پنجشنبه 3 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

وکلای زندانی و فعالان حقوق دراويش: به احکام صادر شده اعتراض نمی کنيم

مجذوبان نور ـ در پیِ صدور احکام سنگين وکلا و مديران سايت مجذوبان نور و فعالان حقوق دراويش از طرف دادگاه‌های انقلاب تهران و شيراز، اين عزيزان اعلام داشتند که قصد اعتراض به احکام صادره را ندارند، اين مساله پرسش‌ها و درخواست‌های زيادی را در مورد اين تصميم به همراه داشت، به همين جهت ايشان لازم دانستند علت رد تجديد نظر را طی بيانيه ای به اطلاع همگان برسانند. متن اين بيانيه به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ياران گرامی، دراويش ارجمند؛

احکام صادره و بحث برانگيز اخير دستگاه قضايی جمهوری اسلامی در مورد ما دراويش زندانی خط بطلان ديگری بود برای اثبات بی هويتی دستگاه قضايی. دستگاهی که به ظاهر امر نامی مستقل و پر طمطراق را يدک می‌کشد اما در ‌‌نهايت جايی است خالی از قضات و قضاوت عادلانه!

بديهی است ما نيز به احکام و آنچه که به ناحق رأی دادگاه نام گرفته معترضيم اما بر اين اساس که «خانه از پای بست ويران است» و با علم اينکه چندين مهر تأييد نامرئی از قبل راه بر هر تجديد نظری بسته فعلا نظر بر تجديد نداشته و در شرايط تحميل شده بر ما رضايت خداوند و سپس قضاوت افکار عمومی را شرط اصلی می دانيم زيرا همچون هميشه و همانگونه که اين سال‌ها شاهد بوده‌ايم مردم داوران خوبی بوده‌اند و حتما اين بار هم به درستی قضاوت خواهند کرد زيرا قضاوت ايشان، قضاوتِ ماندگارِ تاريخ خواهد شد و همين کافيست! اما دستگاه قضا و امنيتی حداقل جوابگوی ما باشند مبنی بر اينکه، کدام پرونده خوانده شده و کدام وکيل و دادگاه عادلانه و کدام داور بی طرف و کدام حکم غير مغرضانه!؟ آری بی شک اين بار هم آنکه و آنچه نمره و کارنانه مردودی گرفت قضات و دستگاه قضايی است که چشم بر روا بست و به ناروا حکم داد.

حکايت اعتراض ما به اين احکام به حکايت مرد ساده‌ دلی می‌ماند که نيمه شب به گرمابه رفت و دلاک را سم دار ديد و ليف‌کش و سرشوی را نيز بر سبيل جنيان يافت. پس هراسان گرمابه دار را از آنچه در حمامش ديده بود خبر داد و گفت: «چه نشسته‌ای که عملهٔ گرمابه از طايفه جن‌اند» گرمابه دار در پاسخ از او پرسيد: «مگر ايشان را چگونه يافتی؟» گفت: «ديدم که سم دارند»، گرمابه‌دار لنگ از پای کنار زد و سم خويش را برابر ديده‌گان مرد گرفت و او را گفت: «پای ايشان را چنان ديدی که پای مرا؟!»
آری امروز احوال ما همانند آن مرد ساده دل در حمام اجنه است! به راستی از که به که شکايت بريم؟ از دلاکان به گرمابه دار!؟

با توجه به احکام سنگينِ صادر شده و در شرايط کنونی آنچه که برای ما و همگان تأمل برانگيز است فقط خودِ حکم نيست، بلکه مهم جريان ِناسالم امنيتیِ حاکم بر اين حکم هاست،‌‌ همان افکار و دست هايی که از پرده برون آمده و نامده‌شان يکی ست! و عروسک گردان خيمه های حاکمان قلعه های «ناباوری» هستند و با توجه به شناخت همه جانبه از اين بازی‌ها و بازی گردان‌ها! در پی شنيدن رأی دادگاه، از اين احکام متأثر نشديم، چرا که پيش از اين و بيش از اين از ظلم‌های رفته به برادرانمان که در به دست آوردن حقشان ناکام بوده‌ايم شرمنده و غمگينيم، هنوز هم سوگوار تخريب غريبانه حسينيه‌هايمان هستيم و هنوز هم داغدار خون به ناحق ريخته درويشِ جوانی هستيم که پايمال شد.
اما همچنان در پی اين همه به نتيجه نرسيدن‌ها و ناکام ماندن در محکمه هاو تحمل فشارهای پی در پی هدف را فراموش نکرده‌ايم، هدف ما‌‌ همان سرودِ صلح، تلاش برای سعادت انسان و تلاش برای رسيدن به قانون مداری است و از پای ننشستن و سکوت نکردن در برابر قانون شکنی و بی‌عدالتی است و در اين راه مکتب درويشی به ما می‌آموزد که ما تنها ملزم به تلاش هستيم و نتيجه فقط با خدای متعال است، پس فقط به پروردگار پناه برده و دست ياری و بيداریِ بيشتر طلب می کنيم.

پس اکنون ای مردمان،
جانِ شما و جانِ اين بيرق برافراشته!

«ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا...»

«پروردگارا! پيمانه شکيبايی و استقامت را بر ما بريز! و قدمهای ما را ثابت بدار!»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016