.
بايد آزادی وجود داشته باشد، نقد باشد و قدرت در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشد تا خود اصلاحی صورت بگيرد. بودن محافل و رسانه های آزاد نقشی در جلو گيری از فساد ها دارد. اميدواريم به سوی چنان وضعيتی برويم.
در زمينه مسائل روز حرف هايم تکراری می شود. همه قبول داريم و دارند که وضع بدی است و بايد از آن بيرون برويم. صحبت بر سر اين که چگونه بيرون برويم.
آيا فقط آمدن هست که ما را به اين نتيجه می رساند؟ به اين طرف قضيه هم بيانديشيم. اگر هدف اصلاح امور است و برآورده شدن مطالبات انسانی و معيشتی آيا فقط آمدن فرد خاص و گرايش خاص وضع را بهتر می کند يا بدتر؟
آيا فردی که به عنوان يک شهروند عادی هم محدوديت زيادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گويند و تهديد می کنند که کسانی بايد توبه کنند مرادشان چيست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ يا از حقی که هست و از آن دفاع می کنيم؟ چه جرمی رخ داده است که بايد از آن توبه کرد؟
اگر صحبت کردن اشتباه است، بله همه اشتباه می کنند! اما آيا فضايی ايجاد می شود که همه اقرار به اشتباه کنند. طرف قدرت و مردم بحث و آسب شناسی کنند. يک طرف خوب بوده و همه چيز درست، يک طرف همه بد و خيانت و جرم؟!
بيان اشتباه و جبران آن فضای باز و گفت و گو می خواهد. اگر اين فضا باز شود مسلماً اولين کس من و شما خواهيم بود که اشتباهات را می گوييم و آسيب شناسی می کنيم. اما يک طرفه اين طرف متهم می شود هرکاری کرده خيانت و جاسوسی و براندازی بوده و حتی حق دفاع هم ندارد. دادگاه ها را ديديم چطور است
اگر نگذارند فرد مورد نظر شما بيايد چه پيش خواهد آمد؟
حاصل کار چه خواهد بود؟ کسانی که اميد بسته اند دوباره مأيوس نمی شوند؟ کينه ها بيشتر نمی شود؟ و آيا در اين صورت اوضاع بدتر نمی شود و درها مسدودتر نمی گردد؟
ما به فکر نجات ايران، بهبود اوضاع و تغيير فضا به صورتی هستيم که کينه ها کمتر شود و بتوانيم حرف بزنيم. برای انتخابات شرط گذاشته نمی شود، ولی آيا نبايد انتظار داشت که نتيجه انتخابات تأمين آزادی ها، باز شدن فضا، تغيير فضای امنيتی به سياسی و ... باشد؟ اما نتيجه انتخابات بايد اين باشد و تغيير فضای امنيتی را به دنبال داشته باشد. ولی اگر کاری کنيم که محصوران و زندانيان آزاد نشوند، بلکه به تعداد زندانی ها اضافه شود و فضای امنيتی بيشتر شود به هدفمان نرسيده ايم.
دلسوزی شما را می دانم، همه در اين شرايط وظيفه داريم. نبايد در انتخابات را ببنديم بلکه بايد سعی کنيم باز شود، انتخاباتی بهتر و مطلوب تر. فکر کنيم صحبت اين که واقعاً اين وضعيتی که هست و کشور و مملکت و نظام در معرص تهديد است عوض شود. هرکس بتواند فضا را به اين شکل عوض کند بايد استقبال کرد. اکنون زمانی نيست که کاری کنيم که خدای ناکرده کينه ها و تقابل ها بيشتر شود. هويت خودمان را نبايد ازدست بدهيم. هويت ما درگيری و براندازی نيست. هويت ما اصلاح امور است. نظام هم بايد بپذيرد که اصلاح پذير باشد تا شکاف بين ملت و دولت پر شود. هويت ما عدالت خواهی و آزادی طلبی است. هويت ما دفاع از حقوق انسان ها است. هويت ما به کارگيری نيروهای شايسته، عالم و کاردان است. هويت ما تلاش برای برقراری عدالت بدون تحقير ملت است. نبايد آن را از دست بدهيم.
بايد بکوشيم فضايی فراهم بيايد که آزادانه دور هم جمع شويم، معلمی کنيم و حرفمان را بزنيم و حکومت تحملش را در مقابل نقد و انتقاد بالا ببرد و قانع شود که راهی که انتخاب شده راه به نا کجا آباد است؛ با تفاهم و رفع سوء تفاهم ها.
اميدوارم تصميمی بگيريم که خير مردم و جامعه در آن باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016