گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 آبان» بلژيک و بمب (بخش پنجم)، چه کسی در ايران تصميم میگيرد؟ لوک باربه، برگردان از انور ميرستاری 3 آبان» کتاب بلژيک و بمب (بخش يک تا سه)، لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا، برگردان: انور ميرستاری 3 آبان» کتاب بلژيک و بمب (بخش يک تا چهار)، لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا، برگردان: انور ميرستاری 9 مهر» بزرگداشت بيست و پنجمين سالگرد جان باختگان ۶۷ و گرامی داشت ياد همه قربانيان حکومت ايران، در پارلمان اروپا، انور ميرستاری 13 شهریور» شالودهای برای يک زندگی زيستگاهی، مانیفست حزب سبزهای فرانسه (بخش دوم)، ترجمه انور ميرستاری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کتاب بلژيک و بمب، بخش ۷: نگاه آشويتس، لوک باربه، برگردان از انور ميرستاریاز لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا
اين دشمنی ها به خاطر اين نيست که اسرائيل تا روزگاران اخير " تنها دموکراسی درخاور ميانه " بود. جايی که هنوز هم تعداد بسياری از مستبدان و خودکامگان در آن منطقه سلطنت میکنند ـ اگر چه بالاخره تعداد آنها رو به کاهش است ـ و اينکه می توانند از زير قانون بينالمللی شانه خالی کنند. گهگاهی برايم پيش میآيد که خودم را آزمايش کنم. به منتقدان رژيم اسرائيل می گويم: تصور کنيم که شما يهودی و وزير يا نماينده پارلمانی اسرائيل هستيد. بی شک، اعضای خانواده شما در آشويتس يا در يک اردوگاه مرگ ديگری، جان خود را از دست داده اند. بدتر از آن، اينکه شما به خوبی می دانستيد که نازی ها می خواستند، تمام يهوديان را از بين ببرند. و نيز اگر بدانيد که نازی ها يک روش کاملا سيستماتيک و برنامه ريزی شده ای را بدين منظور ابداع و نيروهای انسانی و مادی لازم و قابل توجهی را برای اجرای "راه حل نهايی" بسيج کرده بودند. گر چه به چشم خود نازی ها هم، اين کارها مسخره و نادرست مینمود، اما رفتارشان کاملاً برنامهريزی شده بود و از نظم و منطقی پيروی می کرد. همه اين وزرا و نمايندگان مجلس که امروز در اسرائيل زندگی می کنند، به خوبی آگاهند که نه همکاری، نه گفتگو و نه حتی " شوراهای يهوديان " چيزهايی نبودند که جلوی عمل نسل کشی يهوديان توسط نازی ها را بگيرند. اين کار ديگر هرگز دوباره روی نخواهد داد. يهوديان ديگر هرگز اجازه نخواهند داد تا به کشتارگاه فرستاده شوند. فکر کسانی که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، اسرائيل را بنيانگذاری کردند، اين بوده که ديگر هرگز هولوکاستی در کار نخواهد بود. اين انديشه تا به امروز تغيير نکرده است. در زمان حمله به راکتور عراقی «اوزيراک»، مناحم بگين، نخست وزير وقت اسرائيل، مسايل را در اين کلمات و چنين خلاصه کرد: " ما به هيچ وجه به دشمن اجازه نخواهيم داد تا به توسعه سلاح های کشتار جمعی عليه مردم اسرائيل دست بزند. هرگز دگر بار يک هولوکاست وجود نخواهد داشت، ديگر هرگز! " بنا به گفته همکار او، رافائل ايتان، بگين اعلام کرده بود که " او رهبری