گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 تیر» سازماندهی به جای بحثهای عاطفی، ناصر کاخساز29 خرداد» شور ملی، نه عاطفهی جمعی! وفاق مدرن، نه وحدت سنتی! ناصر کاخساز 31 اردیبهشت» شرکت يا تحريم، مسئله اين نيست، ناصر کاخساز 1 بهمن» بداههگويیهای سياسی و فلسفی (۳)، ناصر کاخساز 26 دی» بداههگويیهای سياسی - فلسفی (۲)، ناصر کاخساز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کی برد، کی باخت؟، ناصر کاخساز![]() اگر کمی پسا متافیزیکی به مسئله نگاه کنیم آدم به یاد مصاحبهای با کارل اتو اپل فیلسوف آلمانی می افتد که خبرنگار او را به مسابقهی فوتبال برد و نظر او را در بارهی جنجال جنون آسای تماشاگران که زمین و زمان را پرکرده بود پرسید. فیلسوف بجای پاسخ به مدتی نسبتا طولانی به صدای بلند خندید و قهقهه زد. اکنون ببینیم پس از این جنجال کاملا مهندسی شده که پشت سر گذاردیم چه درسهایی میتوان از آن بیرون آورد: این بار خامنهای همان گونه که قصد کرده بود انتخاباتی بدون تقلب را به جهان نشان داد تا تقلب بزرگ انتخابات پیشین را به ادعایی غیرقابل اثبات تبدیل کند. تقلب بزرگ این بار در حقیقت با گذراندن کاندیدها از غربال شورای نگهبان و دستچین شدن دقیق آن ها صورت گرفته بود. جمهوری اسلامی با این تجربه نشان داد که هروقت بخواهد تقلب می کند و هروقت لازم نباشد نمی کند. و دومی را سپر تبلیغاتی اولی میکند. 2- خامنهای با این تمهید و باشناخت گرایشهای سازشکارانهی اصلاحطلبان مواضع آن ها را به محافظهکاران میانهرو در حکومت -مانند رفسنجانی – که خامنهای با آن ها هیچ تضاد اساسی ندارد نزدیک کرد تا جنبش سبز را در میان آن ها به توهمی مربوط به گذشته بدل کند. 3- خامنهای به اپوزیسیون فهماند که اپوزیسیون به رغم سیاه کردن خروارها کاغذ، اختلاف او را با رفسنجانی نفهمیده است و در آن مبالغه میکند. 4- رد صلاحیت رفسنجانی به معنای رد اساسی مواضع محافظهکاران میانهرو نبود. بلکه نفی کلان سرمایهداری بود که با مواضع اخلاقی و سوسیال فاشیستی جمهوری دینی غیرقابل جمع است. اختلاف خامنهای و رفسنجانی نیز کاملا در همین چارچوب اخلاق شخصی و نه اعتقادی قابل شناخت است. اختلافی که هرگز به یک تضاد شکوفا نشد. اختلافی بین ورثه که گاه حتا به قهر و خشونت می کشد اما ربطی به مسائل اعتقادی ندارد. 5- سناریوی سیاه و سفیدی که خامنهای بین جلیلی و روحانی مهندسی کرد شاهکاری از یک دست ساخت سیاسی بود. خامنهای بدین وسیله یک محافظهکار میانهرو را که قاطعانه به سیادت خامنهای باور دارد به یک قهرمان قهری گروههایی از مردم تبدیل کرد. 6- خامنهای با رئیس جمهور کردن روحانی نشان داد که به اعتقاد رفسنجانی و خاتمی به سیادت خود واقف است، اما به شخص آن ها که یادآورد بلوک سیاسی آن هاست امتیازی نمیدهد. همان کاری که رئیس جمهور رفسنجانی در زمان خودش با نهضت آزادی کرد. او در پاسخ به دانشجویی در دانشگاه گفته بود لازم نیست به نهضت آزادی آزادی بدهد چرا که او می تواند حرف های آن ها را خودش بزند و اجرا کند. پس دیگر نیازی به دادن آزادی به این حزب احساس نمیشود. کاری که اکنون خامنهای با رفسنجانی و خاتمی میکند 7- حسن روحانی به نیاز متافیزیکی اپوزیسیونی پاسخ داد که با پر شدن خلا سیاسی اش بوسیله ی روحانی زیر پای موسوی و کروبی در میان آن خالی میشود و بتدریج نیاز به حصر خانگی آنها نیز منتفی شود. باشناخت این واقعیت هاست که می بینیم برندهی قاطع بازی خامنهای است و نه حس روحانی که به گفتهی کارل مارکس در بارهی ناپلئون سوم «برادرزادهی کوچک»ی بیش نیست. بازنده ترین بازیگر در این میان مانند همیشه گروههایی از اپوزیسیون است که سرگردان برای یافتن برادر زادههای کوچک در تب و تاب است. جویندگی طلا حرفهی این اپوزیسیون است . اپوزیسیونی که پس از تلاش بسیار به مِس دست مییابد و در رویای طلا آن را در آغوش میفشارد. Copyright: gooya.com 2016
|