سه شنبه 21 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

موضع انتخاباتی موسوی و رهنورد در گفت و گو با زهرا موسوی

کلمه- هانيه رضايی: يک ملاقات برای دو دختر و دو ملاقات برای يکی از دختران ميرحسين موسوی تنها سهم دختران ميرحسين و رهنورد از ديدار پدر و مادرشان طی هفت ماه گذشته بوده است. آن ها حتی نتوانسته اند در اين مدت تماس تلفنی با پدر و مادر خود داشته باشند. در حالی که حتی مجرمان خطرناک نيز از اين حقوق ابتدايی در زندان ها برخوردارند.

اين ها اخباری است که زهرا موسوی دختر نخست وزير سال های دفاع مقدس کشورمان از وضعيت ارتباطی خود و خواهرانش می گويد.

دختر موسوی و رهنورد در گفت و با کلمه ضمن اعتراض از اين محروميت ها و فشارها، از وضعيت جسمی پدر و مادر خود ابراز نگرانی می کند: هنگامی که پدرم برای بار اول برای تست ورزش به اين بيمارستان امنيتی برده شده بود ظاهرا در يک تبانی بين مامورها و پزشکان درحالی که حالش بد شده و تست هم مثبت بوده دستگاه را خاموش نکرده بودند و با توجه به اين وضع پدرم امنيت جانی حس نکرده و قبول نکرده است که مجددا به آنجا برده شود و در نتيجه الان پرونده پزشکی او رها شده و پيگيری نمی شود.

وی همچنين درباره ی موضع انتخاباتی پدر و مادر خود نيز می گويد.

متن کامل گفت و گوی زهرا موسوی با کلمه را با هم می خوانيم:

- آخرين خبر شما از آقای مهندس و خانم دکتر چيست و آيا از وضعيت ايشان خبری داريد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


يکی ازخواهران اخيرا موفق شده است پدر و مادرمان را خيلی کوتاه ببيند. در واقع با ديدار اخير طی ۷ ماه گذشته عملا دو نفر از ما تنها يک ملاقات داشته و ديگری دو ملاقات. اين وضعيت محروميت ما از ملاقات هاست. تماس تلفنی هم نداريم و اجازه نمی دهند حتی به اندازه حقوق يک زندانی تماس تلفنی داشته باشيم و از اين مساله هم محروميم. کماکان درگير فشارهای نهادهای امنيتی هستيم. طبعا در يک چنين وضعی هم هيجانات چنين ديدارهای ناگهانی هم فشارهای شديد روانی که بر ما و آنها وارد می شود و در حضور مامور و شنود و دستگاه و دوربين يک ديدار راحت و با آرامش ممکن نيست. در اين فرصت های کوتاه ما همين که بگوييم خوبيم و زندگی چطور می گذرد و… زمان گذشته است. بنابراين از وضعيت آنها خبر دقيقی نداريم. منظورم اين است که صحبت ساده و راحت نيست از هر نظر برای ما و آنها.

- فکر می‌کنيد زندان خانگی برای پدر و مادرتان چگونه می‌گذرد؟
پدر و مادر ما انسان هايی سياسی اند. زندگی مشترکشان هم ترکيبی از يک زندگی عادی عاشقانه با فعاليت های جدی سياسی است. اين بر کسی پوشيده نيست که در کشورهايی با شرايط همانند کشور ما زندگی سياسی چه تبعاتی می تواند داشته باشد. پس برای اين تبعات از نظر روحی آماده بودند اگرچه حجم تباهی و بی انصافی خيلی خيلی بيش از تصور است. آنها از نظر روحی قوی و از نظر ايمانی در طول اين سال های سخت، تلطيف و ربانی تر شده اند اما از نظر جسمی به طور جدی آسيب خورده اند اين بزرگترين نگرانی ماست. ما درد دوری و بی خبری و روبرويی با دستگاه امنيتی پيچيده و بيرحم را تحمل کرده ايم ولی وضعيت سلامتی آنها نگران کننده است.

- منظورتان چيست؟ چه مشکلی از نظر جسمی پيدا کرده اند؟
مادرم قندش بالا رفته و آرتروزش به شدت کتف و دست هايش را درگير کرده است. منتها تا کنون در اين مورد کاری نشده و او درد می کشد. پدرم هم ارديبهشت بايد برای پرونده پزشکی و بررسی استنت قلبش به بيمارستان قلب و زير نظر پزشکانی که مراحل قبل را انجام داده بودن می رفت که مامورها گفته اند به بيمارستان مورد نظر خودشان برده خواهد شد. پيش از اين هنگامی که پدرم برای بار اول برای تست ورزش به اين بيمارستان امنيتی برده شده بود ظاهرا در يک تبانی بين مامورها و پزشکان درحالی که حالش بد شده و تست هم مثبت بوده دستگاه را خاموش نکرده بودند و با توجه به اين وضع پدرم امنيت جانی حس نکرده و قبول نکرده است که مجددا به آنجا برده شود و در نتيجه الان پرونده پزشکی او رها شده و پيگيری نمی شود. البته داروها طبق توصيه قبلی پزشک تهيه می شود و در اختيارشان گذاشته می شود. منتها علی رغم خواست مکرر ما و پدر مادر ما هنوز موفق به ديدن پرونده پزشکی آنها نشده ايم.