نخواهد بود که در هنگام زمامداريش هولوکاست دومی پيش بيايد." به طور خلاصه، مسلما اسرائيل فراموش نکرده است. حتی برعکس، ياد آوريش عاملی برای انسجام دولت و ملت است. وزير امور خارجه سابق، آبا ابان، در باره مرزهای ۱۹۶۷ گفت که آن يک "مرز آشويتس" بود. شائول موفاز، وزير دفاع، در سال ۲۰۰۶ گفت: " از همه تهديداتی که با آن ها مواجه بوده ايم، ايران از همه بدتر است. جهان نبايد صبر کند. بايد از لحاظ ديپلماسی، تمام تلاش خود را برای متوقف ساختن فعاليت های هسته ای او به کار ببرد. ما چنين تهديدی را از زمان هيتلر به بعد هرگز نديده بوديم». در ۲۷ ژانويه۲۰۱۰ بنيامين نتانياهو، نخست وزير اين کشور در مراسم بزرگداشت يادبود آزادسازی کمپ آشويتس شرکت کرد. سخنرانی او جای کوچکترين شک و ترديدی بر جای نگذاشت. او سوگند ياد کرد تا اطمينان حاصل شود که ديگر نه قوم يهود و نه دولت يهودی، توسط محور شرارت ضربه نخواهند ديد. او گفت: "اولين درس هولوکاست (شوآ) اين است که بايد در اسرع وقت تمام شرارت های مرگبار متوقف شوند". اگر نتانياهو خود در سخنرانيش، مشخصاً از ايران نام نبرد، با اين حال گفت: " عماليق جديدی متولد شده که دوباره يهوديان را تهديد به نابودی می کند. "در يهوديت، عماليق رهبر قبيله عماليقه است که نشانگر دشمنی آشکار و نمونه با يهوديان بود. از آن تاريخ تا به امروز، عماليقه برای يهوديان کاملا همتراز کشورهای عربی است که از پی نابودی آنها برآيند. روزنامه نگاران فرصت را از دست نداده و پلی بين عماليق و احمدی نژاد زدند. (عمالقه، عماليق برپايه نوشتههای پيشينيان، چون طبری، تيرهای از عربهای بائده بودهاند که خاستگاه شان در شمال حجاز بوده و از آن سامان به ديگر سرزمينها چون مصر، شام، بابِل و ديگر سرزمينها کوچيدهاند. همچنين عماليق را تباری از کنعانيان و امويان دانستهاند. اينان ميان سالهای ۲۲۱۳ تا ۱۷۰۳ پيش از ميلاد بر مصر دست يازيدهاند و فرعون آن سرزمين شمردهمیشدند تا اينکه سرانجام مصريان در ۱۷۰۳ پيش از ميلاد آنها را به عربستان باز پسراندهاند. برخی تاريخدانان عمالقه را نيای دولت بابليان نيز می انگارند. همچنين گروهی آن ها را با دولتهای ستمگری که در تورات از آن ها يادشده تطبيق میدهند. نام ايشان در سفر تثنيه (۳:۱۱) از تورات آمدهاست: مانند غولها بلند و درازند، در خاور و باختر رود اردن میزيند. از ويکی پديا ـ مترجم) اين نقل قول ها، هيچ گونه تغييری را در متن اصلی نداده، بلکه برعکس، نقل قولی مو به مو از داستان تاريخی تورات بودند. آن ها گره گاه را نشان میدهند. اسرائيل ديگر هرگز نمیخواهد در هولوکاست زندگی کند. اين تعهد در سلولهای خونی آن مندرج است. به همين دليل هنگامی که سياستمداران اسرائيلی می شنوند که احمدی نژاد می گويد، بهتر خواهد بود که اسرائيل نابود شود، واکنش آنان با ما فرق می کند. در سالهای دهه ۱۹۳۰، در زمان ظهور نازی ها هم گفته می شد که هيچ خطری وجود ندارد و فقط در حد حرفند. ما اکنون می دانيم آنچه که گذشت. ديگر نبايد پشت گوش انداخت، اشتباهات بس است، ما از اين ببعد تهديدات