تازهترين تهاجم فرهنگی رژيم: وابستگی مدارس به حوزه علميه، الاهه بقراط
از تأسيس مدارس وابسته به حوزههای علميه تا غصب مدارس موجود، راه و زمان طولانی نبود! از دو سال پيش که مجوز تأسيس مدارس وابسته به حوزه علميه صادر شد، دهها مدرسه زير نظر ملايان شيعه که عمدتا دانشآموزان لايههای فرودست جامعه را به خود جلب میکنند، در سراسر ايران تشکيل شد. اينک حوزههای علميه، مدارس دولتی را غصب میکنند! اين در حاليست که حضور مستمر طلاب و آخوندها در مدارس، سبب نگرانی جدی برخی خانوادهها درباره فرزندانشان شده است.
www.alefbe.com
www.kayhanlondon.com
تهاجم فرهنگی رژيم اسلامی از جمله همين وابستگی مدارس دولتی به حوزه علميه خبر تازهای نيست. اما ظاهرا احزاب و گروههای سياسی و حقوق بشری، اهميت چندانی برای اين نوع تهاجم قائل نبوده و نيستند چرا که به آن نپرداخته و خانوادههای ايرانی را نسبت به خطرات آن، که کاهش سطح دانش و تحميق، بارزترين پيامد آن است، هشدار ندادهاند و رژيم ولايت فقيه را در چنگ انداختن اختاپوسی بر محتوای آموزش و پرورش به چالش نکشيدهاند. حال آنکه سرکوب تنها در پيگرد و دستگيری و اخراج و اعدام و ممنوعيت از حقوق سياسی و اجتماعی نمود پيدا نمیکند. مغزشويی جامعه از دوران کودکی، و دستبرد و تحريف در علومی که با فکر و انديشه سر و کار دارند، حذف بخشی از دانش بشری و تاريخ ايران و جهان از کتابهای درسی مدارس تا بالاترين درجات علمی، و تحميق سيستماتيک اقدامی است به شدت سرکوبگرانه که حق آزادانه آموزش و پرورش و حق دستيابی به دانش و اطلاعات را زير پا مینهد.
غصب مدارس دولتی
از صدور مجوز تأسيس مدارس وابسته به حوزههای علميه تا غصب مدارس موجود توسط آنها، راه و زمان طولانی نبود! به هنگام صدور مجوز، قرار بود «مدارس اسلامی» زير نظر حوزههای علميه تأسيس شود. اينک پس از دو سال و اندی، ظاهرا و احتمالا به دليل عدم استقبال از اين مدارس، آنها ترجيح دادهاند همان مدارس دولتی موجود را غصب کنند! در سال ۸۹ حتا خبر داده شده بود که قرار است يک رشته تخصصی تعليم و تربيت در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد برای طلاب در دانشگاهها به وجود آيد که فعلا گويا به گذاشتن دورههای آموزشی برای آنها اکتفا شده است.
روزنامه شرق دو سال پيش در آبان ۱۳۹۰ ضمن اشاره به اينکه وجود مدارس وابسته به حوزه علميه که در سال نود شمارشان به ۱۰۰ می رسيد از سوی دولت نهم تکذيب میشد، نوشت، به غير از تأسيس مدرسه توسط حوزههای علميه، ۷۰ مدرسه در تهران به حوزه علميه پيشنهاد شدهاند که از ميان آنها ۱۷ مدرسه انتخاب شد که «شرايط برای حضور مستمر روحانيون در آنها فراهم شده» و آموزگاران و مديران آن را طلاب حوزههای علميه تهران که تازه «فارغ التحصيل» شدهاند تشکيل میدهند، يعنی از همان دو سال پيش، سياست «تأسيس» و «غصب» با هم پيش میرفت!
به نوشته شرق، اين اقدام در شرايطی است که میتوان آن را يکی از مهمترين برنامههای عملياتیشده از جانب وزارت آموزشوپرورش و حوزههای علميه برای توسعه مدارس وابسته به حوزه علميه قلمداد کرد. همکاری حوزههای علميه و آموزشوپرورش از سال ۸۵ قوت و شدت گرفت آن هم در حالی که دفتر تبليغات اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، موسسه پژوهشی آموزشی خمينی و معاونت تبليغ حوزههای علميه بيشترين سهم از مشارکت در برنامههای آموزشوپرورش را دارند!