- فکر می کنيد شرايطی که برای شما و پدر و مادرتان ايجاد کرده اند ارتباطی با انتخابات و به طورکلی تر بحرانی که در جامعه فراگير شده است دارد يا خير؟
شرايط پدر مادر با نزديک شدن به انتخابات سخت تر شده ارتباطات ما تنگ تر شده و روند درمان آنها تنها در دست پزشکان غير قابل اعتماد انجام می شود. آنها نگرانند تا مبادا پدر روزنه ای پيدا کند و حرفی بزند که روند ها تغيير کند. ما دليلی جز اين نمی بينيم.

- در هفته های اخير شايعات زيادی از هر سو در مورد موضع انتخاباتی آقای موسوی گفته شده است. طی همين يکی دو ملاقات کوتاه آيا دريافتی يا نظری از پدر و مادر درباره‌ی انتخابات داشته ايد؟
در يک روال کلی پدر و مادرمان به ما توصيه ای نداشتند. يا حتی برای شرکت يا عدم شرکت های ما در انتخابات، نه نظر خودشان را توضيح می دادند و نه از ما انتظار توضيح داشتند. اما در حد همين يکی دو ملاقات محدود، گفتند ما در اين شرايط امنيتی در متن جامعه قرار نداريم و بنابراين درباره انتخابات صحبت نخواهيم کرد.

- فکر می کنيد آيا وضعيت به اين شکل ادامه پيدا می کند يا تغيير خواهد کرد؟
ما اميدواريم و خود پدر مادر هم اميدوارند که وضعيت آنها و همه زندانی ها تغيير کند. تا ابد که اين وضع نمی شود ادامه داشته باشد و اين بحران زير پوست هر تحرکی خواهد بود و قابل انکار نيست. اگرچه عده ای از ترس فضای امنيتی جرات نکنند نام آنها را ببرند و به جای اينکه اسمشان را ببرند آدرس بدهند. گرچه کسی جرات نکند به اين زندان و رفتار غير انسانی و قانونی اشاره کند. منتها من فکر می کنم وضع آنها نسبی است؛ يعنی با توجه به شرايط و تحولات کشور خواهد بود. در کشور ما هيچ وقت نمی شود پيش بينی دقيق داشت. انشا الله که با آزادی همه دلسوزان سياسی دربند يک بحران بزرگ برطرف شده و راه برگشت آرامش به کشور بالاخره از نقطه ای باز شود.

- خواست شما به عنوان خانواده آقای موسوی خانم رهنورد درباره وضعيت پدرتان چيست؟
در بحران های آغاز زندانی شدن پدر و مادر ما ابتدا خواستار ملاقات آنها بوديم. آنقدر بی خبری ها آزار دهنده بود و آنقدر دم در زندان اختر رفته و دست خالی برگشته بوديم و آنقدر توهين شنيده بوديم و اين بحران برايمان سنگين بود که با همه صحنه های فجيعی که می ديدم بيشتر در شوک بوديم و ملجا و ماوای مان را جستجو می کرديم. اما الان می دانيم و مصريم که خواست اصلی و اوليه و مهم ما آزادی بی قيد و شرط آنهاست. به آنها ظلم شده، برای خوبی و خيرخواهی دوستی و عشق به مردم و کشور زندانی شده اند، از حقوق اوليه انسانی خود محروم شده اند. از حقوق يک زندانی که به هرحال قوانين زندان با همه مشکلاتش شامل حالش می شود محروم مانده اند. در غياب آنها و در حالی که دستشان ناجوانمردانه از دنيای بيرون کوتاه بوده مورد اتهام های دروغين مختلف قرار گرفته اند. ملی ترين، دلسوزترين و از خود گذشته ترين و مردم دوست ترين های اين کشور را با اتهام های عجيب و نچسب و غير قابل باور وابستگی به بيگانه و براندازی که خودشان هم می دانند راست نيست، به دست خشن ترين لايه های سپاه و سپس امنيتی سپرده اند. ما فرزند آنهاييم و مثل هر فرزند وفاداری ضمن اينکه به راهی که رفته اند باور داريم و درحالی که حق خود و پدر و مادرمان می دانيم ملاقات هايی عادی با آنها داشته باشيم از وضعيت بد آنها بطور خيلی جدی نگران و خواستار پايان سريع اين وضع و جبران آنيم.

- از مردم و دوستان و فعالان چه انتظاری داريد؟
پدر و مادر ما به حق مردم خيانت نکردند و به اعتماد و علاقه اشان پاسخی مهربانانه و اخلاقی دادند. ما مطمئنيم مردم هم تنهايشان نخواهند گذاشت و وفای به عهد آن ها را با حمايت آنها و توجه و حساسيت به وضعيت خطير آنها پاسخ خواهند داد. همانطور هم که قطعا حضور ملموس و غير ملموس آنها شيشه وجودشان را کنار سنگ های خشن نگه داشته است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016