یکشنبه 10 شهریور 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هفت نکته درباره سوريه، مصطفی تاج زاده

نوروز ـ سيد مصطفی تاجزاده در يادداشتی به بيان برخی نکات پيرامون قضيه سوريه پرداخته است.

به گزارش نوروز، اين زندانی سياسی در يادداشت خود ضمن اشتباه خواندن حمله نظامی به سوريه ، بشار اسد را متهم به نقض گسترده و مستمر حقوق اساسی مردم آن کشور و عامل اصلی بهانه دادن به جناحهای جنگ طلب غربی معرفی کرده است.

عضو ارشد جبهه مشارکت معتقد است مخالفت با تهاجم نظامی احتمالی آمريکا به سوريه را نبايد به معنای دفاع از حاکميت حزب بعث و عملکرد جنايت بارش در سرکوب خونين منتقدان و مخالفان دانست. وی در بخشی از يادداشت خود با انتقاد از سياستهای نا درست اقتدارگرايان ايرانی در قبال مساله سوريه آورده است:" ديپلماسی اقتدارگرايان ايرانی درباره سوريه تاکنون نه فقط اشتباه بوده بلکه مصائب زيادی به بار آورده است. اعلام اين که بشار اسد خط قرمز جمهوری اسلامی است و تداوم حکومتش حتی از حفظ خوزستان مهم تر است و برآن اولويت دارد نه تنها با جمهوريت نظام ما ناسازگار است بلکه ناقض اسلاميت و ايرانيت آن نيز هست."

تاجزاده همچنين با اشاره به فرصت فراهم شده در سايه استقرار دولت تدبير و اميد و انتظار افکار عمومی ايران و جهان در جهت وقوع اصلاحات لازم در سياست های هسته ای و نيز ديپلماسی ايران در سوريه آورده است : "به باور من دولت آقای روحانی بايد به سويی حرکت کند که با اصلاح ديپلماسی ايران ضمن دريافت تضمين های لازم بتواند هرچه سريع تر شيعيان لبنان و عراق و ايران را از مهلکه و دامگه سوريه خارج سازد مستقل از آن که آمريکا و هم پيمانانش به آن کشور حمله کنند يا نکنند تا به اين ترتيب زمينه های لازم مهار جنگ های شيعه و سنی فراهم شود و با حرکت های بعدی از بين برود."

متن کامل اين يادداشت در پی می آيد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هفت نکته درباره سوريه

يکم- حمله نظامی آمريکا و متحدانش حتی اگر با کسب مجوز شورای امنيت سازمان ملل صورت بگيرد و محدود هم باشد، حلّال گرفتاری های سوريه و مردمش نخواهد بود ولو به سرنگونی بشار اسد نيز بيانجامد. به نظر من اصلاح طلبان و سبزها لازم است همراه با همه صلح طلبان جهان مخالفت خود را با هرگونه تهاجم نظامی غرب به سوريه اعلام کنند و تا آن جا که در توان دارند، بکوشند که مانع وقوع آن شوند.

دوم- حکومت سوريه با نقض سيستماتيک، گسترده و مستمر حقوق اساسی مردم آن کشور بهانه لازم را برای دخالت نظامی به جناح جنگ طلب غربی داده است. هم چنان که پيش از آن طالبان و صدام چنين نقشی را ايفا کرده اند. به نظر من محکوميت تهاجم نظامی احتمالی آمريکا به سوريه نبايد به معنای دفاع از حاکميت حزب بعث و عملکرد جنايت بارش در سرکوب خونين منتقدان و مخالفان و خاموش کردن هرگونه اعتراض مسالمت آميز مردمی باشد.

سوم- بر اين باورم که عملکرد تروريستی گروه های تکفيری در سوريه نيز بايد به طور همه جانبه محکوم شود زيرا افزون بر اين که اقدامات مذکور برخلاف تمام موازين انسانی، قانونی و حقوق بين المللی است، به نزاع های فرقه ای در جهان اسلام نيز دامن می زند و چهره ای غيرمدنی، خشن و عقب مانده از اسلام و مسلمانان و مردم خاورميانه ترسيم می کند و بيشترين سود را به رژيم اسرائيل و جنگ طلبان جهان می رساند.

