جمعه 3 آبان 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کتاب بلژيک و بمب (بخش يک تا چهار)، لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا، برگردان: انور ميرستاری

لوک باربه
من هم مانند بيشتر کارشناسان مسائل گسترش هسته‌ای، بر اين باورم که ايران يک برنامه تسليحات هسته‌ای دارد. آيا مدارک حقوقی در اين‌باره وجود دارد؟ نه، اصلا. در عمل، تنها و تنها يک دليل انکارناپذير موجود است که آن هم آزمايش موفقيت‌آميز يک سلاح هسته‌ای توسط ايران است. روشن است که حالا ديگر خيلی دير شده است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پيش در آمد: کتاب بلژيک و بمب در باره تاريخ بمب اتم و انرژی اتمی در جهان و نقش بلژيک به عنوان اولين کشور تهيه کننده اورانيوم لازم و يکی از عرضه کنندگان فناوری در اين زمينه است. بنا به نوشته‌های اين نويسنده، بلژيک از هنگام تهيه بمب های آمريکا و ريختن آن‌ها بر سر مردم هيروشيما تا به امروز که مساله هسته ای ايران آخرين آن‌ها است، در برنامه‌های سلاح های هسته ای و ساخت بمب های اتمی دست داشته است و شرکت های بلژيکی سودهای کلانی را از اين راه به جيب زده اند.

اين کتاب دارای چندين بخش در باره وضعيت هسته ای در آمريکا، اسرائيل، فرانسه، انگستان، آفريقای جنوبی، کره شمالی، هند و پاکستان و ايران … است، اما بنا به اهميتی که موضوع نيروگاه های اتمی و پايگاه های سلاح های هسته ای ايران در روزگار کنونی دارند، نخست اين بخش به پارسی برگردانده شده و در دسترس ايرانيان صلح دوست و زيستگرايان گذاشته می شود.

برای اينکه خوانندگان خسته نشوند، اين نوشته در بخش‌های گوناگون و کم کم پخش خواهد شد. در اينجا بخش چهارم آورده می شود.

برای کسانی که هنوز بخش نخست و دوم و سوم را نديده اند، آن‌ها هم در پايان آورده شده است.

به اميد جهانی بدون انرژی هسته ای و انواع بمب های هسته ای و شيميايی!

نظرات شما در بهتر شدن برگردان های آتی، مرا ياری و سپاسگزار شما خواهد ساخت.

به همه دوستانی که بخش‌های پيشين را خوانده و آن را باز پخش کرده و برايم نامه نوشتند، سپاس می گويم.

انور ميرستاری
[email protected]

پی درآمد: دوستان خواننده پرسيده‌اند که آيا بخش‌های اسرائيل، آمريکا و … نيز پخش خواهد شد؟ پاسخ آری است و آن بخش‌ها هم خواندنی است.

***

چرا ايران بمب می خواهد؟

من هم مانند بيشتر کارشناسان مسائل گسترش هسته ای، بر اين باورم که ايران يک برنامه تسليحات هسته ای دارد. آيا مدارک حقوقی در اين باره وجود دارد؟ نه، اصلا.

در عمل، تنها و تنها يک دليل انکار ناپذير موجود هست که آن هم آزمايش موفقيت آميز يک سلاح هسته ای توسط ايران می باشد. روشن است که حالا ديگر خيلی دير شده است.

من چهار دليل اساسی برای اينکه چرا ايران می‌خواهد صاحب بمب اتمی شود، دارم.