را تحمل نخواهيم کرد. افکار فعلی اسرائيلی ها اينچنين است. هيچ کشوری در جهان نيست که در ماورای مرزهايش، فعاليتهای نظامی خود را با چنين مقياس و شدت زياد و تا اين اندازه گسترش دهد. هيچ تهديدی تحمل نمی شود. هر کسی که بخواهد هوس کرده و به دنبال درد سر بگردد و بگويد که اين کارها نقض آشکار قوانين بينالمللی است، بی برو برگرد در پاسخ خواهد شنيد: " اگر ما تا به حال روی جامعه بين المللی حساب می کرديم، بيش از پنج سال دوام نمی آورديم. به همين دليل است که تاسيسات هسته ای در عراق و سوريه بمباران و با خاک يکسان شدند - با حملات پيشگيرانه - حتی اگر اين کارها نقض روشن حقوق ملل است. دانشمندان هسته ای ايران کشته می شوند، گر چه دقيقاً نمی دانيم که آيا اين کار زير سر سرويس اطلاعاتی اسرائيل، موساد، است يا نه. در سال ۱۹۸۵، هواپيماهای اسرائيلی، با نام عملياتی "پای چوبين"، فاصله ۲۰۰۰ کيلومتری تا تونس را برای بمباران ستاد مرکزی سازمان آزاديبخش فلسطين پيمودند. در اوايل سال ۲۰۰۹، هواپيمای اسرائيلی به يک کاروان از کاميون ها به دليل حمل اسلحه برای حماس، در سودان حمله کردند. استفاده از هولوکاست توسط اسرائيل موجب ايجاد بحثهای بی پايانی می شود. چند سال پيش، آوراهام بورگ، سياستمدار اسرائيلی استدلال میکرد که بايد به کار بردن هولوکاست به قصد سياست داخی پايان داد. و ديگر اصطلاح "ديگر هرگز" را فقط به دولت اسرائيل محدود نساخت و بلکه آن را در تمام جهان شنيد. او همچنين يک ديدگاه جالب در باره گذشته ارائه داده است: " اين درست است که ما نبايد فراموش کنيم. اما ما نبايد خودمان را تا ابد و برای هميشه گروگان و اسير خاطرات و ماندگارها بسازيم. ما نبايد در گذشته ها زندگی کنيم، بلکه بايد زخم ها را التيام دهيم ". انگار که اين حرفها با ديوار زده شد و هيچ گوش شنوايی پيدا نکرد. سخنان گفته شده در بالا، تلاشی برای درک موقعيت اسرائيل است، اما شعار " سعی کنيد تا بفهميد " مورد پذيرش عموم نيست. سياست امنيتی اسرائيل از زمان تاسيس دولت اسرائيل، تخم نقض قوانين بين المللی و حقوق بشر را کاشته است. آيا انسانی نيست که اسرائيل و مردم آن نسبت به امنيت خود وسواس باشند؟ همانطوری که به تازگی فيلسوف لودو ابيش نوشت: " برای اينکه واقعاً بتوان جنگ و ستيز بی پايان مسلمانان عليه يهوديان را فهميد، حتماً بايد توجه کرد تصويری که هر يک از دو طرف متخاصم از خود به ديگری نشان می دهد، متقابلا، در چشمان آن ديگری به عنوان متجاوز و مهاجم ديده میشود و مردمان خودی به عنوان قربانی به شمار می آيد. " از سوی ديگر، من سرخوردگی و خشم ده ها ميليون نفر از اعراب ( و ايرانيان ) را هم درک می کنم. به نظر چنين میآيد که وضعيت ممتاز اسرائيل، به عنوان متحدی با امتيازهای ويژه از سوی غرب، اين کشور را از همه انتقادات، به ويژه از هر گونه مداخله جامعه بين المللی در حل و فصل مناقشه اسرائيل و فلسطينی ها در امان نگاه می دارد. کشوری که خود را مشعل دار و نمونه بارز پيشرفت و دموکراسی می نامد، امروزه در سرزمين های اشغالی، از برپايی