گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 آبان» کتاب بلژيک و بمب (بخش يک تا سه)، لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا، برگردان: انور ميرستاری3 آبان» کتاب بلژيک و بمب (بخش يک تا چهار)، لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا، برگردان: انور ميرستاری 9 مهر» بزرگداشت بيست و پنجمين سالگرد جان باختگان ۶۷ و گرامی داشت ياد همه قربانيان حکومت ايران، در پارلمان اروپا، انور ميرستاری 13 شهریور» شالودهای برای يک زندگی زيستگاهی، مانیفست حزب سبزهای فرانسه (بخش دوم)، ترجمه انور ميرستاری 13 شهریور» شالودهای برای يک زندگی زيستگاهی، مانیفست حزب سبزهای فرانسه، ترجمه انور ميرستاری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بلژيک و بمب (بخش پنجم)، چه کسی در ايران تصميم میگيرد؟ لوک باربه، برگردان از انور ميرستاریيک آزمايش هستهای ايران نسبت به آزمايشهای هستهای توسط هند و پاکستان و حملات ۱۱سپتامبر، پيامدهای سياسی به مراتب وخيمتری خواهد داشت. اميدوار باشيم که هرگز آن روز نيايداين يک سوال بسيار دشواری است. اگر شما بخواهيد نظر سه تن از کارشناسان ايران را در اين باره بدانيد، احتمال اينکه سه پاسخ متفاوت بشنويد، زياد است. در آغاز بايد گفت که کشف فرايند تصميم در ايران بسيار پيچيده و سخت است. سپس، قدرت در بين عامل های زيادی پخش شده است. رژيم ايران به مجمع الجزايری با مکان های تصميم گيری گوناگون میماند که برخی از آنها با نفوذ تر از ديگرانند و سر در آوردن از روابط دشوار آنها کار حضرت فيل است. بديهی است که علی خامنه ای، "مقام رهبری"، حرف اول و آخر را در کشور می زند. اين پايه و اساس نظام است. او با تمام قدرت با نيروهای ديگر، به ويژه با ملی گرايان در افتاده است. پست رياست جمهوری که امروزه در دست احمدی نژاد است، در واقع به معنای نخست وزير رهبر می باشد. در سال های اخير، خامنه ای موفق شد رياست جمهور را با وجود آنکه جايگاه مهمی در دستگاه دولتی دارد و در مشکلات بزرگ سياسی درگير است، خوار و ذليل کند. عوامل ديگری را نيز بايد مورد توجه قرار داد. بايد پاسداران (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) را که همه قدرت سياسی، نظامی و از اين ببعد اقتصادی را نيز قبضه کرده است، پس از رهبر و رئيس جمهور، در رديف طبقه بندی قدرت جای داد. سپس، جای مجلس را در رديف های آخر بايد ديد. شورای نگهبان (به جز رهبر آن، رفسنجانی) نيز به نوبه خود مطيع رهبر است. ارتش ديگر نفوذ چندانی ندارد و تجهيزات آن زير نظر سپاه است. پاسداران انحصارات سرمايه گذاری های نظامی، به ويژه کنترل برنامه موشک های بالستيک ايران را در دست دارند. نقاط مهم ديگر قدرت که بيشتر غير رسمی هستند، شامل تعداد بسياری از رهبران مذهبی و بازاريان می باشند. طبقه متوسط بازاريان دارای تأثير قابل توجهی در نتايج انتخابات هستند. روابط بين همه اين افراد و سازمان ها بسيار پيچيده است. به عنوان مثال، استقلال عمل پاسداران تا کجاست؟ نقش آنان در برنامه هسته ای ايران چيست؟ در واقع با اطمينان میتوان گفت که دارای نقشی کاملا تار و گنگ اند. چگونه میتوان با کشوری که اين همه فرايندهای گوناگون تصميم گيری دارد و نمیتوان فهميد که قدرت اصلی در دست چه کسی است، مذاکره کرد؟ مثلا، در گفتگوهای آژانس بين المللی انرژی اتمی، تا چه حد میتوان به توافق با نماينده ايران تکيه کرد؟ آيا او واقعاً از سوی رئيس جمهور ايران مورد پشتيبانی است؟ تنها به ذکر يک مثال در اين باره بسنده می کنيم، ايران متعهد به تصويب پروتکل الحاقی آژانس بين المللی انرژی اتمی شده بود و بالاخره هم به قول خود عمل نکرد. چه کسی اين تصميم را در ايران گرفت؟ اين شرايط تا حد زيادی مذاکرات بين المللی با اين کشور را پيچيده می سازد. در نهايت، اين سئوال پيش میآيد که آيا رژيم دارای ثبات است؟ اگر برخی از کارشناسان به اين پرسش پاسخ مثبت می دهند، برخی ديگر ايران را به غولی با پاهايی از خاک رس تشبيه می کنند که دير يا زود، در ماه ها و سال های آينده، محتوم به ادامه راه مصر، ليبی و تونس می باشد. سؤال ديگری که وجود دارد، آن است که آيا رژيم جديدی که روی کار خواهد آمد، در زمينه هسته ای همين سياست کنونی را دنبال خواهد کرد؟ هر چند که اعتراضات پنهانی نا همه گيری وجود دارد، اما خط کنونی، چه در محافل سياسی و چه اجتماعی، از پشتيبانی نسبتاً گسترده ای برخوردار است. بی برو برگرد، ايرانی ها بمب میخواهند و ديگر هيچ. از ديد آنان، داشتن بمب يک حق ابتدايی است. علاوه بر اين، اساس و پايه وضعيت هم چنان دست نخورده می ماند: ناراحتی از اينکه ايران جزء کشورهای ابر قدرت نيست، با ايالات متحده و اسرائيل در کشمکش است و زخم هايی که از گذشته دارد و غيره. در تئوری، تغيير رژيم می تواند همراه با رها کردن برنامه سلاح های هسته ای باشد، اما هيچ چيز قطعی نيست. همان طوری که در برگه های آتی خواهيم نوشت، امروز، تنها امضای يک پيمان عدم تهاجم با آمريکا میتواند به ايران فرصت دهد تا از برنامه نظامی هسته ای، سربلند بيرون بيايد. روزی که ايران بمب خواهد داشت مصر و ترکيه نيز دست به اقداماتی خواهند زد و به گزينه سلاح های هسته ای روی خواهند آورد. به عبارتی ديگر، يک مسابقه تسليحاتی هسته ای در بی ثبات ترين منطقه جهان به وجود خواهد آمد. هيچ کس قادر به متوقف کردن آن نخواهد شد. همه اين کشورها گزينه نظامی هسته ای را انتخاب خواهند کرد. "امنيت مقدم بر همه چيز". آن ها همچنين می توانند مسايل متعدد گذشته خود را که گاهی چندين دهه وجود دارند، دوباره زنده کنند: فرانسه و بريتانيا زرادخانه هسته ای خود را دارند و بسياری ديگر از کشورهای اروپايی می توانند در زير چتر هسته ای ايالات متحده پناه بگيرند، در حالی که روسيه واقعا يک تهديد نظامی برای اين کشورها نيست. " چرا ما همسايگان ايران، خود را برای برتری هسته ای به اين کشور که تهديدی واقعی برای ما است، سازمان دهی و آماده نکنيم ؟ " به احتمال زياد، اين تغييرات نيز منجر به ايجاد سدهايی در سر راه پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای خواهند شد. اگر همه اين کشورها، ديگر اين پيمان را رعايت نکنند يا آن را لغو نمايند، چرا کشوری مانند ميانمار، به عنوان مثال، بايد همچنان به خودش زحمت داده و به پيمان نامه احترام بگذارد؟ در واقع، معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای کاستی های اساسی دارد که من در بالا توضيح داده ام، اما بدون آن، جهان باز هم کمتر از وضعيت کنونی، امن خواهد بود. به طور خلاصه: يک آزمايش هسته ای ايران نسبت به آزمايش های هسته ای توسط هند و پاکستان و حملات ۱۱سپتامبر، پيامدهای سياسی به مراتب وخيم تری خواهد داشت. اميدوار باشيم که هرگز آن روز نيايد. ما در سطور زيرين از چگونگی شيوههای گريز از سناريوی مصيبت بار و عقوبت روز قيامت که به نظر می رسد چشم انداز اين راه است، سخن خواهيم گفت. اول به احتمال حمله نظامی به تاسيسات هسته ای ايران را مورد بحث قرار خواهيم داد. ادامه دارد Copyright: gooya.com 2016
|