• در درجه نخست مسأله حيثيتی است و برای پر ابهت نشان دادن ايران و پز دادن می باشد. ايران می‌خواهد برگی از تاريخ را که در آن نقش دوم دارد، برگرداند و مانند گذشته يک ابر قدرت به حساب بيايد و در باشگاه بزرگان جهان عضويت داشته باشد. بنابر اين، می خواهد بر مجموعه چرخه هسته ای که نشانه پيشرفت، ترقی و شهرت است، احاطه کامل داشته باشد. نيرومندترين کشورهای گيتی دارای بمب اتم هستند و ايران نيز آن را می خواهد. پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه می‌خواست هر چه زودتر به بمب اتم دسترسی پيدا کند، زيرا پيش از هر چيز، عزت و احترام به بار می آورد. نقش اساسی و مهم آبرو داری و حيثيت بازی، در باره هند و پاکستان هم صدق می کند. نااميدی و ناکامی بزرگ و بی کرانی در ايران سايه گسترده است. رهبران ايران که به آزمايش هسته ای موفقيت آميزی نائل شدند، در گام بعدی و در زمينه خريداری آبرو، الم‌شنگه‌ای به راه انداختند که گوش هر شنونده ای را کر می کرد. بسياری از مسلمانان غير ايرانی و به ويژه شيعيان، صد البته، کيف می کردند، حتی اگر چه اين يک بمب اسلامی نبود و در درجه اول بمب ايرانی به حساب می آمد. ايرانيان هر گز نتوانستند اين رفتار غربيان را هضم کنند که از برنامه هسته ای شاه پشتيبانی می کردند و کشورهای ايالات متحده آمريکا، آلمان و فرانسه با او قرارداد هم داشتند، در صورتی که به رژيم کنونی هيچ کمکی نشد. چرا فقط چند کشور بايد سلاح هسته ای داشته باشند و ۱۹۰ کشور ديگر، از اين کار محروم باشند؟ پنج کشور دارنده رسمی سلاح های هسته ای، نه تنها هر گز کوچکترين نشانه ای از تمايل خود به سوی جهان بدون سلاح های هسته ای بروز نداده اند، بلکه کاملا بر عکس، به سرمايه‌گذاری در پيشرفته‌تر کردن صنعت سلاح های هسته ای ادامه می دهند. ايران و کشورهای ديگر که حق داشتن سلاح های هسته ای را ندارند، آن را می‌دانند و به سختی تحمل می کنند.

• دليل دوم، ايران می‌خواهد نفوذ و قدرت خود را در منطقه تقويت کند. ايران با ۷۵ ميليون جمعيت، پرجمعيت ترين کشور منطقه است. بيش از ترکيه و بيش از مجموع جمعيت های عراق و عربستان سعودی جمعيت دارد. سوريه فقط ۲۰ ميليون و اسرائيل به زور ۸ ميليون جمعيت دارند. تنها مصر با ۸۳ ميليون نفر، پر جمعيت تر از ايران است. سر به نيست کردن رژيم دشمن عراق به دست ايالات متحده قدرت زيادی را به دوستان شيعه در اين کشور داد و رويای ايران را زنده کرد. آيا بالاخره ايران به شماره يک در منطقه تبديل خواهد شد؟ اگر تنها کشور منطقه با سلاح های هسته ای می بود، قطعا چنين می شد - البته حساب اسرائيل جدا است. ايران متوجه نيست که اگر کشورهايی مانند مصر و عربستان سعودی در چنين شرايط امروزی، بلافاصله با شتاب و سرعت برق آسايی برای به چنگ آوردن سلاح های هسته ای بکوشند، ديگر ايران تنها پهلوان و يکه تاز ميدان نخواهد بود و خيلی زود تسلط هسته ای ايران خنثی خواهد شد. فهد، پادشاه عربستان سعودی تا کنون بارها به ديپلمات های ارشد آمريکا گفته است که اگر ايران بمب داشته باشد، کشورش به بمب هسته ای بازدارنده نياز خواهد داشت. اگر او بمبی، از نوعی که آمريکائيان در شهرک نظامی «کلئين ـ بروگل در استان لمبورگ بلژيک» دارند، از سوی آنان دريافت نکند، حق به جانب خواهد بود تا به سوی پاکستان رو ی بياورد که می‌تواند سلاح های هسته ای در خاک عربستان بسازد. دو کشور موافقت نامه های مهم سياسی، از جمله در باره مسايل امنيتی امضا کرده اند. برخی بر اين باورند که دو کشور حتی به يک توافق در اين زمينه خاص رسيده اند. در چنين فرضيه ای، ما بی برو برگرد با يک مسابقه تسليحات هسته ای تازه‌ای روبرو خواهيم شد.

• نکته سوم از جنبه امنيتی است. در سال ۱۹۵۳، ايالات متحده، مصدق را که نخست وزير برگزيده مردم بود، سرنگون کرد. باز هم اين آمريکائيان بودند که رژيم صدام حسين و طالبان را که هر دو از بدترين دشمنان ايران بودند، سرنگون کردند و ايران از شر آنان خلاص شد. راستی آيا نوبت خود ايران پس از عراق نخواهد آمد؟ (خوانندگان دقت کنند که اين کتاب پيش از ۲۰۱۰ نوشته شده است ـ مترجم).