در گزارش دو سال پيش روزنامه شرق هم چنين درباره «اعزام مبلّغ تخصصی، اعزام مبلّغ مستقر، اعزام مبلّغ برای برگزاری گفتمانها، اعزام مبلّغ همراه اردوها و برنامههای پرورشی و اعزام مبلّغ در مناسبتهای خاص مذهبی» خبر داده شده بود.
تنها چهار ماه بعد، در اسفند ۹۰، روزنامه شرق بار ديگر نه تنها از تأسيس مدارس وابسته به حوزه علميه بلکه از «واگذاری مدارس به حوزههای علميه در تهران و شهرستانها» خبر داد و نوشت وزارت آموزش و پرورش قصد دارد ««سازمان مدارس وابسته به حوزه های علميه در آموزش و پرورش» را تاسيس کند. اين ماجرا به دولت دهم به رياست احمدی نژاد بر میگردد حال آنکه دولت نهم که آن هم به رياست احمدی نژاد بود امضای هرگونه تفاهمنامه برای واگذاری مدارس به حوزههای علميه را به شدت تکذيب میکرد. دولت دهم نه تنها به تهاجم فرهنگی خزنده شدت بخشيد بلکه دست از تکذيب تفاهمنامه نيز برداشت.
اينک همان سياست با شدت بيشتری در دولت يازدهم به رياست حسن روحانی ادامه میيابد. در حالی که حجت الاسلام علی ذوالعلم رييس ستاد همکاریهای حوزه علميه و آموزش و پرورش دو سال پيش در گفتگو با شرق مدعی شده بود که حضور آخوند در مدرسه مانند حضور پزشک است، اکنون نماينده ستاد يادشده از بند و بست ديگری بين آموزش و پرورش و اين ستاد خبر میدهد که بر اساس آن «مدرسه دولتی به مدرسه وابسته به حوزه علميه تبديل میشود» و «روحانی ثابت» در اين مدارس حضور خواهد داشت. وی هدف از غصب مدارس دولتی توسط حوزههای علميه را «حرکت در چارچوب احکام دينی و مقررات نظام جمهوری اسلامی... با محوريت و نشر انديشه تبعيت از ولايت فقيه، رعايت شئون و نهادينه سازی و ضابطهمند کردن تمام فعاليتها» اعلام کرد. برخی خبرهای مربوطه از دو سال پيش به اين سو را میتوانيد در لينکهای زير بخوانيد.
مستضعفپروری از دوران مدرسه
پس از تهاجم فرهنگی مداوم عليه دانش و انديشه به ويژه در رشتههای علوم انسانی مانند فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و علوم سياسی، ظاهرا رژيم به اين نتيجه رسيده است که مدارس بايد با شدت بيشتری زير نظر حوزه علميه قرار گيرند تا دانشآموزان از همان ابتدا «اسلامی» تربيت شوند و روند حذف «آموزش و پرورش» را با مدارس دولتی در تهران آغاز کرده است. اين در حاليست که حضور مستمر طلاب و آخوندها در مدارس، به دلايل تاريخی و فرهنگی، سبب نگرانی جدی برخی خانوادهها درباره فرزندانشان شده است.
از دو سال پيش که مجوز تأسيس مدارس وابسته به حوزه علميه صادر شد، و کسی از احزاب و گروههای سياسی و هم چنين حقوق بشری صدايش در نيامد، دهها مدرسه وابسته زير نظر ملايان شيعه که عمدتا دانشآموزان لايههای فرودست جامعه را به خود جلب میکنند، در سراسر ايران تشکيل شد. از اين نظر، معنای واقعی حکومت «مستضعفپرور» بر خلاف تصور رايج که گويا دستگيری از مستضعفان است، چيزی جز توليد بيشتر مستضعف نيست، هم مستضعف اقتصادی و هم مستضعف فکری! رژيم از مستضعفان اقتصادی تغذيه میکند تا مستضعفان فکری توليد کند اگرچه بخشی از آنهايی که به خاطر تنگدستی جذب امکانات رژيم میشوند، به دليل واقعيات زندگی و هم چنين ظرفيتهای فردی خويش، دير يا زود در مقام نقد و اعتراض يا راه خود را از آن جدا میکنند و يا در برابر آن قرار میگيرند.
