گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 مهر» هرچه کميابتر، گران بهاتر، تقديم به روزنامهنگاران جوان، جواد طالعی9 مهر» دولت روحانی و مشکل فعاليتهای اقتصادی سپاه پاسداران، جواد طالعی 6 مهر» دشواریهای خانم مرکل برای تشکيل دولت جديد، جواد طالعی 28 شهریور» ۳۸۰ کليه = يک مرسدس، جواد طالعی 19 مرداد» وقتی شکنجه روانی همگانی و هميشگی میشود، جواد طالعی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! قلمی که تلخترينها را هم شيرين میکند، جواد طالعیآدمهایی با کارهایی خرد به شهرتهایی کلان میرسند. آدمهایی با کارهایی کلان گمنام میمانند؟ چرا؟ زيرا که گروه نخست، سودای نام دارند و گروه پسين، بيش از آن که شيفته خويش باشند، عاشق کارندويژه خبرنامه گويا محمدتقی اسماعيلی (ميرزاتقی خان) نويسنده کتاب "آدم های زيادی"، که ماه ژوئيه سال ۲۰۱۳ به همت نشر شهروند کانادا روانه بازار کتاب شده، از گروه دوم است. اسماعيلی از نسل روزنامه نگاران و طنزپردارانی است که نوشتن را در دهه ی ۱۳۳۰ خورشيدی و در نوجوانی با توفيق آغاز کرد، مدتی بعد با گروهی ديگر از نويسندگان توفيق از اين نشريه جدا شد و در کنار آن ها مجله کاريکاتور را بنياد نهاد، اوايل دهه ۴۰ به تهران مصور و ضميمه هفتگی طنز آن "کشکيات" پيوست و سرانجام در سال ۱۳۴۲ خورشيد وارد تحريريه کيهان شد. کيهان در آن زمان پرخواننده ترين روزنامه خبری ايران بود. يک سنديکاليست جدی آقای اسماعيلی در عين حال يک سنديکاليست فعال و پروپاقرص هم بود. او در نخستين سال های تاسيس سنديکای نويسندگان و خبرنگاران ايران به عضويت آن در آمد و در چند دوره عضو هيئت دبيران آن بود. تعهد جدی او به اصول سنديکاليستی سبب شد که وقتی بعدها به دبيری سرويس بزرگ شهرستان های کيهان منصوب شد، از رياست فاصله بگيرد و بيشتر نقش دوست و هماهنگ کننده فعاليت نزديک به ۲۰ همکار خود را ايفا کند. سرويس شهرستان ها در آن زمان به لحاظ حوزه مسئوليت و تعداد همکاران بزرگترين سرويس کيهان بود. اسماعيلی در کنار اداره سرويس شهرستان ها هرهفته يک بار "يادداشت های پشت چراغ قرمز" را هم در کيهان منتشر می کرد که طنزی ظريف، هوشمند و برای دوران خودش مدرن بود و خوانندگان زيادی داشت. همزمان او فيلمنامه سريال های بسيار موفقی مثل "خانه قمرخانم"، "دو به علاوه دو" و "تابستان" را نوشت که از تلويزيون ملی ايران پخش شد و بخصوص اولی از محبوبيت فوق العاده ای برخوردار بود. دو سريال ديگر را پرويز کاردان تهيه و خودنيز در آن ها ايفای نقش کرد. آقای اسماعيلی همچنين فيلمنامه سريال "آپارتمان" را نوشت که کارگردانی آن را محمدعلی کشاور.به عهده گرفت و دو نقش مهم آن را نيز عزت الله انتظامی و علی نصيريان ايفا کردند. اما اين سريال به دوران پر تب و تاب انقلاب و اعتصاب کارکنان تلويزيون ملی ايران برخورد کرد و پخش نشد. چينی بر ابرو و لبخندی بر لب اکنون، مجموعه "آدم های زيادی" محمد تقی اسماعيلی يا ميزا تفی خان در اختيارشما است. اين مجموعه طنزهائی را در بر می گيرد که اسماعيلی در سال های اخير با اسم مستعار "ميرزا تقی خان" در هفته نامه شهروند کانادا منتشر کرده است. سطر به سطر و صفحه به صفحه اين کتاب، در عين حال که ما را با طنز تلخ روزگار درگير می کند، حتی اگر بر ابروان ما چين و در ذهن ما علامت سئوال بنشاند، لبخند را از لبان ما دريغ نمی کند. طنز اسماعيلی، از آنجا که با مسائل روزمره سياسی و اجتماعی کلنجار می رود، به وقايع نگاری تاريخی نيز پهلو می زند و با خواندن مجموع آن ها می توان تصويری تلخ و شيرين از روزگاری دريافت کرد که در آن زيسته ايم. آدم های زيادی از ۲۲۵ صفحه و چهار فصل با عنوانهای "نگاهی طنزآميز به تاريخ"، موضوعات روز از ديد طنز"، مطالب انتقادی و اجتماعی" و "شوخی با خوانندگان و ترانهسراها" تشکيل شده و در مجموع ۱۳۰ نوشته کوتاه محمدتقی اسماعيلی را در بر میگيرد. يادداشت کوتاهی که نويسنده پشت جلد کتاب نوشته شايد خود نمونه جالبی باشد از طنز او: «کتابی را که در دست داريد به سه بخش، شايد هم به چهار بخش (درست نشمردهام) تقسيم کردهام تا اهل خواندن هرنوع مطلبی که هستيد، بتوانيد راحت برويد سراغ همان نوع مطالب. گرچه از قيافه و لبخندتان پيدا است شما از آن تيپ آدمهائی هستيد که تا همه کتاب را يکجا نخوانيد دست بردار نيستيد. حق هم داريد. اين کتاب پر است از داستانهای هيجانانگيز و سراسر زدوخورد تاريخی، اما خندهدار که با اين ديد و نگاه در هيچ کجا نخواندهايد. برای چاپ اين کتاب، جدی جدی پول خرج کردهايم. اين توضيح را از اين نظر دادم که تصور نکنيد چون کتاب طنز است، با چهارتا جوک سروته قضيه را همآوردهايم. بين خودمان بماند، با کاغذفروش نزديک بود دست به يقه بشويم.» و اين هم برشهائی از يکی از طنزهای سياسی کتاب با عنوان «در جستوجوی يوسف گمگشته» که به ويژه پس از پيروزی حسن روحانی در انتخابات رياست جمهوری با توجه به واکنش های جمعی از ايرانيان، با نمک تر و معنادارتر از زمان نوشتن شده است: در جست وجوی يوسف گمشده من تازگیها با ديوان سعدی فال میگيرم. راستش از حافظ خيری نديدهام. فالگيری بلد نيست. همينطوری الکی يک چيزهائی سرهم کرده که دل آدم خوش باشد. هزاربار نيت کرده و گفته ام که: يا خواجه شيرازی تو کاشف هر رازی. تو را به شاخ نباتت قسم، بگو ببينم وضع مملکت ما کی درست می شه؟ و هميشه اين شعر آمده است: آقا کتاب را که باز کردم ديدم مثل اين که سعدی از ماجرا با خبر بوده. چون خيلی عصبانی و انگار که ارث پدرش را میخواهد سروده است که: تو در اوج فلک چه دانی چيست / که ندانی که سفرهها خالی است/ جای پرتاب موشک و پوشک/ دادن دستمزد بهتر نيست؟ جواد طالعی Copyright: gooya.com 2016
|