هومن مجد، نويسنده ايرانی ـ آمريکايی و تحليلگر شناخته شده در جامعه ايران می نويسد: "ايران از ايالات متحده می ترسد، خيلی هم می ترسد". سخنان احمدی نژاد و همفکرانش نسبت به ايالات متحده، آنچنان درشت و تحريک آميز است که احتمال يک حمله از سوی عمو سام را پر‌رنگ تر می‌کند. آن‌ها می‌خواهند از خودشان محافظت کنند. آيا تاريخ نشان نداده است که اگر کشوری زرادخانه هسته ای متعلق به خود داشته باشد، بازدارنده ايده آلی در برابر دشمنان قدرتمند است؟ ممکن است که هند بسيار قوی تر از پاکستان باشد، اما چون که پاکستان دارای بمب است، بنابر اين جنگی عليه اين کشور راه اندازی نمی کند. اين را سياسيون ايرانی و مردم کوچه و بازار به خوبی می دانند. بمب مانند يک قرارداد بيمه کامل، تضمينی در برابرحملات احتمالی است. کره شمالی فقير تهديدی دائمی برای کره جنوبی و ژاپن است، با اين وجود ايالات متحده، مانند کاری که در عراق کرد، به او حمله نمی کند، زيرا اين کشور بمب دارد. از زمانی که رئيس جمهور بوش، ايران را در سال ۲۰۰۲ جزء ليست " محور شرارت" در کنار کره شمالی و عراق قرار داد، ترس مداخله قابل لمس است. در اين صورت يک چتر هسته ای مفيد خواهد بود.

• چهارم و نکته آخر، اسرائيل، دشمن قسم خورده، بمب دارد. اين نمادی از تبعيض و بی‌عدالتی آشکار است که ايرانيان از آن رنج می برند: « چرا صهيونيست ها حق دارند بمب داشته باشند؟ از اينکه بمب خود را با پشتيبانی غرب صاحب شده اند، بيشتر دردناک است. چگونه است که اين کشور فسقلی ۷،۷ ميليون نفری می تواند سال های سال چنين رفتاری را به برادران فلسطينی ما تحميل کند؟ چگونه ممکن است که اسرائيل می‌تواند قوانين بين‌المللی را نقض کند و قطعنامه های سازمان ملل را يکی پس از ديگری ناديده بگيرد؟»

در ايران، همچون در بسياری از کشورهای ديگر، اين پرسش ها مردم را خيلی خشمگين می کنند. يک بمب ايران، بعد کاملا جديدی را به جنگ با اسرائيل خواهد داد. اين امر به نابرابری بين دو رقيب متخاصم پايان خواهد داد. آيا ايران بمب را برای حمله يا حتی برای نابودی اسرائيل می خواهد به کار ببرد؟ نظرات در اين مورد کاملا متفاوت است. بعضی ها آن را رد نمی کنند و به اظهارات افراطی رئيس جمهور احمدی نژاد در مورد اسرائيل استناد می کنند. در چندين مورد، او گفت که " نهاد و هستی صهيونيستی" - لقبی که او به اسرائيل داده و هميشه ورد زبانش است - بايد نابود شود.