در عين حال، چنين رژيمهايی همواره سبب پديدههای نوظهور و يا بازگشت ناهنجاریهايی میشوند که از جامعه ريشهکن شده بودند، مثلا جرايم نوظهور مانند کلاهبرداری مهريه از سوی برخی زنان، يا جرم زورگيری. يا مثلا عدم اطمينان به دانش و تجربه پزشکان که امروز بسياری از بيماران که قصد مراجعه به پزشک دارند، نخست تحقيق میکنند که آيا پزشک مزبور خودش در دانشگاه قبول شده يا «سهميهای» است! عين همين عدم اطمينان به سهميهایهای رژيم در رشتههای ديگر نيز وجود دارد. حالا هم غصب مدارس دولتی توسط حوزههای علميه، نتيجهای جز افزايش ناهنجاریها در مدارس و بیمحتوا شدن بيشتر آموزش و پرورش و کاهش ضريب اعتماد به دانشآموختگان مدارس دولتی نخواهد داشت.
در عين حال، چنين اقدامی به خودی خود به تقويت مدارس خصوصی که شهريههای کلان مطالبه میکنند منجر خواهد شد و شکاف اجتماعی و فرهنگی بين توانمندان و تنگدستان را بيشتر خواهد کرد و در نتيجه به توليد «مستضعفان» بيشتر خواهد انجاميد. آن هم در حالی که به دليل شرايط نابسامان اقتصادی، هر سال خانوادههای بيشتری از لايههای نسبتا مرفه و متوسط جدا شده و به خط فقر و زير فقر پرتاب میشوند. حال در در دورانی که «تحصيل رايگان» سالهاست به تاريخ سپرده و به افسانه تبديل شده است، کدام لايههای اجتماعی میتوانند فرزندان خود را از گزند حوزه علميه دور نگاه دارند و آنها را به مدارس خصوصی بفرستند؟! طبيعتا آنهايی که فرزند کمتر و جيب پرُتر دارند. البته رژيم، گريبان مدارس خصوصی را نيز درست مانند دانشگاهها (و هم چنين بخش خصوصی در اقتصاد) رها نخواهد کرد و پس از مدتی بر آنها نيز چنگ خواهد انداخت. نتيجه نهايی چنين روندی حذف رسمی وزارت آموزش و پرورش و ادغام وظايف آن در حوزههای علميه خواهد بود اگرچه در حال حاضر نيز عملا «وزارت آموزش و پرورش» نقش مستقلی در آموزش و پرورش ندارد!
اينکه آيا رژيم دينی ايران در پيشبرد مغزشويی فرهنگی خود موفق خواهد شد يا نه، مسئله ديگری است. هم بر اساس تجربه سالهای گذشته و هر بار اختراع ترفندهای جديد توسط رژيم برای مغزشويی و تداوم انقلاب فرهنگی، و هم بنا به منطق تاريخ و سوخت و ساز اجتماعی، هيچ ترديدی نسبت به شکست قاطعانه جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگی وجود ندارد. اما اينکه حکومت به طور سازمانيافته به تخريب گسترده و گاه جبرانناپذير شالودههای فرهنگی و تحميق جامعه میپردازد، موضوعی است که نه تنها به يکايک شهروندان بلکه به نسلهای آينده نيز مربوط میشود. اين عمدتا آيندگان هستند که بايد به بازسازی ويرانیهايی بپردازند که خود هيچ نقشی در آنها نداشتهاند و هيچ تضمينی هم وجود ندارد که از پس آن بر آيند چرا که با اين تخريب و تحميق فراگير و عميق، پشتوانه و جای پايی برای آنها باقی نمیماند که بتوانند با تکيه بر آن دوباره در جهانی قد علم کنند که قرنها از آن جا ماندهاند. پدران و مادران و نياکان آنها نيز در اين سالها بيش از آن تنها و بیپشتوانه و درگير گذران زندگی هستند که بتوانند به طور متشکل به اعتراض عليه روندی بپردازند که پس از نزديک به يک قرن کوتاه شدن دست آخوندها از «آموزش و پرورش»، بار ديگر آن را به انحصار ملايان در آورده است.
ــــــــــــ
*لينک به تابناک، تأسيس مدارس اسلامی وابسته به حوزه ۱۹ ارديبهشت ۸۹
*خبرآنلاين/ شرق، تأسيس ۱۷ مدرسه وابسته به حوزههای علميه در تهران، ۱۸ آبان ۹۰
*شرق، تأسيس سازمان مدارس وابسته به حوزه در آموزش و پرورش، ۷ اسفند ۹۰
*خبرگزاری تسنيم، برخی مدارس دولتی تهران به مدارس وابسته به حوزه علميه تبديل می شود، ۲۴ آذر ۹۲