چهارشنبه 29 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شور ملی، نه عاطفه‌ی جمعی! وفاق مدرن، نه وحدت سنتی! ناصر کاخساز

ناصر کاخساز
هم تحريم انتخابات و هم شرکت در آن، هر دو، به حقوق فردی تعلق دارند. تنها با وفاق ملی و مدرن است که عاطفه‌ی جمعی هر يک از دو گروه مصنوعا بوجود آمده، از مرحله‌ی عاطفه‌ی استراتژيک به مرحله‌ی تفاهم ارتباطی که شور ملی پی‌آمد خود به خودی آن است، فرامی‌رويد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

عاطفه‌ی جمعی برخلاف شور ملی، جامعه را به يک اکثريت حاکم - و در برابر آن - مجموعه‌ای از گروه‌های نهايی تقسيم می‌کند. گروه نهايی يا مارژينال، گروهی است که به حاشيه‌ی مناسبات اجتماعی رانده شده است. مانند يهوديان، صُبی‌ها، بهايی‌ها، توده‌ای‌ها، سلطنت‌طلبان، مجاهدين، ليبرال‌ها و ... . گروه نهايی اقليتی محکوم است و مورد تهاجم اخلاقی و به همين سبب در برابر فشار عاطفه‌ی جمعیِ حاکم، ناگزير به تکوين يک عاطفه‌ی جمعیِ تدافعی است.

عاطفه‌ی جمعی، عاطفه‌ای خطی و استراتژيک است. با عاطفه‌ی خطی و استراتژيک، اگر به تفاهم فراخطی و فوق استراتژيک يعنی به تفاهم ارتباطی فرا نرويد، نمی‌توان خواستار ايرانی برای همه‌ی ايرانيان بود. جنبش اصلاح‌طلبی دينی در ايران بين دو مرحله‌ی عاطفه‌ی استراتژيک و تفاهم ارتباطی در نوسان و در حالت تعليق بسر می‌برد و اگر نتواند عاطفه‌ی جمعی را در خود، به تفاهم فراخطی فرابروياند سرنوشت يک ايرانِ فراگير و فرااعتقادی را در اين مرحله از تاريخ در مِه ابهام فرو خواهد برد.

تکوين دو گروه نهايی جديدِ «طرفداران تحريم انتخابات» و «طرفداران شرکت در انتخابات»، آغاز شکل‌گيری ستيز اجتماعی جديدی را در جنبش اجتماعی ايرانيان نشان می‌دهد. ايرانيان می‌توانند به اين ستيز اجتماعی پايان دهند اگر بپذيرند که اختلاف نظر، نهاد بنيادين دموکراسی است. ايرانی بالنده، ايرانی است سرشار از تنوع و اختلاف نظر. حمله به نظرهای مختلف و تحليل‌های سياسی مخالف، ما را به شهروندانی گرفتار صغر به تقصير تبديل می‌کند.

شور ملی به عکسِ عاطفه‌ی کلکتيو، به دنبال عنصری مشترک برای همزيستی است. کسی که باور دارد بين بهاييان و مسلمانان از نظر عنصر ملی هيچ تفاوتی وجود ندارد، اما به نبرد طرفداران تحريم انتخابات و طرفداران شرکت در انتخابات دامن می‌زند، در باور خود به حقوق بهايی‌ها دچار توهم است.

طرفدار همزيستی در واحد ملی و جهانی –شهروند ملی و جهانی- از نظر حقوقی و ارزشی هيچ تفاوتی ميان طرفداران تحريم انتخابات و طرفداران شرکت در انتخابات نمی‌بيند. ما بدون به رسميت شناختن اختلاف نظر، به مثابه نهاد بنيادين مناسبات دموکراتيک، به تئوری وحدتِ سنتی گرايش پيدا می‌کنيم، نه به وفاق مدرن. هم تحريم انتخابات و هم شرکت در آن، هردو، به حقوق فردی تعلق دارند. تنها با وفاق ملی و مدرن است که عاطفه‌ی جمعی هريک از دو گروه مصنوعا بوجود آمده، از مرحله‌ی عاطفه‌ی استراتژيک به مرحله‌ی تفاهم ارتباطی که شور ملی پی‌آمد خود به خودی آن است، فرامی‌رويد. در چنين موقعيتی است که اختلاف نظر رسميت می‌يابد و در بافت فرهنگ سياسی و اجتماعی ما نفوذ می‌کند. امروز هريک از دو گروه ياد شده بگونه‌ای نامتحمل و نابردبار و ناروادارانه به نظرات يکديگر، مخصوصا اگر به تابوهای عاطفه‌ی جمعی آن‌ها مربوط شود، واکنش نشان می‌دهند. و اين نشان می‌دهد که اختلاف نظر در ميان ما ايرانيان هنوز به فرهنگ تبديل نشده است . با چشمه‌ی جوشان عاطفه‌ی جمعی نمی‌توان در ايران دموکراسی برقرار کرد. ايرانيان از تاريخ ملی سرشار و پرباری برخوردارند و می‌توانند از عهده‌ی فراروياندن عاطفه‌ی جمعی به شور ملی برآيند.

ناصر کاخساز
http://www.hadewasat.com/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016