با اين حال، جای بحث و گفتگوی است تا دانسته شود که منظور از اين صحبت ها، کشور اسرائيل يا رژيم صهيونيستی است. اين پرسش اساسی و بی غل و غش است. آيا احمدی نژاد، اسرائيل يا رژيم آن را می‌خواهد از روی نقشه پاک کند؟ منظورش هر چه که باشد، اين تهديد در هر دو صورتش خيلی مهم است. علاوه بر اين، احمدی نژاد ترديدی در انکار هولوکاست به خود راه نمی دهد! ايران از به رسميت شناختن اسرائيل به عنوان يک کشور مستقل سر باز می زند. با توجه به برخی از ناظران، اين امتناع بايد به معنای واقعی کلمه گرفته شود: به سادگی بايد گفت که اسرائيل و يا حداقل رژيم صهيونيستی، حق حيات ندارد. ساير تحليل گران سياسی نظر ديگری دارند. آن ها استدلال می کنند که رژيم ايران به طور کامل آگاه است که حمله به اسرائيل با بزرگترين واکنش و ضد حمله شديد روبرو خواهد شد که عواقب فاجعه باری برای ايران، برای مردم و زيرساخت های آن به بار خواهد آورد. اين يک حقيقت است که از دهان احمدی نژاد در موقعيت های ديگر، اغلب در سخنرانی‌های خود رو به مردم ايران، حرف‌های ديگری هم عليه اسرائيل بيرون می‌آيد. اين امکان وجود دارد که ايران بمب را برای جاه و مقام و حفاظت می‌خواهد و قصد استفاده از آن را ندارد. تاريخ دولت اسرائيل به ما می گويد که اين کشور در زمانی که امنيت آن تهديد می شود، معمولا فقط نظاره گر باقی نمی ماند. با توضحيات زيبايی به پايان می رسانيم. رژيم ايران جامعه يهودی را در کشور به رسميت می شناسد. يهوديان ايران دارای يک کرسی در مجلس می باشند. اگرچه در سال‌های اخير، به دليل آزردگی که کمترين دليلی است، بسياری از يهوديان از ايران مهاجرت کرده اند. اما با اين حال، جامعه يهوديان ايران بيشترين جمعيت را در منطقه دارد. البته پر واضح است، به غير از آنانی که در اسرائيل زندگی می کنند. رژيم ايران هيچ چيز غير عادی در اين قضيه نمی بيند: " ما ضد يهودی نيستيم، ما فقط با صهيونيست ها مشکل داريم. " ياد آوری کنم که عربستان سعودی، متحد کليدی غرب، به هيچ وجه، هيچ دينی به غير از اسلام را تحمل نمی کند. در اين کشور کليسا، کنيسه و يا هر گونه پرستشگاه اديان ديگر ممنوع است. در عربستان سعودی، موعظه هر دين ديگری که غير از اسلام باشد، غير قانونی است.

سناريو ژاپنی
يک سناريو ديگری وجود دارد. فرانسوا هيزبورگ، رئيس انستيتوی بين‌المللی مطالعات راهبردی لندن و مرکز سياست امنيت ژنو، در کتاب خود به نام «ايران، انتخاب سلاح ها»، آن را سناريو ژاپنی می نامد. " اين کشور کنترل کامل چرخه هسته ای را دارد، اما دست به ساخت سلاح های هسته ای نمی زند. به عبارت ديگر، ژاپن می‌تواند در مدت چند ماه، دارای سلاح هسته ای شود، اما اين کار را نمی کند.

بايد گفت که در سال های اخير، اخبار نگران کننده ای به گوش می رسيد. بلافاصله پس از آزمايش هسته ای کره شمالی در سال ۲۰۰۶، تارو آسو، وزير امور خارجه ژاپن خواهان بحث و گفتگوی پارلمانی، رسانه ای و همگانی در مورد برنامه تسليحات هسته ای ژاپن شد. خوشبختانه، اين پيشنهاد مورد پذيرش قرار نگرفت و بحث واقعی در نگرفت و کمترين تغييری در سياست امنيتی ژاپن ايجاد نشد.

اگر ژاپن اراده کند، می‌تواند به سرعت به يک قدرت هسته ای تبديل شود. هيچ بعيد نيست که ايران به همين روش، بدون تصميم گيری رسمی به ساخت سلاح های هسته ای، به گسترش يک برنامه هسته ای در بعد بسيار بزرگی دست بزند. اين امر می تواند در زمانی که يک بحران پيش بيايد، رخ دهد و کشور به سرعت زياد زرادخانه هسته ای خود را داشته باشد. اين همان چيزی است که هيزبورگ "سناريو ژاپنی" می نامد. نيازی به گفتن نيست که با همه اين حرف ها، تفاوت های عمده ای بين دو کشور وجود دارد. ژاپن برنامه بلند بالای هسته ای خود را برای توليد برق به اجرا گذاشته است. پس از ايالات متحده و فرانسه، از لحاظ تعداد راکتورهای هسته ای، سومين کشور دنيا است. تا پيش از فاجعه هسته ای فوکوشيما، حدود ۳۰ درصد برق کشور را انرژی هسته ای توليد می کرد. بنابر اين اولين هدف آن ها برنامه‌ای صلح آميز است. نگرش ايرانی کاملا متفاوت است. اين کشور در برنامه هسته ای مخفيانه خود، خيلی بيشتر از برنامه‌های صلح آميز علنی سرمايه گذاری کرده است. علاوه بر اين، از هر جهت که به تأسيسات غنی سازی عظيم و هيولايی و امکانات راکتور آب سنگين نگاه شود، جزيی از يک برنامه با ماهيت نظامی محسوب می گردد.

ادامه دارد

[برای مطالعه بخش يک، دو و سه، اينجا را کليک کنيد]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016