چهارم- ديپلماسی اقتدارگرايان ايرانی درباره سوريه تاکنون نه فقط اشتباه بوده بلکه مصائب زيادی به بار آورده است. اعلام اين که بشار اسد خط قرمز جمهوری اسلامی است و تداوم حکومتش حتی از حفظ خوزستان مهم تر است و برآن اولويت دارد نه تنها با جمهوريت نظام ما ناسازگار است بلکه ناقض اسلاميت و ايرانيت آن نيز هست. اقتدارگراها به جای آن که از همان ابتدا حزب بعث سوريه را به پذيرش و رعايت حقوق اساسی شهروندانش ترغيب کنند تا پاسخ گوی مطالبات قانونی آنان باشند، به حمايت مطلق از حکومت بشاراسد و عملکرد خون بارش پرداختند و با کمال تأسف تا آن جا پيش رفتند که عملا شيعيان لبنان، عراق و حتی ايران را تشويق به حضور در آن ديار کردند تا با معارضان بشار بجنگند و رژيم او را سرپا نگاه دارند. غافل از آن که اقدام های مذکور فرصتی طلايی دراختيار جنگ طلبان غربی، اسرائيلی و ارتجاع منطقه قرار داد تا با فرقه ای کردن پيکار، نزاع شيعی – سنی را به ماوراء سوريه از جمله لبنان و عراق و پاکستان، توسعه دهند.

پنجم- فرصت طلبی بدخواهان و اشتباهات راهبردی ايران در عصر حکومت يک دست اقتدارگراها موجب شده است که ميهن و مردم ما اکنون علاوه بر پرونده هسته ای با چالش بزرگ ديگری با غرب مواجه شوند تا جايی که می توان گفت ديپلماسی نادرست ما درباره سوريه يکی از دلايل مهم تحريم های گسترده ايران و مردمش در دو سال گذشته بوده است.

ششم- با استقرار دولت تدبير و اميد افکار عمومی در ايران و جهان، چشم به راه است تا وقوع اصلاحات لازم را در سياست های هسته ای و نيز ديپلماسی ما در سوريه مشاهده کند. خوشبختانه دولت جديد در تغيير برخی مسئولان امر و نيز اصلاح ادبيات تحريک کننده مقامات پيشين گام های خوبی برداشته است. اما اين اقدام ها به تنهايی کافی نيستند. هم چنان که تغيير لحن بسياری از مقامات غربی درباره ايران نيز اگرچه مثبت ارزيابی می شود و گامی به پيش است اما برای برداشتن ديوار بی اعتمادی ميان دو طرف کافی نيست. به باور من دولت آقای روحانی بايد به سويی حرکت کند که با اصلاح ديپلماسی ايران ضمن دريافت تضمين های لازم بتواند هرچه سريع تر شيعيان لبنان و عراق و ايران را از مهلکه و دامگه سوريه خارج سازد مستقل از آن که آمريکا و هم پيمانانش به آن کشور حمله کنند يا نکنند تا به اين ترتيب زمينه های لازم مهار جنگ های شيعه و سنی فراهم شود و با حرکت های بعدی از بين برود.

هفتم- با کمال تأسف صدا و سيما در دو سال گذشته عمدتاً نقش روابط عمومی حزب بعث و سخنگويی بشار اسد را ايفا کرده است. بنابراين انتظار عبثی است که آن رسانه فرصت گفتگوی آزاد و همه جانبه را در اين زمينه برای انديشمندان و دلسوزان فراهم کند. اما از مطبوعات آزاد، فضای مجازی و در روزهای آينده از دانشگاه ها انتظار می رود که برخلاف ۸ سال گذشته که اجازه نيافتند مسائل مهم، استراتژيک و سرنوشت ساز را مورد بحث آزاد قرار دهند، اکنون به ميدان آمده با طرح و انتشار نظريات همه علاقمندان و صاحب نظران با گرايش های گوناگون، زمينه و فرصت اصلاح هرچه عميق تر و در عين حال کم هزينه تر خطاهای ديپلماسی جاری کشور را فراهم کنند.

مصطفی تاجزاده
انفرادی اوين


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016