يک سيستم شبيه به آپارتايد و آزادی عمل نسبت به حقوق بشر کوتاهی نمی کند. در واقع برای خشمگين شدن فلسطينی ها دلايلی وجود دارد. همانطوری که می بينيم، جنگ بين ايران و اسرائيل فراتر از مسائل برتری جويی و امنيتی است. اين دو کشور دارای تاريخ های بسيار متفاوتند، اما هر دو آنها عميقاً از ترس و هراس ويژه ای رنج می برند. از يک سوی، اسرائيلی ها پس از واقعه اقدام به نابودی کامل قوم يهود، هنوز به خود نيامده و جان تازهای نگرفته اند و از بهبودی همگانی بسيار دورند. از سوی ديگر، ايرانيان، وارثان يکی از قديمی ترين تمدن های جهان، از اينکه جايگاه راستين خود را در منطقه و در جهان نيافته اند و از اينکه می بينند مرتبا مورد تبعيض قرار گرفته و به حاشيه رانده میشوند (حداقل در پيش خود چنين می انگارند)، به طور وحشتناکی نااميد و خشمناکند. تا زمانی که آتش اين دو احساس منفی، همچنان توسط نيروهای داخلی جنگ طلب و نيروهای خارجی شعلهور نگاه داشته شود، امکان هر گونه توافق صلح مانند خانه شنی است. يک کارکرد بر روی حافظه جمعی و تاريخی در هر دو کشور و در بسياری از کشورهای ديگر منطقه مورد نياز است. اين جوامع بايد در يک روند، تاريخ خود را برای بهتر مسلط شدن به هراس ها از يک سوی و سرخوردگی ها از سوی ديگر، بازتعريف کرده و مورد بحث و گفتگو قرار دهند و ياد بگيرند که با آنها چگونه زندگی کنند تا بدين ترتيب روشی را با آرامش بيشتری برای آينده نوينی ترسيم کنند. اين يک روند طولانی و دشوار است که تنها با برآورده شدن حداقل امنيت برای يکی و داشتن روشنفکران انتقادگر بسياری برای ديگری می تواند موفق شود. اين شرايط قطعا در حال حاضر تحقق نيافته اند. گام اول، به نظر من، پيدا کردن يک توافق جامع صلح برای کل منطقه می باشد، من آن را با جزئيات بيشتر شرح خواهم داد. معنای اين استدلال در زمينه بحث و گفتگو در باره برنامه سلاح های هسته ای ايران چيست؟ من فکر می کنم که اسرائيل " دکترين بگين " را انجام خواهد داد و هرگز اجازه نخواهد داد که ايران به سلاح های هسته ای دست يابد. همه گونه امکانات به کار برده خواهند شد: جاسوسی، جنگ سايبری و در صورت لزوم، حمله نظامی. مسلما نخست وزير نتانياهو می داند که چنين حمله نظامی راه حل اساسی اين مشکل نيست و عواقب منفی قابل توجهی برای اسرائيل در بر خواهد داشت. برای مثال، او می داند که حمله نظامی می تواند بازارهای بين المللی نفت را مختل کند، اما اينها تاوانی برای امنيت ملی هستند. اسرائيل چه عايدی از حمله نظامی خواهد داشت؟ بدون شک، موجب تعويق زمانی برنامه ايران خواهد شد و به ويژه، جامعه بين المللی را وادار خواهد کرد تا به موضوع ايران با جديت بپردازد. از ديد نتانياهو و ديگر سياستمداران اسرائيلی، تنها دو سناريو ممکن است: يا ايران هسته ای که تهديدی بالفعل برای موجوديت اسرائيل است يا يک حمله نظامی که به اسرائيل اجازه می دهد، هر چند به طور موقت، تهديد خطر را از بين ببرد و جامعه بين المللی را الزاماً برای مداخله، وارد گود کند. دنباله دارد Copyright: gooya.com 2016
|